پژوهش‌های روان‌شناسان و محققان علوم شناختی نشان داده که چگونه سیاستمداران پرادعای جهان، مرتکب اشتباه‌های بزرگ می‌شوند

تله اعتماد به نفس!

مک آرتور ویلر، یکی از سارقان باسابقه، سال 1374/ ۱۹۹۵ در روز روشن دست به سرقت مسلحانه از بانکی در پیتسبورگ آمریکا زد. او که از این سرقت موفقیت‌آمیز خود بسیار خوشحال بود، همان روز سرقت دیگری هم انجام داد. اما او این‌بار چهره خود را تغییر نداده بود و به همین دلیل، پلیس توانست او را خیلی زود شناسایی و دستگیر کند. وقتی پلیس دستگیرش کرد، با تعجب زیر لب می‌گفت: «من که شربت آبلیمو را روی صورتم ریخته بودم!» اگر می‌پرسید این دیگر چه حرفی است، بد نیست بدانید از شربت آبلیمو می‌شود به‌صورت جوهر نامرئی استفاده کرد. این نوع جوهر وقتی حرارت ببیند، نوشته را نمایان می‌کند. در این حالت شکر موجود در شربت به رنگ قهوه‌ای درمی‌آید. ویلر هم تصور کرده بود اگر شربت آبلیمو روی صورتش بریزد، تا زمانی‌که به یک منبع حرارتی نزدیک نشده باشد، دوربین‌ها نمی‌توانند چهره او را واضح نشان دهند! گرچه خطای ویلر بسیار عجیب و خنده‌دار بود، این روزها ما شاهد رفتاری مشابه این سارق بانک در قالب اعتماد به نفس کاذب بین برخی سیاستمداران جهان هستیم. اما آیا این نوع اعتماد به نفس واقعا کار راه‌انداز است؟
کد خبر: ۱۲۲۱۴۳۷

به نظر می‌رسد سیاستمداران عالی‌رتبه دائما پیچیدگی‌های وظایف خود را دست‌کم می‌گیرند. برای مثال، دومینیک راب، وزیر سابق امور برگزیت (مربوط به پیگیری امور خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) گفته بود: آیا واقعا تجارت بریتانیا به عبور از تنگه دوور (Dover) وابسته است؟! این در حالی است که هر سال 5/2 میلیون وسیله نقلیه سنگین از این کانال عبور می‌کند و به نظر می‌رسید که او به این موضوع توجهی ندارد.
مورد دیگر مربوط به ممنوعیت سفر به آمریکا بود که سال 1395/ ۲۰۱۷ بنابر دستور دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده اجرایی شد. این دستور افسران مرزی را نسبت به این‌که چه کسی اجازه ورود دارد، حسابی گیج کرده بود و از جمله اقداماتی محسوب می‌شود که ترامپ پیچیدگی آن را از ابتدا دست‌کم گرفته بود.
وقتی به این موارد توجه کنیم، با سیاستمدارانی مواجه می‌شویم که بیش‌ازحد اعتماد به نفس دارند و البته خطاهای خود را با لبخندی کاریزماتیک نادیده می‌گیرند. این افراد چه در دنیای سیاست و چه اقتصاد، معمولا ضد ضربه هستند و نقش‌های اثرگذار متعددی به‌عهده می‌گیرند، اما چرا این‌گونه است و بررسی روانشناختی این موضوع، چه نتایجی به دست داده است؟
توهم «خود را عقل کل دانستن!»
دیوید دانینیگ و جاستین کروگر، دو روان‌شناس اجتماعی، با الهام از سرقت مسلحانه و خوشبینانه ویلر، سه آزمایش طراحی کردند تا اعتماد به نفس کاذب افراد را بررسی کنند. آنها در این سه آزمون، مهارت‌های تفکر منطقی، دانش زبان انگلیسی و شوخ‌طبعی دانشجویان را ارزیابی کردند سپس از آنها پرسیدند احساس‌شان نسبت به عملکردشان چیست؟ در هر سه آزمایش مشخص شد بدترین دانشجویان، عملکرد خود را در ردیف بهترین‌ها می‌دانستند. در مقابل افرادی که بیشترین نمره را آورده بودند، مهارت خود را دست‌کم گرفته بودند.
این پدیده اثر دانینگ - کروگر نام گرفت و نشان می‌دهد معمولا افراد غیرحرفه‌ای گرفتار توهم برتری می‌شوند و به اشتباه، توانایی خود را بسیار بیش از اندازه واقعی ارزیابی می‌کنند. این افراد دو نوع فشار را متحمل می‌شوند: آنها نه تنها در انجام‌دادن وظایف خود بی‌کفایت هستند، بلکه از بی‌کفایتی خود آگاهی ندارند. اعتماد به نفس این افراد بیش از حد و غیرواقعی است.
اثر دانینگ - کروگر در مسائل مختلف جامعه که گاهی می‌تواند نگران‌کننده شود، خود را نشان می‌دهد. برای مثال، در تحقیقی در سال 1397/ ۲۰۱۸ مشخص شد، افراطی‌ترین مخالفان محصولات تراریخته در مورد علوم و مهندسی ژنتیک کمترین آگاهی را دارند. در حالی‌که خودشان تصور می‌کردند، اطلاعات‌شان در این زمینه بسیار زیاد است.
در جریان بررسی دیگری در همان سال معلوم شد، بیشتر بزرگسالان آمریکایی معتقدند ابتلا به بیماری اوتیسم با واکسیناسیون ارتباط دارد. آنها اصرار داشتند این بیماری را به اندازه پزشکان و متخصصان می‌شناسند. درحالی‌که اطلاعات‌شان در مورد اوتیسم کاملا غلط بود!
این اثر میان افرادی که مسؤولیت‌های مهمی دارند نیز وجود دارد. مثلا مدیر نیروگاه برق کریستال ریور در فلوریدا برای کاهش هزینه‌ها تصمیم گرفت یک سری از تعمیرات سخت و پیچیده را خودشان انجام دهند. اما در پایان به دلیل صدماتی که به لایه بتونی ساختمان وارد کردند، متحمل خسارت بیشتری شدند. دانینگ می‌گوید، این مشکل در طول زندگی بسیاری از افراد دیده می‌شود و متاسفانه عواقب بدی هم به بار می‌آورد. معمولا هم گوش شنوایی ندارند!
اعتماد به نفس و شایستگی
در امور سیاسی کاملا ثابت شده مردم معمولا جذب افرادی می‌شوند که با اعتماد به نفس و کاریزماتیک سخن می‌گویند. حقیقت تلخی است ولی تجربه نشان داده توده‌های مردم، اعتماد به نفس را نشانه اصلی لیاقت و شایستگی می‌دانند. این تفکر در سازمان‌ها یا حتی دادگاه‌ها خود را نشان می‌دهد. در دادگاه‌ها معمولا شاهدانی که با اعتماد به نفس صحبت می‌کنند، موفق‌تر نتیجه می‌گیرند و در سازمان‌ها هم کارکنان طرفدار مدیران با اعتماد به نفس هستند.
اشخاصی که عقایدشان را با صدای بلند و بدون تردید به زبان می‌آورند، می‌توانند روی دیگران نفوذ داشته باشند. ما معمولا با خواندن زبان بدن افراد و ژست‌هایی که می‌گیرند، حدس می‌زنیم او در انجام دادن کاری، چقدر شایستگی دارد. مثلا دیوید کامرون و تونی بلر، دو نخست وزیر سابق بریتانیا، معروف بودند که حرکت دست‌هایشان سرشار از اعتماد به نفس است. سیاستمدارها همیشه بنابر توصیه‌های مشاوران خود، با قامتی کاملا راست و درحالی می‌ایستند که پاهایشان کمی از هم فاصله دارد. این حالت نشان‌دهنده اعتماد به نفس بالای افراد است.
اما چرا اعتماد به نفس تا این اندازه جذاب است؟ دکتر سندر ون در لیندن، استاد روان‌شناسی اجتماعی دانشگاه کمبریج می‌گوید: «سیاستمداران کاریزماتیک معمولا از چشم‌اندازهای آینده و اهداف دور صحبت می‌کنند، زیرا آنها معمولا در زمان حال چیزی ملموس برای ارائه ندارند. آنها معمولا وقتی از مشکلات جامعه صحبت می‌کنند، به گونه‌ای حرف می‌زنند که انگار راه حل‌های عالی برای آن دارند. در عالم سیاست مردم معمولا طرفدار افرادی می‌شوند که می‌توانند با اعتماد به نفس، از حل کردن مشکلات آنها در آینده سخن بگویند. یکی از بهترین نمونه‌های بارز این روش صحبت، گفته ترامپ در مورد «بازگرداندن آمریکا به شکوه سابق خود» است.
دکتر ون در لیندن می‌افزاید: «اگر چند دانشجو را در اتاق کنار هم قرار دهیم و بخواهیم آنها چند گروه شوند، دانشجویان معمولا جذب افرادی می‌شوند که اعتماد به نفس و جسارت دارند و می‌دانند کارها را چگونه انجام دهند. در واقع به این شکل بسیاری از پیچیدگی‌های شناختی افراد حل می‌شود.»
تصور کنید نمی‌دانید کاری را چگونه انجام دهید و سپس با فردی مواجه می‌شوید که در خصوص آن کار اعتماد به نفس کافی دارد و به‌نظر می‌رسد همه چیز را به خوبی درک می‌کند. پیروی از چنین فردی وقتی که مشکلات پیچیده‌تر و دردسرسازتر هم می‌شود، آسان است. شما به سادگی جذب اعتماد به نفس او می‌شوید. مثلا وقتی لیام فاکس، وزیر تجارت بین‌المللی بریتانیا با اعتماد به نفس کامل می‌گوید انجام توافق تجارت آزاد با اتحادیه اروپا، آسان‌ترین کاری است که می‌توان در تاریخ بشریت انجام داد، بدون هیچ تردیدی تشویق می‌شوید، کنترل امور را به دست او بسپارید!
عاری از خطا دانستن سیاستمداران کاریزماتیک
متاسفانه وقتی فردی تصویری پر از اعتماد به نفس از خود نشان می‌دهد، تغییر این تصویر بسیار سخت می‌شود. بنابر نظر ون در لیندن، معمولا سیاستمدارانی همچون هیتلر که نقش رهبری را به عهده می‌گیرند، کمتر پیش می‌آید در برابر خطاهایشان از دیگران عذرخواهی کنند. دیگران هم او را بدون اشتباه می‌پندارند. مثلا در سال 1383/ ۲۰۰۴ در جریان تحقیقی مشخص شد افرادی که جورج دبلیو بوش را رئیس‌جمهوری کاریزماتیک می‌دانستند، پس از ناکامی‌های آمریکا در جنگ عراق، او را چندان سرزنش نکردند. وقتی این محققان، داوطلبان شرکت در آزمایش را در «وضعیت بحرانی» ساختگی - مثل حمله تروریستی احتمالی - قرار دادند، آنها بوش را حتی بیش از پیش کاریزماتیک می‌دانستند. در حقیقت سیاستمداران کاریزماتیک کاری می‌کنند که جامعه احساس امنیت کرده و افراد حس کنند می‌توانند بحران‌ها را از سر بگذرانند.
در تمام دنیا بحران‌های اجتماعی و سیاسی، مردم را به شدت نگران و ناامید می‌کند. طبیعی است مردم در چنین شرایطی جذب سیاستمدارانی شوند که قول روزهای بهتری را در آینده می‌دهند. ون در لیندن به آلمان دهه 1320/ ۱۹۳۰ اشاره می‌کند که نشان می‌دهد در دوران سخت و اضطراب‌آوری مثل روزهای جنگ جهانی دوم چطور مردم به راحتی به یک شخصیت کاریزماتیک اعتماد می‌کنند. اعتماد آلمانی‌ها در آن زمان به هیتلر که ایده‌های جدیدی داشت و سخنرانی‌های پرشور ایراد می‌کرد، فاجعه جنگ جهانی دوم را به بار آورد.

اعتماد به نفس کاذب می‌تواند خوب باشد؟
معمولا تصمیم‌گیری در مورد این‌که چه کسی توانایی انجام کاری را واقعا دارد یا نه، سخت است و بنابر ظاهر افراد و اعتماد به نفس‌شان نمی‌توان کارآمدی آنها را تشخیص داد. بنابر نظر ون در لیندن، ما نباید به طور کلی ویژگی کاریزماتیک افراد را نادیده بگیریم. البته بیشتر این افراد به دنبال کسب قدرت هستند، اما برخی افراد کاریزماتیک و دارای اعتماد به نفس می‌خواهند واقعا کاری برای جامعه خود انجام دهند.
از طرفی دانینگ معتقد است اعتماد به نفس مزایا و جای خود را دارد. زمانی پیش می‌آید که حتی داشتن اعتماد به نفس کاذب خوب است و می‌تواند کاری را پیش ببرد.مواقعی هم پیش می‌آید که این ویژگی موجب دست‌کم گرفتن مشکلات شده و فرد را گرفتار عواقب شوم آن می‌کند. در حقیقت باید گفت وقتی در مرحله آماده‌سازی چیزی هستید، اعتماد به نفس کاذب به دردتان نمی‌خورد. باید بتوانید بنابر واقعیت پیش رفته و کارهایتان را با وسواس خاصی انجام دهید. اما اگر در دل یک نبرد واقعی هستید و باید به سرعت تصمیم بگیرید، اعتماد به نفس، حتی از نوع کاذب آن می‌تواند شک و تردید را از شما دور کند و در آن صورت به سرعت دست به کار شوید. بنابراین اعتماد به نفس در جای مناسب خود خوب است و باید بدانید کجا به نفع‌تان است یا کجا علیه‌ شما عمل می‌کند.

مترجم: نادیا زکالوند

دانش

برگرفته از: Science Focus

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها