گفت‌وگو با زنی که گمشدگان را به خانواده‌شان می‌رساند

ما برای وصل کردن آمدیم...

ایده‌اش از انتشار عکس یک حادثه شروع شد و حالا در اینستاگرام تبدیل به یکی از صفحاتی شده است که خانواده‌های زیادی به آن امید بسته‌اند. خانواده‌هایی‌که گمشده‌ای دارند یا سال‌هاست کسی خانواده‌اش را گم کرده است و به‌دنبال هویتش می‌گردد. ثریا پورا...وردی 37 ساله، سه سال است که به عنوان مدیر این صفحه، با کمک مردم و برخی سازمان‌ها و نهادها، گمشدگان را به خانواده‌های‌شان می‌رساند یا برخی به‌واسطه او توانسته‌اند ایل و تبار گمشده‌شان را پیدا کنند.
کد خبر: ۱۲۱۶۵۴۸

ماجرای این صفحه از زمانی شروع شد که خبر گم شدن آتنا اصلانی، دختر شش ساله پارس‌آبادی، ابتدا شهرش و بعد از مدت کوتاهی کل کشور را تسخیر کرد. همه جا حرف از گم‌شدن آتنا بود. پورا...وردی که خبر گم شدن همشهری‌اش را شنیده بود، عکس دخترک را در صفحه‌اش منتشرکرد، اما تلاشش برای پیدا کردن آتنا ثمری نداشت و مدتی بعد پیکر بی‌جانش که توسط مردی هوسران به قتل رسیده بود، تحویل خانواده‌اش شد.
جرقه یک ایده‌
بعد از قتل آتنا، پورا...وردی صفحه‌اش را نبست و استقبال کسانی که گمشده‌ای داشتند یا دنبال هویت‌شان بودند، باعث شد تا این صفحه با حدود 20 هزار دنبال‌کننده، همچنان به فعالیت خود ادامه دهد. او می‌گوید: «در گروهی که برای آتنا تشکیل داده بودم، گمشده‌های زیادی وجود داشتند. برایم سوال بود که آیا گمشدگان دیگری هم جز او وجود دارند یا نه. با جست‌وجو در اینترنت متوجه شدم افراد زیادی هستند که پیدا نشده و یا کشته شده‌اند. برای همین صفحه را برای حمایت از گمشدگان نگهداشتم. مثل یگانه یونسی که سال 90 و زمانی که دو سالش بود گم شد، اما هشت ماه بعد از انتشار عکسش در هشت سالگی در تهران شناسایی و تحویل خانواده‌اش شد. در بین گمشدگان، کسانی هم وجود داشتند که به‌دنبال هویت خود بودند. آنها گمشدگانی بودند که مثلا 20 سال پیش در کودکی گم شده یا رها شده بودند. چون بحث جویندگان هویت با گمشدگان متفاوت است، صفحه دیگری برای جویندگان هویت ایجاد کردم تا خانواده‌های‌شان راحت‌تر بتوانند آنها را پیدا کنند یا آنها والدین‌شان را بیابند. در این مدت، افراد یا خانواده‌های زیادی که به‌دنبال هویت خود بودند یا گمشده‌ای داشتند، توسط مردم شناسایی شدند. البته گمشدگان
بر حسب سن، بیماری و موارد دیگر دسته‌بندی می‌شوند. مثلا مواردی داشتیم که افراد سن بالا مبتلا به آلزایمر بودند و با انتشار عکس، خانواده‌های‌شان را پیدا کردیم.»
خاطراتی شبیه معجزه
در میان بیش از 700 پستی که پورا...وردی از گمشده‌ها منتشر کرده است، بعضی ماجراها در ذهن و فکر او ماندگار شده است. آن‌قدر که وقتی در مورد آنها با تپش صحبت می‌کند، به‌شدت احساساتی می‌شود و بغض می‌کند. یکی از ماجراهای مربوط به گمشدگان که عاقبت شیرینی هم داشت، مربوط به مردی بود که همراه دو خواهرش در مشهد رها شده بودند. داستان این مرد را از زبان او بخوانید:« سرپرستی دو خواهر و مرد جوان را که در زمان گم شدن پسر بچه کوچکی بود، دو خانواده متفاوت به‌عهده گرفتند. در تمام این مدت آن مرد تصور می‌کرد خانواده‌اش را براثر تصادف از دست داده است، اما فردی به او اطلاع می‌دهد که او دو خواهر دیگر هم دارد که هنوز زنده هستند. تلاش زیادی برای پیدا کردن آنها انجام داد، اما نتوانست. یک سال بعد از این ماجرا، موضوع را به من اطلاع داد و من نیز مشخصاتش را منتشر کردم. بعد از یک هفته، به جای پیدا کردن خواهرانش، خانواده واقعی‌اش را پیدا کرد. بعد از پیدا کردن آنها، به‌دنبال دو خواهرش گشت و ده روز بعد هم آنها را پیدا کرد.»
خاطره دومی که او را منقلب می‌کند، ماجرای مردی است که تصادف کرده و در یکی از بیمارستآن های کرمانشاه بستری بود: «اطلاعاتش را به من دادند وگفتند که به‌دنبال هویتش است. مشخصاتش را منتشر کردیم و خانواده‌اش توسط مردم شناسایی شدند. شماره تلفنش را دادند و تماس‌گرفتم. دخترش گوشی را برداشت و پرسیدم پدر شما گم شده است؟ گفت بله دو ماه است دنبال او می‌گردیم و نتوانسته‌ایم پیدایش کنیم. عکسش را گرفتم و بعد از تطبیق دادن با عکس مرد گمشده، مطمئن شدم که گمشده آن خانواده است. آدرس بیمارستان محل بستری آن مرد را دادم و خانواده‌اش به کرمانشاه رفتند و پدر را به خانه بردند.»
با گمشده‌ها زندگی می‌کنم
پورا...وردی طوری با تعصب در مورد گمشده‌ها و جویندگان هویت صحبت می‌کند که انگار جزئی از خانواده خودش هستند. می‌گوید با گم شدن‌شان گریه می‌کند، از درد کسانی که دنبال هویت مبهم‌شان هستند، غمزده می‌شود و با پیدا شدن‌شان، انگار دنیا را به او داده‌اند، آن‌قدر که از خوشحالی گریه می‌کند. بخاطر همین حس و حال است که علاوه بر همسر ، پسر 20 ساله‌اش هم در این راه به او کمک می‌کند.
کمک و حمایت همه‌جانبه
نه‌تنها همسر و پسر پورا...وردی، بلکه برخی افراد، سازمان‌ها و نهادها مانند مشاور، وکیل، پزشک فعال در پزشکی قانونی، سامان سراها، گرمخانه‌ها، بهزیستی، پلیس آگاهی برخی استآنها با او همکاری دارند و حمایت‌های لازم را انجام می‌دهند. آن‌طور که او توضیح می‌دهد، دولت نیز بر روند فعالیت صفحه او نظارت دارد.
هرچند حمایت‌های افراد و نهادها او را برای ادامه مسیر دلگرم کرده است، اما برخی مشکلات باعث شده هم خودش و هم خانواده گمشده‌ها و جویندگان هویت دچار دردسر شوند. او می‌گوید: «بعضی افراد به‌عنوان کلاهبردار یا فالگیر سراغ خانواده‌ها می‌روند و با دادن وعده و وعیدهای بیجا،آرامش آنها را از بین می‌برند. در مواردی حتی می‌بینیم فردی با فرد دیگر دچار مشکل است و برای آزارش او را به عنوان گمشده معرفی می‌کند. این‌گونه رفتارها باعث می‌شود اگر خانواده‌ای واقعا دچار مشکل بود و گمشده‌ای داشت با شک و تردید به او کمک‌کنیم.»
مردم، بزرگ‌ترین حامی
پیدا شدن گمشده‌ها همان‌قدر که پورا...وردی را خوشحال می‌کند، به همین اندازه مبهم ماندن وضعیت گمشده‌ها، غم را مهمان خانه دلش می‌کند. ماجرای پارسا قندی را یادتان هست پسر بچه هشت ساله‌ای که سال 96 همراه خانواده‌اش در مسیر بازگشت از شمال و هنگام صرف ناهار در کنار رودخانه ناگهان ناپدید شد. انگار قطره آبی شد و به زمین فرو رفت. دو سال از آن زمان می‌گذرد و هنوز هیچ اثری از پارسا پیدا نشده است.
پورا...وردی از گمشده‌های زیادی نام می‌برد که وضعیت مبهمی دارند؛ مثل مائده کبرایی یا زهره جنیدی که هنوز پرونده‌شان به نتیجه نرسیده است. با این‌حال خانواده همین گمشدگان هم با پورا...وردی همکاری می‌کنند. او می‌گوید اگر مردم بیشتر یاری‌اش‌کنند، نیازی به حمایت سایر نهادها ندارد و با کمک مردم می‌تواند گمشده‌ها و جویندگان هویت را به آغوش خانواده‌های‌شان برگرداند.

لیلا حسین زاده
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها