فیلمی کوتاه از آزار و اذیت یک توله خرس بار دیگر بی‌توجهی به محیط‌زیست و حیات‌وحش را سر زبان‌ها انداخت

ضعیف کشی در روز روشن

ویدئوی توله خرس زخمی را که حالا در فضای مجازی دست به دست می‌شود بگذارید کنار. حتی تعریف ماجرا هم سخت است؛ این‌که توله خرسی جدا مانده از مادر از تپه‌ای سقوط کند و گیج و گنگ در پی راهی باشد برای رسیدن به مادرش اما ناگهان مواجه شود با سیلی از سنگ و چوب که چند نفر سمت او روانه کرده‌اند. این خلاصه ماجرایی است در ویدئوی چند دقیقه‌ای که دیروز فضای مجازی را درنوردیده بود. البته این اولین بار نیست که ماجرایی این‌چنینی پیش می‌آید. همین چند وقت پیش بود که وقتی زنده‌گیری یک خرس موفقیت‌آمیز نبود منجر به تلف شدن این گونه جانوری شد. یا کمی نزدیک‌تر که ماجرای زنده‌گیری چند گورخر در عین تلخی، مایه شوخی و مطایبه اهالی مجازی شد. اما این بار رفتار افراد داخل ویدئو بود که موضوع را تکان‌دهنده می‌کرد.
کد خبر: ۱۲۱۲۳۵۶

قضیه شکل اول
انتشار وسیع این ویدئو در فضای مجازی و حتی مشهور شدنش در رسانه‌های بیرونی، اولین واکنش‌ها را از سوی مسؤولان در پی داشت. یک‌روز بعد از این حادثه بود که حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان مازندران روایتی از این ماجرا را به خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست توضیح داد. او گفت:‌ روز شنبه گزارش مردمی مبنی بر پرت شدن یک توله خرس درمنطقه کوهستانی دراسله در شهرستان سوادکوه را دریافت کردیم. پس از دریافت خبر بلافاصله محیط‌بانان به منطقه اعزام شدند و خرس زخمی را به پناهگاه حیات‌وحش سمسکنده منتقل کردند که متاسفانه به‌رغم تلاش دامپزشک، خرس تلف شد. آن‌طور که حسینعلی ابراهیمی کارنامی گفته است پس از این رویداد در فضای مجازی فیلم‌هایی منتشر شده که در آن افرادی به سمت خرس مجروح سنگ پرتاب می‌کنند و قصد آزار حیوان را دارند. البته مدیرکل حفاظت محیط‌زیست مازندران با محکوم کردن این حرکت اعلام کرد مکاتباتی با مراجع قضایی انجام شده تا مراجع ذی‌صلاح اقدامات برخورد با متخلفان را انجام دهند.
قضیه شکل دوم
البته که قصد ما از نشر روایت مجزایی از آنچه مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان مازندران می‌گوید، پلیسی کردن این ماجرا نیست. هر چند برخی شایعاتی هم پیرامون این موضوع می‌چرخد. به عنوان مثال نقل قول‌هایی وجود دارد مبنی بر این‌که احتمال تیر خوردن حیوان قبل از افتادن وجود داشته اما بررسی نشده است. اما روایت سهیل اولادزاد، فعال محیط‌زیست هم شنیدنی است. چرا که او در آن منطقه حضور داشته و از نزدیک شاهد این ماجرا بوده است. او می‌گوید: ساعت پنج بعد از ظهر بود که از ماجرا مطلع شدم، نه از جانب اداره محیط‌زیست، بلکه از طرف یکی از مردمی که در صحنه حضور داشت. گفتند یک توله خرس از کوه افتاده و مردم با سنگ و چوب او را می‌زنند. بی‌درنگ راه افتادم و با بچه‌های محیط‌زیست منطقه هم تماس گرفتم، آنها هم مطلع بودند، یک نفر محیط‌بان به همراه من آمد. ادارات محیط‌زیست مشخصا نه وسیله‌ای برای بیهوشی دارند نه وسیله‌ای برای زنده‌گیری. با تمام سرعتی که می‌توان در جاده دراسله داشت به سمت محل راهی شدیم، نیمی از افرادی که در این فیلم‌ها حضور دارند یا در محل حادثه بودند در جاده فحش می‌دادند که چرا آنقدر دیر می‌رویم اما ظاهرا کمتر در جریان کمبود تعداد محیط‌بان در مناطق بودند. خرس 300 متر مانده به روستای دراسله به یک تیر برق با یک ریسمان بسته شده بود. بینی خرس خونریزی داشت، کل مسیر تنفسی بینی بسته شده بود و تنفس با دهان انجام می‌شد، دهان حیوان پر از کف و خون بود، یک چشم حیوان هم به‌شدت آسیب‌ دیده و پر از خون شده بود، روی صورت حیوان یک سوراخ مشاهده می‌شد و قابلیت حرکت نداشت. از افرادی که در صحنه حاضر بودند پرسیدم چرا حیوان را می‌زنند همگی گفتند سنگی نخورده، از کوه پرتاب شده و به این حال و روز افتاده، از روستا با کمک یک شکارچی که کمک حال آن روز ما بود، پتویی تهیه کردیم، خرس را پشت ماشین قرار دادیم. با دامپزشک‌های زیادی هماهنگ کرده بودیم تا بتوانیم تجهیزات لازم را برای درمان پیدا کنیم، ظاهرا این پیگیری ما موجب آزرده‌خاطرشدن شخصی با مسؤولیت خاص شده بود که در برخی خبرها شنیدم در صحنه حضور داشت. هرچند ما او را ندیدیم.در نهایت خرسی که هم خونریزی داخلی و هم ضربه مغزی شده بود به سمسکنده منتقل شد که خارج از اختیارات من بود. به دلیل مسافت زیاد و خونریزی زیاد ناشی از ضرب و شتم، حیوان ساعت حدود 11شب همان روز تلف شد.
نیاز به آموزش و جلوگیری حیات‌وحش‌ستیزی
واکاوی این ماجرا و چرا و چگونگی این اتفاق بدون شک در فضایی احساسی امکان‌پذیر نیست؛ چرا که ایجاد موج‌های احساسی، فضای بحث و تحلیل را از منطق خارج می‌کند. اما در همین بین هم بسیاری از دوستداران محیط‌زیست اظهارنظرهای جالبی داشته‌اند. سهیل اولادزاد که شاهد عینی این ماجرا بوده است، می‌گوید: به نظرم بهتر این است که به جای هیاهو کاری کنیم تا توله خرس‌ها، پلنگ‌ها، قوچ‌ها، شوکاها و مرال‌های دیگر را نجات دهیم. در هر بار شکار همین صحنه‌ها اتفاق می‌افتد.
نکته دیگری که سهیل اولادزاد به آن تاکید دارد توجه به جوامع محلی در همین سیل نقدهاست. او می‌گوید: یادمان نرود که در همین منطقه سوادکوه، سه هفته پیش خرس دیگری در تله سیمی افتاده بود، اما این‌بار روستاییان منطقه کشیک کشیدند تا زمان رسیدن ماموران محیط‌زیست کسی کوچک‌ترین آسیبی به خرس نزند. رضا گلجانی، دیگر کارشناس حوزه محیط‌زیست است که باور دارد در میان هیاهوی احساسی این ماجرا باید کمی به عقب نشست و به این ماجرا نگاه کرد. او حرف‌هایش را با نگاهی به جایگاه قانون در این ماجرا آغاز می‌کند. او می‌گوید: قانون برای چنین حوادثی چه چیزی را پیش‌بینی کرده است؟ مسلما به عنوان یک کارشناس نباید انتظاری فراتر از آنچه که قانون پیش‌بینی کرده است، داشته باشیم. اگر قانون را مکفی نمی‌دانیم باید تلاش کنیم که قانون بهبود یابد، اما اگر می‌خواهیم الگوی مناسبی برای جامعه باشیم سخن ما بهتر است چیزی فراتر از قانون نباشد. گلجانی هم بر این باور است که واکاوی این ماجرا به دور از احساس امکان پذیر است. این کارشناس محیط‌زیست می‌گوید: بهتر است به متخصصان آموزش محیط‌زیست، حقوق محیط‌زیست و جامعه شناسی این فرصت را بدهیم که این مسأله را واکاوی و برای جلوگیری از تکرار مجدد چاره اندیشی کنند. شاید من اکولوژیست صلاحیت این را نداشته باشم که این موضوع را تحلیل کنم. اگر می‌خواهیم محیط‌زیست جدی گرفته شود و به آن به عنوان یک مقوله تخصصی نگاه شود، بهتر است از خودمان شروع کنیم و خودمان آن را تخصصی بدانیم.
احساسات را کنار بگذاریم
شکی نیست که جوامع محلی نسبت به زیست‌بوم زندگی‌شان نیاز به آموزش دارند. اما این ماجرا جنبه‌های مختلف دیگری به‌جز آموزش جوامع محلی هم دارد. پرسش‌هایی مطرح می‌شود که یافتن پاسخ آنها می‌تواند سرنخی باشد برای پیشگیری از تکرار این فجایع. این‌که آیا اصلا این رویداد، که از نظر ما فاجعه‌است از نظر مردم محلی هم همین طور است؟ درست مثل خیلی از ما که احتمالا سوسک، پشه، مارمولک و غیره را از محیط زندگیمان حذف می‌کنیم، آیا این هم واکنشی از همین نوع است؟ آیا آنها از حضور این حیوان کنار خانه‌شان می‌ترسند؟
نکته دیگری که باید بدانیم این است که در هر صورت خرس‌ها و باغداران، تضاد منافع دارند. باغدارانی که در زیستگاه‌شان خرس رفت و آمد می‌کند، هرساله به وسیله خرس‌ها متضرر می‌شوند. در این میان نباید از سودجویان و فرصت‌طلبان هم غافل شد. به خصوص این‌که در ماجرای اخیر روایت‌هایی مبنی بر دزدیدن پیکر نیمه‌جان توله خرس هم وجود داشت. این‌که هنوز هم برخی روغن خرس را به قیمت گزافی می‌خرند و می‌مالند به خودشان که شفا بگیرند! و برخی پوستش را می‌خرند و پهن می‌کنند کف اتاق و باید بدانیم این بازار وسوسه‌کننده‌ای است.
متخلفان شناسایی شدند
تا لحظه تنظیم این گزارش اخباری هم در خبرگزاری‌ها پیرامون این موضوع منتشر شده است. خبرگزاری میزان وابسته به قوه‌قضاییه به نقل از دادستان عمومی و انقلاب سوادکوه از دستگیری متهم به اتلاف یک قلاده توله خرس در این شهرستان خبر داد. رسول محمدی در این رابطه گفته است پرونده قضایی برای ضاربان این توله خرس در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سوادکوه تشکیل و با پیگیری عوامل انتظامی یکی از متهمان شناسایی و دستگیر شد. چند ساعت بعد ایرنا هم خبر از شناسایی دامدار سوادکوهی داد و نوشت علاوه بر این دامدار، کارگرش نیز که در تلف شدن خرس قهوه‌ای مقصر است به دادگاه برای برخورد قضایی احضار شده است. این ششمین قلاده از خرس قهوه‌ای از گونه‌های تحت حمایت است که از سال ۹۶ تاکنون در مازندران تلف می‌شود. سال ۹۶ هم پنج قلاده خرس قهوه‌ای براثر گرفتار شدن در تله روستاییان، تصادف و شکارچیان متخلف تلف شدند.

میثم اسماعیلی
جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها