در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خیلی ها هنوز رفتن ایشان را باور ندارند
دو سال از درگذشت آیتا... هاشمی میگذرد. فقدان ایشان( بعنوان یک شخصیت تاثیرگذار و بانفوذ) در فضای سیاسی - اجتماعی کاملا مشهود بوده است. این خلأ برای خانواده و مشخصا شما چگونه بوده است؟
بسما... الرحمن الرحیم. بعد از رحلت ابوی اتفاقاتی افتاد که به من این احساس را میدهد که گویی پدرم بر اوضاع و احوالمان حاضر و ناظر است. تحولات در حوزههای مختلف بهقدری سریع اتفاق میافتد- بهخصوص اتفاقات ویژه- که آدم احساس میکند ایشان هنوز در قید حیات هستند و اثرگذاری دارند. لذا اگر ایشان از در وارد شوند، دیگر نمیپرسم: کجا بودید؟ چون احساس میکنم هستند و فقط یک سلام و علیک عادی میکنیم و مثل دوران سابق صحبت میکنیم و اصلا به ایشان نمیگوییم که نبودید. انگاری که سفری رفته و برگشتهاند. من فکر میکنم ابوی اصلا نرفته که بخواهد برگردد.
پس سازندگان مستند «هاشمی زنده است» پر بیراه نگفتهاند؟!(خنده)
خیلیها هم هنوز رفتن ایشان را باور ندارند. مثلا همین افرادی که فیلم هاشمی زنده است را ساختهاند، یا آنها که در گچساران شعار مرگ بر هاشمی دادند. بعضی اتفاقات حاکیست که انگار ایشان هنوز زنده است!
شما رفتار مردم، نظام و جریانات سیاسی در ماجرای رحلت ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی رحلت ابوی اتفاق افتاد، مردم انتظار چنین حادثهای را نداشتند و ناگهان دچار شوک عجیبی شدند. حتی کسانی که جلوی بیمارستان جمع شده بودند، باور نمیکردند. اتفاقاتی هم که بعد از رحلت افتاد و روشی که نظام در برابر آن برگزید، بسیار هوشمندانه بود و به عنوان یک شخصیت برجسته نظام و در چارچوب حاکمیت، با ایشان برخورد شد و همه اقداماتی که باید در تجلیل از یکی از سران و شخصیتهای بالای کشور شکل میگرفت، درباره ایشان انجام شد که واقعا جای تشکر هم دارد مخصوصا از رهبر معظم انقلاب. تشییع ایشان هم واقعا باورکردنی نبود و مردم انصافا حق ایشان را ادا کردند و این مسأله باعث آبروی جمهوری اسلامی و خانواده ایشان شد.
رحلت ایشان در صحنههای سیاسی هم منشاء اثر شد...
بله. تأثیراتی که بعد از رحلت ایشان چه در امر انتخابات ریاست جمهوری و چه حتی در شورای شهر گذاشت، بسیار مشهود است و رأیی که مردم به من دادند، به اعتبار ایشان بود و رأی خود من نبود. عزتی بود که مردم برای ایشان قائل بودند و آن رأی، رأی عزتمندانه آیتا... هاشمی بعد از رحلتشان فرض میشود و نه رای بنده، که البته در تهران رکوردی تاریخی بود.
آقای هاشمی مکرر خود را در معرض رأی مردم قرار میدادند حتی در 80 و چند سالگی...
بله، شاید اگر حالا هم بودند،دوست داشتند این کار را بکنند. با این همه نمیدانم چرا بعضی اتفاقات میافتند؟ مثلا اتفاقی که در قم راجع به شعار استخر فرح افتاد. چون همه نظام، اعم از نیروهای امنیتی و غیرامنیتی و اداری و... میدانند استخر کوچکی که ابوی از آن استفاده میکردند، استخر فرح نبود. اینکه چه جور در گوشهای این اتفاق میافتد و هیچکس هم نمیآید در تلویزیون بگوید که اصلا قضیه این استخر چه بوده است؟...
خب خودتان هم شفافسازی نکردید. چرا فیلم یا عکسی از این استخر منتشر نکردید تا شایعات را مهار کنید؟
در بارهاش حرف زدیم وتکذیب شد و در فضای مجازی هم منتشر گردید، از کسی هم که این ادعا را مطرح کرده بود شکایت کردیم اما رسیدگی نشد و هم عکسش را در خانه-موزه گذاشتهایم... اما متاسفانه صداوسیما آن را پوشش نداد.
باور کنید که روی این مساله کار نکردهاید.
ما که کار کردیم، ولی شما و سازمان صداوسیما کار نکردهاید!
ما هنوز هم نمیدانیم ماجرای آن استخر چیست!
خب میآمدید و میپرسیدید!
همین عوامل مستند تخریبی اخیر، آمدند و به یاسر گفتند بگویید اشتباه این مستند کجاست؟ که یاسرجواب داده بود: «شما همین یک فقره استخر در کاخ فرح را جواب بدهید تا بقیهاش را به شما بگویم.»
موارد زیادی گفته و نام ایشان مطرح میشود و متأسفانه پاسخی هم داده نمیشود. من دیدهام گاهی وقتی شایعهای درباره بعضی از مسؤولان و چهرهها مطرح میشود، تلویزیون فورا تکذیب میکند. مثلا درباره آقای حداد حرفی زده بودند و تلویزیون چند بار تکذیب کرد یا درباره داماد آقای احمد خاتمی. موارد زیادی را روشنگری کردند، ولی در مورد ابوی روشنگری نمیشود که به نظرم کار صحیحی نیست. ما باید هاشمی را از نظام و با نظام فرض کنیم و حتی بعد از رحلتش هم، باید بهگونهای عمل کنیم که فقدان ایشان باعث تضعیف نظام و سیاستهای آن نشود. اگر انشاءا... این حرکت را پیش ببریم، باعث میشود ایشان چه در حیات و چه در ممات موجب استقرار و استحکام نظام شوند و این چیزی است که خودشان دوست داشتند.
در دوره حیات ایشان بعضیها انتقاد میکردند که فرزندان آقای هاشمی ایشان را از نظام دور کردند...
ایشان نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی را از خانواده و فرزندانشان هم بیشتر دوست داشتند و هر جا انتخاب بین دو امر پیش میآمد، نظام را در اولویت قرار میدادند. باید اینگونه فکر کنیم و به نظر من اگر ایشان همین الان هم از در وارد شوند، باز همین را از ما میخواهند و ما هم از ایشان این سؤال را میکنیم که برای اعتلای نظام چه حرکتی را صلاح میدانید که ما همان را انجام بدهیم؟
دلیل متقنی برای غیرطبیعی بودن فوت پدر نداریم
درباره رحلت غیرمنتظره ایشان حرف و حدیثهایی مطرح شده و گاهی هم از طرف برخی از اعضای خانواده سخنانی در این زمینه گفته میشود. شما بهعنوان فرزند ارشد ایشان که در جریان جزئیترین موارد هستید چقدر این گمانهها را تایید میکنید؟
البته اینکه بگوییم قطعا رحلت آیتا... هاشمی غیرطبیعی بوده، حرف درستی نیست و ما واقعا هیچ دلیل متقنی بر غیرطبیعی بودن رحلت ایشان نداریم، ولی عدهای شواهدی را مطرح میکنند که ایجاد شبهه میکند. یعنی قضیه دو طرفه است. همین فیلم هاشمی زنده است را نگاه کنید، هر کسی پایان این فیلم را ببیند، خواهد گفت که حتما هاشمی را کشتهاند! آخرین جملات فیلم را دقت کنید یا وقتی تابلوی استخر فرح را در قم بالا میبرند و بعد هم هیچ اتفاقی برای کسانی که این کار را کردهاند نمیافتد، همه خواهند گفت حتما مسائلی پشت پرده است. اتفاقا ماجرا بیشتر از طرف مخالفان آقای هاشمی مطرح میشود.
البته چند بار دختران آقای هاشمی هم اشارههایی به این شبهات داشتهاند. ..
حرفهای فاطمه بیشتر علت احساسی و عاطفی دارد. اتفاقی برای پدر میافتد و چون شرایط بسیار بغرنج است، هیچکس نمیتواند قبول کند این اتفاق عادی بوده است. یعنی در ذهنشان نمیتوانند این موضوع را هضم کنند. مخصوصا حوادثی که بعد از رحلت اتفاق میافتند مهمترند. بالاخره ایشان یک تیم حفاظتی بسیار قوی در تراز سران قوه داشت و وقتی این اتفاق میافتد، حدود 20، 30 نفر آنجا بودهاند، از جمله تیم پزشکی. طبعا این ذهنیت پیش میآید که اگر هم این اتفاق برای ایشان افتاده است، نباید در چنین شرایطی رحلت میکرد. لذا باید به خانواده حق بدهید که نسبت به این موضوع حساس باشند و ذهنشان همیشه درگیر باشد. حالا یک وقت شما این افراد را به عنوان کسانی که دلشان درگیر است، آرام میکنید و به آنها آرامش میدهید و حرکاتی را انجام میدهید که این ذهنیت از بین برود. این نکته بسیار مهمی است. مجموعه نیروهای درگیر در امور باید طوری عمل کند که این ذهنیت از ذهن امثال فاطمه ما خارج شود. وقتی حرکاتی انجام میشود یا حرفهایی زده میشود که این ذهنیت را تقویت میکند، شما در مورد افراد احساساتی کاری نمیتوانید بکنید.
البته از ابتدای رحلت ایشان، در رفتار شما این فضای عاطفی و احساسی را کمتر دیدیم و بیشتر سعی کردید منطقی و معقولانه با ماجرا برخورد کنید.
چون نسبت به من الطاف زیادی وجود داشته و با من برخورد مناسبی شده است. الان بیان جزئیات آن را مناسب نمیدانم. با شخص من نسبت به بعضی از اعضای خانواده، برخوردهای مناسبتری صورت گرفته است. البته سن من از بقیه فرزندان بیشتر است. بعد هم روحیات زن و مرد با هم فرق میکند. برخورد با فائزه یا فاطمه و اتفاقاتی که برای آنها پیش آمد، در مورد من پیش نیامد یا احساساتی که فاطمه نسبت به ابوی دارد، چند برابر همه ماست. هر یک از اینها میطلبد که هرکس با روشهای متناسب با خودش مدیریت شود. بعضی وقتها آدم احساس میکند افراد یا جریاناتی تصور میکنند نیازی به اینگونه مدیریتها نیست.
اینکه همه دوست دارند درباره مرحوم هاشمی حرف بزنند، به شخصیت ایشان برمیگردد. شما به اصل موضوع که نقد ندارد؟
این را برای تمامی وفاداران به نظام وانقلابیون میگویم.آیتا... خامنهای و آیتا... هاشمی در جوانی با هم آشنا شدند و نزدیک به 60 سال با هم دوست بودند. به سه دلیل اینها اصلا نمیتوانند از هم جدا شوند. یکی اینکه اینها دوست واقعی بودند. دوم اینکه در آموزش، درس و تحصیل با هم محشور بودند. سوم اینکه در تمام طول مبارزات و پس از پیروزی انقلاب، مصالحشان مثل هم بوده است و نمیتوانستند از هم جدا شوند، ولی عدهای دنبال این هستند که این جمله امام را که این دو از هم جدا نشوند را هم مخدوش کنند و عملا به انقلاب صدمه بزنند و خیلی هم روی این موضوع فعال هستند.
خانه مصادرهای، موزه شد
ماجرای منزل آقای هاشمی که میگویند مصادرهای بوده، چیست؟
من الان برایتان سیر تا پیاز ماجرا را میگویم. مقدمتا اشاره کنم که بخش زیادی از مکانهایی که الان نهادها دارند استفاده میکنند، محلهای مصادرهای از رژیم گذشته هستند. داستان همین خانه-موزه و جایی که ابوی در آن زندگی میکرد هم شفاف و مشخص است. خانهای بود کنار حسینیه جماران که قبل از انقلاب، خانوادهای در ده جماران در آن زندگی میکردند. موقعی که امام در آنجا حضور پیدا کردند، این خانواده به خاطر شرایط حفاظتی و امنیتی در عذاب قرار گرفت و رفت و به بیت امام شکایت کرد. امام دستور میدهند آن خانه خریداری شود. بعد از اتفاقات سال 1360 و آن ترورهای گسترده و ناامنی زیاد، امام فرمودند که این خانه را در اختیار آقای هاشمی بگذارید و ایشان در اواخر سال 1360 به این خانه نقل مکان کرد. ایشان از سال 1360 تا رحلتشان در این خانه زندگی میکرد. حالا چه شایعاتی در این باره گفته شده، بماند. موقعی که امام این دستور را فرمودند، بنیادمستضعفان خانه را خرید و چون صلاح نبود خانه در اختیار بنیاد باشد، دولت آن را خرید. بعد هم که ابوی رحلت کردند، دیدیم صلاح نیست حاج خانم اینجا بمانند، چون ایشان که منصبی ندارد و احتمالا خانه نماز ندارد و لذا حاج خانم را پیش خودمان بردیم و اینجا را هم با اثاث و جهیزیه حاج خانم با مصوبه قانونی دولـت، تبدیل به خانه-موزه کردیم و حتی یک قاشق یا چنگال را هم از اینجا نبردیم...
الان حاج خانم کجا زندگی میکنند؟
پیش خودمان، من، فاطمه و فائزه در یک جا زندگی میکنیم.
عددسازی در ماجرای رادیواکتیو
ماجرای شایعه وجود رادیو اکتیو در پیکر آقای هاشمی نهایتا به کجا رسید؟ اخیرا فاطمه خانم گفتهاند که این مساله از اساس دروغ بوده است؟
موضوع آلودگی رادیواکتیو را یکی از مسؤولان ارشد امنیتی به طور خصوصی به فاطمه گفته بود. من دیدم فاطمه گریهکنان آمد خانه، من رفتم پیش آن فرد و اعتراض کردم که چرا چنین خبری را به فاطمه گفتید؟ و اوهم گفت که از دستش در رفته است! نهایتا با ما جلسه گذاشتند. در این جلسه به ما گفتند گزارشهایی دریافت کردهاند که براساس آن گزارشها که حاجآقا آلوده به رادیواکتیو بوده است. پرسیدیم از کجا فهمیدید؟ گفتند: لباس، حوله و همینطور سوند بیمارستان را تست کردیم و ایشان ده برابر آلوده بود! بعد آمدند و گفتند باید از مادرتان هم تست بگیریم. بعد آمدند و گفتند حاجخانم هم سه تا چهار برابر به رادیواکتیو آلوده است! بعد دیدیم برای حاجخانم هیچ کاری نمیکنند. گفتیم: حاجآقا که رفته است، چرا برای حاجخانم کاری نمیکنید؟ بعد کارشناسان ونمایندگان سپاه گفتند که این آنالیز را قبول ندارند.
اما کارشناسان وزارت دفاع گفتند قبول داریم. بین خودشان اختلاف بود. به مسؤولان اطلاعاتی و وزیر بهداشت گفته شد شما میگویید حاجخانم آلوده است، پس چرا هیچ کاری برایش نمیکنید؟ احتمالا میدانید که درباره آلودگی به رادیواکتیو، میتوانید تست کنید و ببینید آلودگی مال چه زمانی است؟ یعنی دقیق، حتی به ثانیه میتوانید ماجرا را دربیاورید. بعد میتوانید بفهمید آیتا... در آن ساعت و دقیقه در کجا بود، اطرافش چه بود و... همه اینها را میتوانید دقیق دربیاورید. در نمونههای دیگر دیدهاید که پلیس در برخی کشورها چطور زمان و مکان دقیق آلودگی را میگویند.
به هرحال سه چهار بار خودم رفتم و گفتم بیایید کاری کنید، دستکم آن نتیجه آنالیز خودتان را به ما بدهید که دادند. بعد ایجاد تردید شد که لابد چیزی نیست و احتمالا این حرف بیاساس است. تنها راه این بود که مادرم را تست کنیم. به هزینه خودمان تست کردیم و دیدیم اثری از آلودگی نبود! آلودگی رادیواکتیویته مادرم را که تست کردند، گفتند: «نتایج نمونهبرداری که بهعنوان آلوده دادهاند، میتواند نوعی عددسازی باشد!»
استخر بود اما برای فرح نبود
برویم سراغ استخر فرح! ماجرای این مکان چیست؟
در زمانی که آیتا... هاشمی رئیسجمهور بودند، دولت در شمال شهر دنبال جایی میگشت که پنجشنبه و جمعهها یا وقتی که قرار بود جلسه اضطراری یا سرّی برگزار شود، در آنجا برگزار شود. اول بحث شد که این جلسات در کاخ سعدآباد برگزار شود. بعد دیدند کار درستی نیست و نزدیک این کاخ در سمت زعفرانیه، ملکی مصادرهای بود که بنیاد آن را خریده بود. باغی بود که در آن گل پرورش میدادند. استخر نسبتا کوچکی هم داشت که برای آبیاری از آن استفاده میشد. دولت این ملک را میخرد.
این اطلاعات اولین بار است که مطرح میشود...
این ملک در اختیار ریاست جمهوری بود. وقتی دوره ریاست جمهوری ابوی در سال 1376 تمام میشود و ایشان به مجمع تشخیص مصلحت نظام میروند، زمانی که آنجا بودند، بحث میشود این ملک را در اختیار ریاست جمهوری بگذاریم یا به مجمع منتقل کنیم؟ و تصمیم گرفته میشود که مانند برخی دیگر از مجموعهها، در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گیرد تا بخشی از ملاقاتهای رئیس مجمع در آنجا انجام شود.
استخر مورد نظر، چطور ایجاد شد؟
بیشتر شبیه یک حوض بود که پلهای در آن پایین میآمد و دیوارهای سنگی داشت. در آنجا تصمیم گرفتیم روی این استخر کوچک یک سقف بزنیم که بشود به عنوان استخر از آن استفاده کرد. کمر ابوی پس از ترور درد میکرد و از زمان مجلس باید بصورت مداوم به آب درمانی و استخر میرفتند. قرار شد به شنا ادامه بدهند و هفتهای دو یا سه روز شنا میکردند. یکی از دلایل سلامتیشان همین شنا بود. این استخر در سال 1377 مسقف شد و کارهایش انجام گردید. در سال 1377 بنای اینجا تمام شد. از سال 1377 تا آخر عمر، آیتا... هاشمیرفسنجانی در اینجا استخر میرفتند.
محافظها هم اجازه ورود نداشتند؟
تنها جایی بود که ابوی تنها بود. یکی از دلایلی هم که مشکوک میشوند که چرا ایشان در اینجا رحلت کرده همین است. چون تنها نقطهای که دوربین حفاظتی درفضای استخر وجود نداشت اینجا بود. اصلا این ساختمان واستخر هیچ ارتباطی به فرح وکاخ فرح ندارد و این ادعا کذب محض است.
این استخر فقط در اختیار مجمع تشخیص بود یا کس دیگری هم از آن استفاده میکرد؟
نه، فقط مجمع.
اعضای مجمع چطور؟
نه، یک استخر کوچک هم در حیاط خانه بود که الان تبدیل به موزه شده که حاجآقا تابستانها در آنجا استخر میرفتند. یک استخر مثلثی کوچک و بیشتر شبیه حوض است. حالا شما یک حرکت مثبت در نظام را، به این شکل تبدیل به حرکتی منفی کنید، آن هم برای تخریب یکی از استوانههای انقلاب. این چه معنایی دارد؟
آخرین دیدار با پدر
آخرین باری که با پدر حرف زدید درباره چه موضوعی بود؟
در صبح آن روز ایشان را دیدم و عمده بحثمان درباره پرونده «مهدی» بود که چگونه اعاده دادرسی را پیگیری کنیم؟ خیلی هم سرحال بودند. صبحانه خوردیم و من آمدم و دیگر...
بعد از درگذشت مرحوم هاشمی، ملاقاتهایی با رهبر انقلاب داشتید. چه گفتوگوهایی در این دیدارها داشتید؟
گفتوگوها را که صحیح نیست بگویم. یکیاز موارد را گفتم. همان مورد مربوط به پدری کردن ایشان برای ما و پاسخ جالب ایشان! البته این را بگویم هر وقت خدمتشان میروم، اولین سؤالی که میکنند درباره حال و سلامتی مادر، «حاج خانم» است. بعد توصیه میکنند خیلی مراقبشان باشید.
خانم فاطمه هاشمی مصاحبهای کرده بود درباره تفاوتهای روش مدیریتی آقای روحانی با مرحوم هاشمی. نظر شما چیست؟
روش کار آقای روحانی با روش آیتا... هاشمی فرق میکند...
چه فرقهایی؟
هر کسی روشی دارد. بعضیها در جزئیات وارد میشوند، با کارشناسها بحث میکنند، وقت بیشتری میگذارند، ولی بعضیها اینطور نیستند. ابوی هر مطلبی را که برایشان میآمد، واقعا میخواندند و ساعتها وقت صرف خواندن مطالب میکردند. خیلی از مدیران اینطور نیستند. آیتا... هوش عجیبی هم داشت و اعداد و ارقام را هوشمند حفظ میکرد و مثلا وقتی میگفتند جمعیت فلان جا اینقدر یا قیمت مرغ اینقدر است، با آنالیز پاسخ میداد و چون به شکل هوشمند حفظ کرده بود، فوری میفهمید اشتباه است یا درست.
محمدرضا کائینی
جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر