نگاهی به روند ساخت آثار موسیقایی در 4 دهه گذشته

نوایی از دوردست‌ها...

نماآهنگ گونه‌ای از برنامه‌سازی است که معادل فارسی برایش ساخته شده است. گونه‌ای که درباره بروز و ظهورش نظرات بسیاری وجود دارد.
کد خبر: ۱۱۷۹۰۲۹

در این معادلسازی، نما بعلاوه آهنگ برگردان کلمه به کلمه واژه موزیک ویدئو است که از دهه 60 میلادی در غرب آغاز میشود و در دهه 80 به واسطه موزیک ویدئوهای خوانندههای معروف آن دوران به اوج محبوبیت میرسد به شکلی که بسیاری از خوانندههای آن روزگار از این قالب برای آهنگ هایشان استفاده میکنند. قالبی که تصویر و موسیقی را به شکل همزمان با هم دارد و در حقیقت تلفیقی از این دو است. یک تکامل تصویری که حاصل دوران پسامدرنیته در سینما و تلویزیون است. بیراه نیست اگر بگوییم منشا و ستون اصلی شیوههای فیلمسازی تجربی در روزگار معاصر در حقیقت از همین موزیک ویدئوهایی میآید که در بازه زمانی اندک سعی در انتقال مفاهیم داشتهاند. مفاهیمی که انتزاع و مینی مالیسم در آنها بسیار به چشم میخورد و از این جهت ساختار موزیک ویدئو میتواند برای آن بسیار مناسب باشد.

نکته دیگر درباره این قالب تصویری این است که موزیک ویدئوها آرام آرام و در گذر زمان وارد شکلهای مختلف فیلمسازی مانند سریالسازی هم میشوند و تیتراژهای سریالها و فیلمهای تلویزیونی و سینمایی را تغییر میدهند. اگر در دوران کلاسیک تیتراژ فیلمهای سینمایی به شکلی ثابت و با حرکت نوشتهها اتفاق میافتد و با کلمه پایان به سرانجام میرسد، حالا در دوران معاصر گاهی عنوانبندی ابتدا و خصوصا انتهایی هر فیلم میتواند امکانی برای یک ویدئوی جداگانه باشد. این نکته البته به ماهیت این قالب و نام آن باز میگردد. این که در حقیقت موزیک ویدئوها متعلق به دورانی است که ویدئو بهعنوان یک فناوری تصویری مدرن وارد جهان فیلمسازی میشود و سینما را متحول میکند و با امکانی که پیش از این وجود نداشته به همه مردم امکان میدهد از این امکان جدید استفاده کنند. نمونه مشخص آن را میشود در دهههای 60 و 70 در فیلمهای عروسی هم مشاهده کرد. فیلمهایی که در حقیقت موزیک ویدئوهایی تجاری و پاپیولار هستند که موسیقی و تصویر به شکل عامیانه با هم ترکیب میشوند تا خاطرهای ماندگار برای سفارشدهندگان بهوجود بیاورد. این فیلمها در آن روزگار نشان میدهد که آینده این قالب فیلمسازی میتواند درخشان باشد. این نکته بعدها باعث بهوجود آمدن کمپانیهایی مانند یوتیوب میشود. بزرگترین وبگاه بارگذاری و تماشای ویدئو در جهان که از فراگیرشدن ویدئو و فناوری آن در میان مردم استفاده میکند و در سال 2005 تاسیس میشود. یک کمپانی بزرگ که در ایران هم سعی میشود مشابه آن تاسیس شود. سایت یا سایتهایی که محلی برای بارگذاری ویدئوها هستند و صرفا در ابعاد داخلی مخاطبان فراوانی دارند.

سالهای سرود و حماسه

دهه 60 واژه ترانه بار منفی بسیاری دارد و بهجای آن از کلمه سرود استفاده میشود. در این سالها در ایران و به شکل نا آگاهانه و بدون برنامهریزی نماآهنگ یا همان موزیکویدئوهایی ساخته میشود، اما احتمالا نیت سازندگان آن تولید این قالب فیلمسازی نبوده است. در این سالها و بهواسطه فضای کلی کشور درباره مسائل انقلاب و دوران دفاع مقدس، بسیاری از سرودها و در حقیقت آثاری که در این قالب از تلویزیون پخش میشود به این موضوعات مرتبط است. ابتدای دهه 60 و با ترور شهید مطهری و برای بزرگداشت ایشان، سرودی با شعر معروف «ای شهید مطهر» پخش میشود که با تصاویری از ایشان ترکیب شده است. اینها در حقیقت میتوانند اولین کارهایی باشند که به قالب موزیک ویدئوها نزدیکند. این که چرا از واژه موزیکویدئو در این سالها استفاده میکنیم به این دلیل است که معادلسازی در دهه بعد اتفاق میافتد و در حقیقت دوران آغاز ساخت نماآهنگها یک دهه بعدتر خواهد بود.

در سالهای دهه 60 چند سرود با تصاویر ترکیب شده با آن به اوج شهرت میرسد؛ سرودهایی مانند «خلبانان، ملوانان» با صدای جمشید نجفی و ساخته اسلام قهرمانی که به نظر یکی از کاملترین موزیکویدئوهای این دهه است. جایی که شعر با تصاویر بشدت هماهنگ است و سعی میکند با هر کلمه و بیت، تصویر مرتبط را ترکیب کند . در این سالها خوانندهای مانند محمد گلریز هم با آثاری مانند« ای شهید مطهر »که گفته شد و سرود معروف« از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما» در حقیقت یکی از شاخصترین آثار این قالب را در تلویزیون اجرا میکند. آثاری که با محدودیتهای بسیار دست به گریبان است، اما با توجه به شرایط زمانه و هوشمندی سازندگانش به آثاری ماندگار تبدیل میشود و حتی موسیقی ایران را از خطر تعطیلی نجات میدهد.

در این سالها تیتراژهای سریالهای تلویزیونی هم به سادهترین شکل ممکن صرفا اسامی را به نمایش درمیآورد و حتی در سینما هم که فضا بازتر است، تیتراژ متفاوتی دیده نمیشود. در سالهای پایانی این دهه آرام آرام میشود ردپای موسیقی و ترانه را در عنوانبندی سریالهای تلویزیونی دید. آثاری مانند «گلپامچال» با آن که با آواز همراه نیست، اما موسیقی متفاوتی در آن به گوش میرسد و مجموعه نوروزی «مهمان» که ترانه معروف «عید آمد و عید آمد» در آن هنوز هم یکی از نوستالژیکترین ترانههای عنوانبندی سریالهای تلویزیونی در تلویزیون است. این که عنوانبندی و موزیکویدئوها در این نوشته در یک دسته بررسی میشوند به این دلیل است که در حقیقت در دورهای این دو با هم ادغام میشوند و حتی در بسیاری از فیلمهای سینمایی و تلویزیونی کلیپهایی جدا از ساختار قصه وجود دارد که میخواهد مفهوم کلی اثر را در یک زمان کوتاه به تصویر بکشد. روشی که یک سانتیمانتالیزم مشخص در آن وجود دارد و بیشتر به گونه ملودرام مرتبط است.

نوایی به گوش میرسد....

دهه 70 ساختارهای کلی تلویزیون با مدیریت جدید بهکلی تغییر میکند. این دوران تلویزیون میتواند زمان و پول بیشتری برای برنامههای نمایشی صرف کند. این نکته نیاز به یک برنامهریزی جامع دارد و در این میان ساختار معاونت سیما با تغییراتش میتواند این مهم را انجام دهد. نکته این است که تا پیش از این ساختار اداری تلویزیون به عنوان یک اداره متمرکز چندان برای مردم شناخته شده نیست و رادیو و تلویزیون به عنوان دو ارگان مهم این نهاد شناخته میشوند، اما در ابتدای این دهه ناگهان گونهای از برنامههای نمایشی تولید میشود که در عنوانبندی خود معاونت سیما را بهعنوان سفارشدهنده میبیند. جایی که میخواهد هویت مستقل خود را پیدا کند.

سال 1374 را میتوان به نوعی سال آغاز تولید و پخش نماآهنگ در تلویزیون دانست. در این سال دو موزیکویدئو که حالا نماآهنگ نامگذاری شده، پخش میشود که بسیار مورد اقبال مخاطبان قرار میگیرد و به نوعی این قالب در تلویزیون رسمیت پیدا میکند. نخست نماآهنگ «مثنوی شهادت» به کارگردانی مسعود آبپرور با صدای حاجصادق آهنگران که هنوز هم یکی از مهمترین نماآهنگهای تاریخ تلویزیون شناخته میشود. این نماآهنگ آغازی بینظیر دارد. (شب است و سکوت است و ماه است و من) و در ادامه ترکیبهایی مانند در باغ شهادت یا سبکبالان خرامیدند و رفتند، مرا بیچاره نامیدند و رفتند را وارد ادبیات دفاع مقدس میکند. مثنوی شهادت ترکیبی فوقالعاده از صدای حاجصادق آهنگران، کارگردانی مسعود آبپرور و موسیقی فردین خلعتبری است که البته خلعتبری در یکی دیگر از مهمترین نماآهنگهای دهه 70 و تاریخ تلویزیون هم باز نقش مهم و بسزایی دارد. این نماآهنگ نشان میدهد این قالب جدید میتواند نگاه و تصویری شاعرانه را درباره موضوعات مهم برای مخاطب به ارمغان بیاورد. موضوعاتی مانند جنگ که در این سالها خطر کلیشه شدن توسط فیلمهای دهه قبل از خود بشدت آن را تهدید میکند.

در همین سال و باز به سفارش معاونت سیمای وقت، نماآهنگی به نام نوایی بر اساس یک ترانه محلی خراسانی ساخته میشود که کارگردان آن رامین حیدری فاروقی است. این نماآهنگ دو ویژگی مشخص دارد؛ نخست موسیقی و آواز آن است . موسیقی ساخته فردین خلعتبری و آواز اثر غلامعلی پورعطایی و جمشید پورعطایی است که ماندگار میشود. نکته بعد استفاده از یک بازیگر سینما به نام رویا نونهالی در این نماآهنگ است که تا پیش از این سابقه نداشته و از این به بعد و تا چند سال پس از آن این روش مورد استفاده قرار میگیرد. نوایی به لحاظ بصری و تلفیق موسیقی و تصویر و استفاده از لوکیشنهای واقعی در خراسان از هنریترین نماآهنگهای تاریخ تلویزیون است که تولید شده.

این دو نماآهنگ در حقیقت آغازگر جنبش نماآهنگسازی در تلویزیون به شکل جدی است؛ اتفاقی که بهصورت مشخص روی تیتراژهای سریالهای تلویزیونی در این سالها و پس از آن هم تاثیر میگذارد. در این دوره آواز خوانندگان مطرح روی تیتراژهای سریالهای تلویزیونی و روایت کلیپهای ساخته شده، شنیده میشود.

اتفاق مهم دیگر در حوزه نماآهنگ در این سالها استفاده از آلبومهای خوانندگان مطرح این سالهاست که هنوز به شکل کاست منتشر میشود و از این ترانهها برای ساخت نماآهنگ و پخش در تلویزیون استفاده میشود. نمونه بارز و مشخص آن در این دهه دو ترانه «حسرت» و «دلقک» با صدای محمد اصفهانی است که نماآهنگی براساس آنها ساخته و از تلویزیون پخش میشود که بسیار مورد استقبال قرار میگیرد. حسرت، نماآهنگی با موضوع اعتیاد است که بارها از تلویزیون پخش میشود و از این جهت شناختهشدهترین نماآهنگ دهه 70 با موضوع آسیبهای اجتماعی و اعتیاد است.

سالهای تولید انبوه

دهه 80 و 90 سالهایی است که نماآهنگ به تولید انبوه میرسد. حالا با توسعه شبکههای تلویزیونی و کمهزینه بودن ساخت نماآهنگ نسبت به بسیاری دیگر از قالبها، تولید انبوه نماآهنگ در
دستور کار قرار میگیرد که عمدتا موضوعاتی مرتبط با آسیبهای اجتماعی، ارزشها و دفاع مقدس دارند. در این سالها و با رشد شبکههای ماهوارهای، مخاطب داخلی با مدلهای متفاوتی از کلیپها مواجه میشود که امکان بازسازی آن به دلیل تفاوتهای فرهنگی وجود ندارد، اما هنرمند خلاق و باهوش ایرانی از این روشها برای موضوعات بومی استفاده میکند. در دهه 80 بهطور مشخص بسیاری از سریالهای تلویزیونی در عنوانبندی خصوصا عنوانبندی پایانی خود از ساختارهایی نماآهنگگونه استفاده میکند و حتی این موضوع به تیزرهای این سریالها هم کشیده میشود. در این سالها تیزرها در حقیقت نماآهنگهایی است که درباره آثار تلویزیونی ساخته میشود و بسختی میتوان این دو قالب را از هم جدا کرد. نماآهنگها حالا در تمام شبکهها دیده میشود و در بسیاری از مناسبتهای مذهبی و ملی میتوان انتظار پخش یک نماآهنگ را داشت؛ آثاری که البته ساختار متفاوتی با آثار دهه 70 دارد و عمدتا به سفارش نهادها و ارگانهای مختلف ساخته میشود.

- دهه 90 سالهایی است که بواسطه توسعه فضای مجازی و امکان به اشتراکگذاری فیلمهای کوتاه در این فضا ساختار نماآهنگ به شکل قبلی تحتالشعاع قرار میگیرد. حالا انگار به تعداد مردم جهان، کارگردان نماآهنگ در روی زمین وجود دارد و بسیاری از جوانهای با استعداد و خلاق که پیش از این فرصت و امکان بروز و ارائه کارهایشان را نداشتهاند، در این فضا ویدئوهای خود را به اشتراک میگذارند. در این سالها تلویزیون هم با این موج حرکت میکند. انواع و اقسام قالبها و چالشها در حوزه ساخت فیلمهای کوتاه و تلفیق آن با موسیقی اتفاق میافتد که دابسمش را میتوان مهمترین نمونه آن دانست؛ مدلی که خلاقیت بسیار میخواهد و با آن که شاید در قالب نماآهنگ قرار نگیرد. اما در حقیقت این پیام را دارد که با توجه به نرمافزارهای ارتباطی جدید مانند اینستاگرام، دو اتفاق مهم رخ خواهد داد؛ نخست اینکه زمان کلیپها اساسا بسیار کوتاه خواهد شد و دیگر مخاطب به رسم کلیپهای قبلی تحمل دقایق طولانی را نخواهد داشت و دوم این که دیگر تلویزیون تنها رسانه و منبع پخش ویدئوهای حرفهای و آماتور نخواهد بود و شاید به همین دلیل است که براحتی میتوان این ایجاز و خلاقیت را در کلیپهای تلویزیونی و حتی عنوانبندیهای آثار این دوران بهطور کامل مشاهده کرد. ـ کلیپسازی با آن که در یک دوره مشخص به بهانه گران بودن از برنامه تولید تلویزیون خارج میشود، اما همواره میتواند فرصت مهم و با ارزشی برای هنرمندان جوان باشد. کافی است به سازندگان کلیپهای مختلف در تلویزیون و ادامه راه حرفهای آنها نگاهی بیندازیم. کلیپسازی امکانی فوقالعاده برای فیلمسازی در یک زمان کوتاه با امکانات محدود است که نیازهای تلویزیون را تامین و رنگآمیزی بصری آن را متنوع میکند. ساختاری که احیای آن نیاز به یک عزم مدیریتی جدی در این روزهای تلویزیون دارد.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها