گفت‌وگوی چالشی جام‌جم با مدیر شبکه رادیو جوان:

دیدید دوره رادیو تمام نشده!

علی سیفی که جزو مدیران جوان رسانه ملی محسوب می‌شود، دغدغه‌مند است و به‌دنبال پخش برنامه‌های شاخص از رادیو جوان. ملاک‌های او برای شاخص شدن یک برنامه پر محتوای رادیویی به هیچ‌وجه چالش و جنجال نیست، به همین دلیل از پرداخت به موضوعات زرد پرهیز می‌کند و سعی دارد مسیر را همراه با برنامه‌سازان درست طی کند. این مدیر جوان البته یک‌دفعه به سمت مدیریت منصوب نشده و از سال 72 فعالیتش را با برنامه سازی در شبکه‌های رادیویی همچون ایران، تهران، پیام و ورزش شروع کرد و از سال 80 هم به مدت هشت سال مدیریت گروه ورزش و تفریحات رادیو جوان را به‌عهده داشت، حتی می‌توان گفت یکی از قدیمی‌ترین مدیران شبکه جوان محسوب می‌شود. او از سال 88 تا بازگشت دوباره به شبکه جوان در اسفند 93، مدیر رادیو البرز بود و از سال92 علاوه بر شبکه البرز، مدیر شبکه دانش و رادیو اینترنتی ایرانصدا را به‌عهده داشت. دغدغه‌های او برای مدیریت این شبکه رادیویی که قرار است زبان حال جوانان این مرز و بوم باشد، بهانه‌ای شد تا یکی از روزها میزبان او در روزنامه باشیم.
کد خبر: ۱۱۷۴۳۳۹

آقای سیفی شما جزو مدیرانی هستید که کارتان را در رسانه از دهه 70 و با برنامهسازی شروع کردید، به همین دلیل بیگانه با برنامهسازی نیستید و سالها هم مدیریت گروه ورزش و تفریحات رادیو جوان را بهعهده داشتید و قبل از مدیریت رادیو جوان هم مدیر رادیو البرز بودید. تجربه این همه سال کار در رادیو به شما میگوید که عصر رادیو تمام شده یا نه؟

شما به دهه 70 اشاره کردید. به یاد دارم همان زمان آقای لاریجانی رئیس وقت صداوسیما به میدان ارگ آمدند تا معاون جدید رادیو را معارفه کنند. همان زمان رفتم سراغ یکی از مدیران گروه رادیو که الان جزو مدیران موفق تلویزیون هستند و پرسیدم حاج آقا به نظرتان رادیو باقی میماند؟ او هم پاسخ منفی داد و تاکید کرد که رادیو تمام شده است. از همان زمان و با راهاندازی شبکههای تلویزیونی، بعضیها معتقد بودند که رادیو تمام شده، چون اعتقاد داشتند با افزایش شبکههای تلویزیون این اتفاق میافتد.

اما من و بسیاری دیگر، عقیده داشتیم که رادیو زنده است و زنده میماند. این رسانه تولد رسانههای بسیاری را شاهد بوده است. در میان رادیوییها مرسوم است که میگویند، فناوریها و رسانههای جدید رادیو را زیر پا له نمیکنند. رادیو همواره راهی مییابد تا بر فناوریها و رسانههای جدید سوار شود. همانطور که ظهوراینترنت و شبکههایی اجتماعی، نهتنها نتوانست منجر به حذف این رسانه شود، بلکه بستری جدید برای فعالیت بیشتر رادیو فراهم آورد، وجود شبکههای تلویزیونی بیشمار هم حیات رادیو را تهدید نمیکند.

ولی هنوز هم به نظر میرسد رادیو بچه ناتنی است، زیرا بودجه کمی از سازمان صدا و سیما به رادیو اختصاص دارد. آیا با این صحبت موافق هستید؟

تمام مشکلات را نمیشود به کم بودن بودجه رادیو مرتبط دانست. من اعتقاد دارم شبکهها میتوانند درآمد کسب کنند و مشکلات مالیشان را حل کنند. باید یاد بگیریم، حتی وقتی در پستهای مدیریتی دولتی (به معنای عام) کار میکنیم، در برخی موارد نگاهی نزدیک به نگاه مدیران بنگاههای خصوصی داشته باشیم. مدیران رادیو توانستهاند خودشان را اثبات کنند.

بنابراین نباید به بودجه نگاه کنیم. زمانی مدیر رادیو البرز شدم که جزو رادیوهای محلی محسوب میشد و سعی کردیم خودمان پول در بیاوریم. به نظرم رادیو باید قدرت داشته باشد که از خودش دفاع کند. اینکه دایم بگوییم بودجه رادیو کم است و همه ناکامیها را به این مساله نسبت بدهیم، یعنی اینکه خودمان را میخواهیم درگیر حاشیهها کنیم.

ولی من پاسخ سوالام را نگرفتم. آیا بالادستیهای سازمان صداوسیما چنین نگاهی دارند که نباید برای رادیو سرمایهگذاری کنند؟

سازمان امکانات را برای ما فراهم کرده است. آیا در تلویزیون همه چیز بودجه است؟ خیر همه چیز بودجه نیست، زیرا تلویزیون درآمدزایی دارد. به همین دلیل بودجه بیشتری هم به تلویزیون تعلق میگیرد. بنابراین اگر ما در رادیو مصرف کننده باشیم، نتوانیم مخاطب جذب کنیم و شرایط را خودمان اداره کنیم، محکوم هستیم که به ما توجه کمتری شود. در حال حاضر رادیو در عصر رسانه پر قدرت است. واقعیت این است که عدهای میگفتند دوران رادیو تمام شده، اما اینطور نیست.

البته من انکار نمیکنم که رادیو استحقاق توجه بیشتر از این را دارد. رادیو رسانهای بیرقیب است که میتواند ضریب نفوذ بسیار بالایی داشته باشد. انکار نمیکنم که گاهی ظرفیت این رسانه نادیده یا کم انگاشته میشود. ولی در مجموع اعتقاد دارم شبکهها باید بتوانند از خودشان دفاع کنند و با جذب مخاطب و در پی آن جذب سرمایهگذار و بعد برقرار کردن تعادل میان این دو خودشان را سرپا
نگه دارند.

شبکهها به صرف اینکه پخش میشوند یا فرستنده دارند ماهیت رسانهای و ضریب نفوذ پیدا نمیکنند. به صرف اینکه آنتن دارند قدرت و شهرت پیدا نمیکنند. دلیل معروف شدن شبکهها تلاش مدیران و برنامه سازان کارکشته و متخصص و دلسوز است.

مثلا همین رادیو جوان. وقتی اندکی پس از تاسیس این شبکه، یکی از مدیر گروههای رادیو جوان شدم، رفتم تا کارت مدیران را بگیرم. اما گفتند به من تعلق نمیگیرد، چون مدیر گروه ورزش هستم و به من گفتند اگر مدیر گروه تفریحات بودم، حتما به من کارت داده میشد. وقتی گفتم اتفاقا این دو پست ادغام شده اند و من مدیر گروه تفریحات هم هستم، کمی فکر کردند و گفتند، حالا اگر مدیر یکی از گروههای رادیو فرهنگ بودی به تو کارت مدیران میدادیم. ولی برای رادیو جوان نه.

می خواهم بگویم در زمان تاسیس این شبکه در این حد ناشناخته بود که
به سختی به مدیرانش کارت میدادند. اما حالا شبکه جوان یکی از بهترینهاست. یکی از معروفترینهاست. چرا؟ چون کارکنانش خودشان را ثابت کردند. نگاه سازمان هم به رادیو جوان جدی و متفاوت است.

در واقع سال 80 اعتبار رادیو فرهنگ بیشتر از رادیو جوان بود. تا اینکه رادیو جوان از همان سال با اعمال تغییرات در برنامهها به یک رادیوی شاخص تبدیل شد. این رویه تا به امروز هم ادامه داشته است. البته گاهی تندروی وجود داشته و برخی مواقع هم کندروی. اما آنچه اهمیت دارد این است که باید براساس سیاستها پیش برویم. اگر ما در چارچوب بازی کنیم، بردیم و اگر بخواهیم چارچوب را رعایت نکنیم، اخطار میگیریم.

الان شما بهعنوان مدیر رادیو جوان، بازی را بردهاید یا باختهاید؟

(با خنده) نمیتوانم از خودم تعریف کنم و قضاوت داشته باشم.

خب میتوانید منصفانه قضاوت کنید؟

به نظرم دیگران هم باید منصفانه قضاوت کنند. من از سال 80 با رادیو جوان بزرگ شدم. هیچ نقطه تاریکی در رادیو جوان نیست که من نشناسم. بسیاری از برنامهسازان این شبکه را مستقیم یا غیرمستقیم خودم برای برنامهسازی آموزش دادم.

درست است که شما میگویید نمیتوانید قضاوت کنید، اما شما بهعنوان مدیر میتوانید سر فصلهایی برای خودتان مشخص کنید. اینکه به چند تا از این سر فصلها رسیده اید و تغییرات این شبکه نسبت به دورههای قبل مثبت بوده یا منفی؟

برای پاسخ به این سوال مثالی از روزنامه خود شما میزنم. شما میتوانید هم زرد کار کنید در روزنامه و هم سازنده. حال کدام یک از آنها مخاطب دارد؟ جریان رسانه در دنیا میگوید که باید مشتری را جذب کرد، اما در یک رسانه اخلاق محور، جذب مشتری نباید اینطور باشد که سوار برموج شویم. رادیو هم رسالتی دارد و نباید بهگونهای عمل کند که منجر به بیاعتمادی شود. در واقع ما نباید به هر بهایی هر برنامهای را روانه آنتن کنیم تا بتواند از این طریق مشتری جذب کند.

خب شما چه سیاستی را برای مدیریت این شبکه دنبال میکنید؟

من هشت سال مدیر گروه رادیو جوان بودم و در این سالها با پنج مدیر شبکه کار کردم. در همه این سالها سیاست من در برنامهسازی همان خط و مشی بوده که از ابتدا با همان مدیر اول دنبال میکردم. در واقع هر مدیری که به شبکه میآمد، با الگوی مدیریت خودم پیش میرفتم. اعتقاد دارم شنیده شدن برنامه رادیو نباید به هر قیمت باشد. من 25 سال سابقه برنامهسازی دارم و بخش زیادی از این سالها هم مدیر بودم. تجربه به من میگوید روی آنتن فرستادن برنامهای که فقط میل محور باشد تا اینکه مخاطب از آن خوشش بیاید اما محتوایی نداشته باشد، سادهترین کار است. ما نمیخواهیم سادهترین راه را انتخاب کنیم. تخصص من در دوره کارشناسی، روزنامهنگاری و در ارشد، مدیریت رسانه است. بنابراین دغدغهام به من میگوید ما باید از همه ظرفیتهایمان استفاده کنیم و با حفظ ابعاد هنری، جذب مخاطب و
خط و مشی سازمان، دغدغههایی که دنبال میکنیم را از طریق برنامهها به مخاطب انتقال بدهیم. بنابراین ما هر چیزی را از رادیو پخش نمیکنیم. از سوی دیگر زمانی که رادیو جوان را تحویل گرفتم از تجربههایم استفاده کردم و میدانستم با قشر جوانی روبهرو هستم که تحصیلاتشان بین لیسانس و دکتراست. پس باید نگاه ما دانشمحور بود. نباید نگاه مان سطحی باشد، حتی بهرغم اینکه مخاطب را از دست بدهیم که البته این اتفاق هم نیفتاد. ضمن اینکه باید قبول کنید شرایط کشور در هر دهه متفاوت بوده، بنابراین شرایط قبل و بعد از سال 93 هم که به مدیریت رادیو جوان منصوب شدم، تفاوت داشت و باید بر همان اساس هم برنامهریزی میکردیم. به همین دلیل من
85 درصد از کنداکتور رادیو جوان را تغییر دادم. البته نه اینکه بی گدار به آب بزنم، بلکه سعی کردم با کنترل مخاطب، تغییرات را ایجاد کنم و افت مخاطب هم نداشتیم.

در این رقابت سخت که رقبای جدی هم دارید، چه کار میکنید تا مخاطبتان افت کند؟

من هیچوقت درباره مدل کار کردنم حرف نمیزنم. گرچه حداکثر زمانی که در سازمان هستم بیش از دو سال نیست ولی برای ده سال آینده رادیو جوان هم برنامهریزی کردهام. البته در همه جای دنیا هم اینطور است. اتفاقا چندی پیش خاطرات اپل را میخواندم که یک اتاق بنفش دارد و تمام خلاقیتهای اپل آنجا شکل میگیرد. هیچوقت اپل نمیگذارد کسی هم از برنامههایش مطلع شود. البته منظورم این نیست که ما آدمهای پیچیدهای هستیم، اما معمولا درباره برنامههایم نمیگویم.

شما با مجری سالاری در رادیو موافق هستید؟

مجری خلاصه کار برنامه است. اگر بخواهد چنین اتفاقی بیفتد، خود مجری آسیب میخورد. اگر مجری رها شود تا مسیر برنامه را آنطور که میخواهد، مستقل از سایر عوامل و بدون نظارت تعیین کند، آسیب میبیند و به شبکه نیز آسیب میزند. من با ستاره شدن مجریها بشدت موافقم. اما با مجری سالاری به این معنا امروز باب شده است نه. هرچند برخی افراد هستند که از مدیرانشان بهتر خط مشیها را میشناسند. این افراد پخته عمل میکنند و استثنا هستند. باید بدانیم که مجریان بهواسطه فرصتی که سازمان در اختیارشان قرار داده، دیده و معروف شدهاند. اما گاهی همین جریان مجری سالاری جدید باعث میشود، احترام نگه ندارند.

فاطمه عودباشی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها