در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
منتظر روایتهای ناگفته میمانیم
تینا شکیبایی
بازیگر و کارگردان
من کارم تئاتر است اما علاقهمندیام به ادبیات، گفتوگوی روزنامه جامجم با قاسم آهنینجان را برایم جذاب میکند. آشنایی بدون واسطه شاعر با کسانی که از آنها سخن میگوید، حرفهایش را به تاریخ ادبیات معاصر ما الصاق میکند. قصهها و روایتهای آهنینجان مختص خودش و ناب است. این گفتوگو ما را یاد نمایندگانی از ادبیات غنیمان میاندازد که با آنها فاصله گرفتهایم و وجه یادآورد آن از این جهت، مغتنم است. میدانم او قصههای فراوانی دارد که هنوز نگفته و منتظر شنیدنشان هستم. این گفتوگو یکی از ارزشمندترین موارد آرشیو من خواهد بود.
از خاطره تا ثبتِ تاریخ شفاهی
منیره پنجتنی
مترجم و پژوهشگر
یکی از مهمترین شیوههای گردآوری دادهها در پژوهش کیفی، گفتوگوست. در این پژوهشها جامعه آماری پژوهشگر، بهطور ویژه انسانها و موادش تجربههای زیستۀ آنهاست و طبیعتا جای عدد و رقم و پاسخهای دو گزینهای تنگ است.
سادهاش این میشود که پژوهشگر بستری را فراهم میکند تا مشارکتکنندهاش با اطمینان و اعتماد، درباره تجربههای زیستهاش بگوید. در سطح نخست، کارِ پژوهشگر ثبت دقیق و امانتدارِ این تجربههای زیسته است؛ متناسب با اینکه پژوهشگر در چه بافتی و برای پاسخ به چه پرسشهایی سراغ چه نمونههایی میرود، نتایجِ پژوهش و کاربردش مهم میشود.
یکی از کاربردهای بسیار مهم اینگونه پژوهشها، ابهامزدایی یا کمک به روشن کردن پارههایی تاریک از تاریخ معاصر است. در بسیاری مواقع حتی اگر پژوهشِ روشمندی هم در کار نباشد و گفتوگو از مرتبه روایت فراتر نرود و به تحلیل نرسد، باز هم ارزشمند است؛ زیرا دستمایهای برای پژوهشهای بعدی فراهم کرده است.
این مقدمه ناچیز در باب لزوم و اهمیتِ ثبت و روایت تجربههای زیسته افرادی است که نه تنها خودشان در یک حوزه تأثیرگذار بودهاند، بلکه بهواسطه ارتباطشان با افراد دیگر در همان حوزه، خاطرات و تجربههایی دارند که مضبوط کردنشان میتواند پاسخ برخی پرسشها باشد.
گفتوگوی روزنامه جامجم در 15 مردادماه هزار وسیصد و نود و هفت با قاسم آهنینجان یکی از نمونههای مضبوط کردن تاریخ شفاهی است یعنی خاطرات شاعری که نهتنها در مقام یک شاعر، بلکه از منظر یک شعرشناس درباره دوستان شاعرش و همینطور درباره شعرشان سخن گفته بود.
در واقع متنِ مذکور چند دسته داده - هر چند به اختصار و اندک- ارائه کرده است. گفتوگویی که به شرط تداوم، اگر در بند محدودیتِ تعداد واژگان نباشد و با آسودگی خیال، آرام و پیوسته انجام شود، میتواند بخشهای مهمی از جریان شعر دیگر و شعر ناب را از چشمانداز متفاوتی روایت کند.
هر چند اهمیت این گفتوگو فقط وامدار دادههای تاریخیاش نبود و جذابیتش را از بافت داستانگونهای میگرفت که خاطرات آهنینجان تازه آن را آغاز کرده بود.
جدال دوستانه
بهنود بهادری
شاعر
درباره قاسم آهنینجان مطلبی با عنوان «جوانیهای مدام» در مجله «نوشتا» (شماره: سیودوم) نوشته بودم که او در مکتوباتش سختگیر و در شفاهیات هیجانی و سهل است. رفتار روزمره او تقریبا نسبی با مکتوباتش ندارد. بارها شاهد بودهام که برای نوشتن یک مطلب درباره شخصی یا کتابی، ساعتها با افراد مورد پسند و تأییدش مکالمه میکند که قلمش به اشتباه چیزی ثبت نکند، مثلا با ابراهیم گلستان، یدا... رویایی و در گذشته با مرحوم داریوش شایگان و... .
این خطا نکردن در مکتوبات، شمشیر اوست که بعضا از نیام برمیکشد و در نقد دیگران بُرندگیاش را به رُخ میکشاند. سیروس رادمنش، بیکتاب این جهان را سپری کرد و مقالات جسته گریختهاش در مطبوعات و اشعارش، مهر بیکران دوستانش در استانهای مختلف و سخن از او گفتن در باب دانش و اشعارش...، انتظار مخاطب را به بالاترین حدّ خود رساند بود. چاپ کتاب شعر رادمنش ـ ناگفته نماند که این کتاب تنها بخش چاپ شده اشعار او در مطبوعات است ـ و در کنار هم قرارگرفتن اشعاری با تاریخی نزدیک به سه دهه، مخاطب را دچار شک میکند در حدّی که ترسیم کرده بودند. ناگفته نماند رادمنش در دهه٨٠ نسبت به معرفی جوانانی به نسل فردای خود دست به گزینشهایی زد که از همان ابتدا محکوم به شکست و از همه مهمتر شُبهه در رفتار خودش نزد مخاطبین بود. اما رادمنش هنوز برای اهل شعر همان «دُرّ یتیمِ» عزیز است و اشعاری که سر در ابرها دارند. برخی از اشعار رادمنش و کتاب «نرگس فردا از [هرمز] علیپور تنها معیاری است که میتوان بر «موج ناب» گذاشت. این گفتوگوی آهنینجان که سراسر بر مَرکب و شمشیر به دست است از تهران تا به هفتگل، سمتش به شیفتگان نامهای در گفتوگوست نه خود اشخاص. مثلا او در مثال ایجاز و رادمنش، صحه بر دانش رادمنش میگذارد. این گفتوگو سرآغاز جدالی علیه او میتواند باشد. پیش از این، بعد از چند مصاحبه آهنینجان درباره آثار [بیژن] الهی بالاخره از سمت وصیهای الهی گفتوگویی صورت گرفت جهت رفع شُبهات. آهنینجان هم بیش از آرامش، میل به جدال دارد درباره برخی از امور که خود را صاحب حق میداند. این جدالهای مکرر مطبوعاتی، جوانیهایی است که در حال مدام است بیاحتیاط در باب برخی از نامها که تا کنون کسی به سمت این نامها نگاهی نکرده است چه برسد به یورش.
عطش روایتهای دست اول
محمدفلاح نیا
شاعر
قاسم آهنینجان، همیشه صادق است. صادق با خودش، مخاطبانش و جهان پیرامونش. در ذات اوست که با صداقتش شعر بگوید، زندگی کند و حرف بزند. این اتفاق مبارکی است که او میخواهد یاد نفرات رفته را مرور کند و برای ما از خاطرات دوران طلایی اوج شعر، کتابی بیاورد. بیشک روایتهای او رود زلال درخشانی از روایتهای ناب و دست اول خواهد بود که باعث میشود، عطش خواندنشان در آدم جان بگیرد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر