درخواست طلاق به‌خاطر حقوق بالای شوهر!

این زن که در یک سال زندگی مشترکش تصور می‌کرد شوهرش کارمندی با حقوق پایین است، زمانی که فهمید مرد زندگی‌اش در محل کارش پست و مقام بالایی دارد، دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترکش نشد. او که به همراه شوهرش برای ارائه دادخواست جدایی به دادگاه خانواده تهران آمده بود، درباره جزئیات ماجرای زندگی‌اش به قاضی گفت: یک سال است با شوهرم زندگی می‌کنم، ولی در این مدت فریب خوردم و شوهرم به من دروغ می‌گفت. از همان روزهای اول آشنایی به من گفت یک کارمند ساده است و حقوق و درآمد کمی دارد. از آنجا که به او علاقه‌مند شده بودم، این مساله برایم بی‌اهمیت بود.

برای همین قبول کردم با او ازدواج کنم. زندگی مشترکمان آغاز شد و ما با کلی مشکلات مالی دست و پنجه نرم کردیم. سختی‌های زیادی کشیدیم تا توانستیم زندگی‌مان را بسازیم. در این یک سال من تصور می‌کردم بهداد همچنان یک کارمند ساده با حقوق کم است. خیلی سعی کردم مدارا کنم و از خیلی چیزهایی که می‌خواستم گذشتم. به خاطر درآمد کم و مشکلات مالی زندگیمان، پا روی خواسته‌هایم گذاشتم تا مبادا زن پرتوقعی محسوب شوم.

من یک سال در سختی زندگی کردم تا این‌که پس از این همه مدت، یک شب فیش حقوقی بهداد را دیدم و شوکه شدم. فهمیدم که بهداد در این مدت پست و مقامش بالاتر رفته و درآمد خیلی بیشتری دارد. او یک سال تمام به من دروغ گفت. همیشه ادعا می‌کرد مشکل مالی دارد در صورتی که حقوقش خیلی بالا بود. اصلا باور نمی‌کردم چنین فریبی خورده باشم. می‌توانستم در این مدت با درآمد شوهرم زندگی راحت‌تری داشته باشم، اما فقط حرص خوردم و به‌خاطر بدهی‌ استرس داشتم.

بهداد همه این ناراحتی‌هایم را دید ولی به روی خودش نیاورد و عذاب‌های مرا تماشا کرد. وقتی متوجه دروغش شدم دیگر حتی یک لحظه هم معطل نکردم و تصمیم به جدایی گرفتم. دیگر نمی‌خواهم در کنار این مرد فریبکار زندگی کنم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی باور کنید من فقط سه یا چهار ماه بود که درآمدم بیشتر شده بود. اگر هم به همسرم نگفتم به‌خاطر این بود که می‌خواستم پول‌هایم را پس انداز کنم و یک خانه بخرم. می‌خواستم با این کار او را سورپرایز کنم. تصور می‌کردم خوشحال می‌شود. از قصد به همسرم موضوع بالا رفتن حقوقم را نگفتم. چون دلم می‌خواست او شگفت‌زده شود. داشتم تمام تلاشم را می‌کردم که بتوانم هزینه خرید خانه را جور کنم. در این مدت هم اضافه حقوقم را خرج نکردم و آن را پس‌انداز کردم. انگار که درآمدم همان درآمد قبلی بود. ولی هرچه به همسرم می‌گویم فایده‌ای ندارد. چنین موضوع ساده‌ای را بهانه کرده و دعوای ما را به طلاق و دادگاه خانواده کشانده است. در صورتی که می‌توانستیم با صحبت کردن این مشکل را حل کنیم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، برای همین رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این مدت برای حل اختلافشان به یک مشاوره خانواده مراجعه کنند.

مخفی کاری ممنوع

صفاری‌نیا، روان‌شناس دراین‌باره می‌گوید: گاهی اوقات در زندگی زناشویی، اختلافاتی به‌وجود می‌آید که زن و مرد نمی‌توانند به‌تنهایی از پس حل این اختلافات برآیند. آنها چون خودشان نمی‌توانند مشکلشان را حل کنند، تصور می‌کنند به آخر خط رسیده‌اند و دیگر نمی‌توانند کنار هم زندگی کنند. ناتوانی در حل برخی مشکلات و اختلافات زناشویی، نمی‌تواند دلیل محکمی برای طلاق و جدایی باشد. زن و مرد اگر با چنین مسائلی برخورد کردند، باید موضوع را با یک مشاور یا ریش سفید دانا و عاقل در میان بگذارند. آنها وقتی می‌بینند خودشان نمی‌توانند با اختلاف پیش آمده کنار بیایند و آن را حل کنند باید از شخص مورد اعتمادی مشورت بگیرند. حل نشدن یک اختلاف دلیل بر جدایی و پایان زندگی مشترک نیست. صحبت کردن، کوتاه آمدن، حمایت و درک طرف مقابل و در نهایت مشاوره تخصصی می‌تواند استحکام زندگی را بیشتر کرده و اختلافات پیش آمده را نیز حل کند. گاهی اوقات زنان و مردان بخصوص در سال‌های اول ازدواج، به غلط تصور می‌کنند چون نمی‌توانند مشکل خود را حل کنند باید به زندگی شان پایان دهند. در صورتی که صحبت و مشاوره می‌تواند آرامش را به زندگی مشترک بازگرداند و مشکلات پیش آمده بین زوج‌ها را تا حد زیادی حل کند. البته باید توجه داشت مخفی کاری در زندگی مشترک باعث بی اعتمادی طرف مقابل می‌شود و این آفتی خطرناک برای زندگی است. زندگی مشترک با بی اعتمادی دستخوش توفانی بزرگ می‌شود که امکان دارد ادامه آن منجر به طلاق شود. به همین خاطر باید از مخفی کاری در زندگی مشترک خودداری کرد و زوج‌ها سعی کنند با هم صادق باشند.

سیما فراهانی