در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
موارد روزهخواری، بالا رفتن آمارهای تلخ اجتماعی و... را هم به عنوان نشان درستی این حرفها میدانند. از آن طرف مردم و جوانها هر روز مشکلاتشان بیشتر از قبل میشود. عدهای حس میکنند هر روز آزادیهای بیشتری از آنها سلب میشود. در چنین شرایطی باید واکنش سایر گروههای مردم به آنها چه شکلی باشد؟ سازمانها و نهادهای مختلف چه کاری باید انجام دهد؟ باید مثل گذشته عمل کنند؟ کارهای قبلی مانند گشت ارشاد روی شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه تاثیر مثبت داشته؟ این موارد و کلی سوال دیگر، بهانه ما برای گفتوگو با حاجآقا سرلک بود؛ گفتوگویی طولانی که در دفتر کلینیک خانواده سرچشمه انجام شد و چند ساعتی به طول انجامید.
حاج آقا روزه گرفتن در گرما چطور است؟ بعضیها میگویند هوا گرم است و حال روزه گرفتن نداریم.
واقعا بعضی وقتها گرما اذیت میکند و شرایط طاقتفرسا میشود ولی بالاخره تکلیف است و باید گرفت. تکلیف همیشه از بلاتکلیفی بهتر است.
به نظر میآید به خاطر گرمای هوا، آدمهای کمتری روزه میگیرند. شما این را لمس کردهاید؟
روزهخواری علنی بیشتر شده، ولی این که آیا کمتر روزه میگیرند، واقعا نیاز به آمار دارد و من نمیدانم. آدمهایی که روزه میگیرند پیدا نیستند، ولی آنها که روزه میخورند پیدا هستند. شاید بعضیهایشان عذر هم داشته باشند. البته عمل روزهخواری آشکارا حتی با عذر شرعی هم باشد ممنوع است و اشکال دارد.
روی لغت روزهخواری تأکید کردید. خیلیها میگویند، چرا ما باید دو قطبی روزهدار و روزهخوار داشته باشیم؟ چرا عبارت روزه ندار وجود ندارد؟ چرا به همه احترام گذاشته نمیشود؟
عیب ندارد، کسانی که عذر دارند یا حتی میخواهند روزهخواری بکنند، حرمت فضای جامعه دینی را نگه دارند. اساسا هویت اصلی عبادت دستهجمعی بودن است. شما نگاه کنید نماز جماعتش اگر از ده نفر بگذرد در روایات ماست هیچکس نمیتواند جز خدا ارزش و ثوابش را به دست بیاورد. علاوه بر اینها بحث قانون کشور مطرح است. زیرپا گذاشتن آنها شبیه این میماند که یک نفر بگوید من قوانین ترافیکی را نمیخواهم رعایت کنم. یک قوانینی است تو رعایت نکنی، هم خودت دچار مشکل میشود و هم آن روح قانونشکنیات خیلیهای دیگر را جری میکند و اساسا قانونشکنی وقتی عمومی، اپیدمی و فراگیر شود همه ضرر میکنند. روزه هم یک قانون الهی است و حرمت دارد.
برخورد روزهدارها یا پلیس و... باید به چه شکل باشد؟
زور قانون و زور اجرای قانون خیلی ضعیف است. باید این قانونها در یک نگاه استراتژیک تبدیل به هنجار و فرهنگ شوند. برای این کار واقعا راه طولانی داریم. باید کاری کنیم که من به عنوان یک شهروند بدانم هر محیطی اقتضائاتی دارد و باید آن را رعایت کنم. مثلا در کشورهای خارجی در بعضی از سفرهایم دیدهام وقتی خودرویی از سرعت مجاز عبور یا روی خط عابر پیاده توقف میکند آنقدر نگاهها سنگین است که آن آدم به خودش اجازه نمیدهد این کار را تکرار کند. زور فرهنگ همیشه بیشتر از زور قانون است، اما معنایش این نیست که ما قانون نیاز نداریم.
تا آن مرحله که خیلی فاصله داریم. شما بگویید در این مقطع پلیس و گشت ارشاد چه کنند؟
متأسفانه یک عامل حرکت میکند و عوامل دیگر در کنارش نیستند. آن وقت آن یک عامل خیلی متفاوت به چشم میآید مثل بحث گشت ارشاد! در بحث حجاب نهتنها به اندازه کافی فیلم تولید نکردیم، بلکه در فیلمها علیه حجاب هم تبلیغ کردیم. فضای آموزشی، فرهیختگی، سلبریتیها و... اصلا در فضای حجاب نیست و در این شرایط یک مرتبه یک گشت ارشاد میآید. خب معلوم است همه آن را هو میکنند. در این مساله اولا برخورد قهری لازم است، چون بعضی از آدمها واقعا جنایتکار هستند. ثانیا گشت ارشاد به خاطر ضعف در اجرا و عدم فعالیت در سایر حوزهها یک جاهایی ضد خودش میشود.
نظرتان در مورد شرایط فعلی گشت ارشاد چیست؟
من برآورد روشنی از خود پدیده واقعی گشت ارشاد ندارم، اما با بازخوردهایی که در فضای مجازی و سر کلاس از دانشجوها میبینم متوجه شدم احساس خوبی نسبت به آن وجود ندارد. من به جد معتقد هستم گشت ارشاد باید باشد و اصلش هم راجع به مردها باید باشد. مردان مزاحم میتوانند به دختران و زنان آسیب بزنند. این مزاحمتها فقط مخصوص دخترهای بدحجاب و... نیست. اینها به زنهای چادری هم جسارت میکنند. گشت ارشاد نه تنها لازم است، بلکه باید حوزه فعالیتش را تخصصیتر کند. مهمترین شرط کسانی که گشت ارشاد هستند باید این باشد که خودشان اعتقاد داشته باشند. وقتی کسی به حریم دختر و پسر اعتقاد ندارد مطمئنم آن چیزی که خراب میکند بهتر از آن چیزی است که آباد میکند. من یادم میآید دختری سر کلاس ما که ظاهر خیلی معمولیای داشت تعریف میکرد گشت ارشاد او را گرفته بود. وقتی او را بردند پیش سرهنگ فقط گفته «دختر به این نجیبی و محجبهای! حجابش خیلی حجاب خوبی است» ماستمالی هم نکرده بود. همان دختر میگفت از آن به بعد من تصمیم گرفتم حجابم را بهتر کنم. این که آن آقا تشخیص داده است نقطه مثبت آن دختر خانم را تأکید میکند. کسی ممکن است اصلا نگاهش چون نگاه روشنی نیست راجع به این مساله بگوید این تار مویت آمده است بیرون. تو را باید در جهنم آویزان کنند. این معلوم است طرف بدتر خواهد شد. یادتان است یک وقتی رهبری عزیز و حکیم انقلاب راجع به همین خانمهایی که ظاهرشان این طور است فرمودند اگر باشد عیبی است در ظاهر بعضیها، اما خیلی از ما عیبهای بزرگتر در درون داریم و آن در برابر عیب ما چیزی نیست. اگر از این منظر کسی نگاه کند و ببیند بهتر میتواند این مساله را مدیریت کند و چنین کسی با این نگاه در گشت ارشاد فعال باشد به نظر من بسیار فرصت خوبی دارد برای این که خیلیها را تغییر بدهد.
الان برخی جوانها به خاطر گشت ارشاد یا ممنوعیتهای نظیر آن مدام حس میکنند در تنگنا قرار دارند. برای رضایت آنها چه باید کرد؟
حس میکنم فضاسازیای که برای جوانهای ما میشود این است که آنها یکسره در تنگنا و محدودیتهای نابجا و بیجا هستند. این خیلی جدی است؛ مثلا در همین قصه تلگرام آن قدر فضای تبلیغاتی و پروپاگاندا سنگینی درست شده که طرف احساس میکند واقعا این محدودیت خیلی غیر قابل تحمل است. جوانهای فعلی زیاد میگویند حوصله چیزی را ندارند و من مطمئن هستم که روی این بیطاقتی کار میشود. البته حتما بخشیاش برمیگردد به مشکلات اقتصادی، معضل بیکاری، تأخیر در سن ازدواج و... اما حتما یک بخش عمدهاش هم به فضاسازیهای الکی برمیگردد. حقوق دو بخش دارد. اصل بحث همین است. یکسری حقوق، واقعی است، اما یکسری حقوق جعلی وجود دارد و حقتراشی میشود.
این را قبول دارید که بعضی وقتها این حقوق واقعی به اشتباه سلب میشود؟
بله! دنیا دنیایی است که در آن ظالم و مظلوم وجود دارد. مهم این است که ما ظلمپذیر نباشیم.حتما کسانی هستند که تو در زندگیات درجه یک هم باشی حقوق تو را تضییع میکنند. این افراد حتما هستند از جامعه و حکومت و مردم و رقیب و حسود بگیرید تا دشمن و امثال این حرفها! ولی شما باید حقتان را پس بگیرید!
برویم سراغ ماه رمضان، ما ماه مبارک را برخلاف سایر کشورهای اسلامی تلخ و غمگین برگزار نمیکنیم؟
سختافزار و اپلیکیشنهای شادیمان ضعیف است، یعنی برای مصیبتها و مراسم غم و اینها خیلی خوب حرفهای هستیم، اما شادیهایمان یا خوب نیستند یا به گناه منجر میشود. ما شادیهایمان را تمرین نکردیم و یک مشکل تاریخی ماست. گاهی اوقات هم شادیها خیلی عرفانی و درونی تعریف کردهایم. همان که قرآن میگوید «قل بفضل ا... و برحمته فبذلک فالیفرحوا».
این نقد به خود شما روحانیون هم وارد است؟
بله. تصویری که از چهره مومنین است تصویر شادی نیست، یعنی این وجود دارد.
به «خندوانه» که رفتید از هم صنفهای خودتان کسی نگفت این برنامه در شأن روحانیت نیست؟
یک تعداد کمی این طور گفتند ولی اکثرا تعریف کردند، حتی از بزرگان حوزه مثل مدیر حوزه علمیه وقت که آقای بوشهری بودند یا معاون تبلیغ حوزه تعریف کردند. حتی من شنیدم این برنامه را خود آقا هم دیده بودند.
شما و چند روحانی دیگر فعالیت خوبی در رسانهها دارید. همین باعث شده مورد نقد هم قرار بگیرید. از طرفی بعضی روحانیون کارهای خاصتری میکنند مثل حضور در استادیوم، یا زدن حرفهای عجیب و... این کارها تا حدی مورد تائید است؟
روحانی باید نقش هدایتیاش را در فرمهایی که انتخاب میکند گم نکند. چون روحانی به معنای کسی است که انتخاب کرده کارشناسی دین باشد. او باید نظرات دینی را عمود و محور قرار دهد. بعضی از فرمها ما را از این محور دور میکند. وقتی راجع به محتوا حرف میزنیم یک استانداردی داریم یک معارفی وجود دارد که بر اساس آن معارف، خیلی از حرفها غلط میشود. به اسم دین، غیر دین را توضیح میدهیم و پوزیشنی هم که داریم معلوم است یک پوزیشن عامهپسند است که در آن باید حرفهای دلبرانه بزنیم. اگر مدیریتی نباشد، اینها باعث میشود فرد روحانی کمکم از جایگاه یک مبلغ و هدایتگر خارج شود. به قول یکی از مجریها آخوند باید بوی نعلین و بوی تسبیح بدهد.
خیلی از مواقع زدن این حرفهای دلبرانه باعث میشود آدمهایی که در خواب هم نمیدیدیم نمازخوان شوند. آیا این اتفاق خوبی نیست؟
یادتان باشد جذب شدن حتما هدف نیست. جذب شدن به چه چیزی؟ اتفاقا ما فکر میکنیم یک جوان وقتی معتقد شود که تکلیف خیلی چیز مهمی نیست، خیلی خطرناک شده است. شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید فقط بد باشد، معدل هر چیزی خوبی و بدیاش را تعیین میکند. این خیلی چیز مهمی است من میگویم مجالسی که در آن محتوای استاندارد دینی ارائه نمیشود ضررش بیشتر از منفعتش است. اگر چه جمعیت زیادی داشته باشد! اصلا جمعیت ملاک نیست! شما از روی آدمها به حق نرس، از حق به آدمها برس. این که منبری شلوغ باشد معنایش این نیست که منبر حقی است یا اگر منبری خلوت بود منبر باطلی است.
سرک کشیدن به زندگی شخصی علی سرلک
ظرف میشویم اما زن ذلیل نیستم!
برخورد مردم با علی سرلک به عنوان یک روحانی نسبتا جوان و مشهور چگونه است؟ تفریحات حاج آقا سرلک شامل چه چیزهایی میشود؟ او چقدر درآمد دارد؟ و... اینها سوالاتی است که به وسیله آنها به زندگی شخصی علی سرلک سرک کشیدیم و با پاسخهای بامزهای روبهرو شدیم.
اهل تفریح هستید؟ چه تفریحاتی انجام میدهید؟
بهترین تفریح زندگیام این است که با خانوادهام مسافرت بروم و خودم هم رانندگی کنم. تفریحات روزانهام هم در خانه این است که گاهی ظرف بشویم، کمک خانم و خانواده کنم. با بچهها هم خیلی بازی میکنم. فوتبال و فوتبال دستی بازی میکنیم.
به شما نمیگویند زن ذلیل؟
نه. در خانواده نسبتا آدم مقتدری هستم. مقتدر نه به معنای این که زور بگویم ولی اگر بعد از مشورت و... نظری داشته باشم، همه همراهی میکنند از این جهت دوستان میدانند که در خانه نظرم تأمین میشود.
مراکز عمومی با خانواده با لباس روحانیت میروید؟
بله. چون مردم یک ذره من را میشناسند، بدون لباس هم برای آنها آشنا هستم و دردسرش چند برابر میشود. این باعث شده اگر یک بازار ساده بخواهم بروم که به صورت طبیعی نیمساعت طول میکشد، یک ساعت و نیم طول میکشد. مردم حرف میزنند، مشورت میخواهند، عکس میگیرند و... گاهی اوقات خانواده پشیمان میشوند که با من بیرون آمدند و واقعا اذیت میشوند.
تا به حال در فضای عمومی به عنوان یک روحانی به شما اعتراضی شده است؟
بله! خدا را شکر این چیزها را زود فراموش میکنم، اما خاطرههای شیرینش بیشتر در ذهنم میماند. مثلا چند وقت پیش در فرودگاه هواپیما تأخیر داشت. چند نفر مخصوصا کسی از جلوی من رد میشد چپ چپ به من نگاه کرد تکه انداخت من هم خیلی راحت به او گفتم چرا اینطوری نگاه میکنی مگر من هواپیما را خراب کردم. من هم مثل تو منتظر هستم که درست شود و برویم سوار شویم بنده خدا خندهاش گرفت. بعضی وقتها هم کلمات تند و زشتی که بعضیهایش جسارتهای غیراخلاقی بوده شنیدم، ولی خدا شاهد است آنقدر که احترام، محبت، تکریم و لطف دیدم اصلا قابل مقایسه نیست شاید مثلا یک هزارمش توهین و جسارت دیدم.
نمیترسید که به شما حمله شود یا اذیتتان کنند؟
نه. چند ماه پیش که در مترو یک روحانی را با چاقو زده بودند، تصمیم گرفتم با مترو به خانه بروم. خیلی برایم عجیب بود که در واگنهای مترو چند نفر بلند شدند جایشان را به من بدهند. فکر کردم من را میشناسند، اما گفتند که برایشان آشنا نیستم. بهشان گفتم که دم شما گرم. شما به خاطر لباس من به من این احترام را میگذارید و این لباس هم لباس پیغمبر است. پیغمبر حتما از شما قدردانی میکند.
یک سوال شخصی هم داریم. درآمد شما چقدر است؟ بیشترین پاکتی که گرفتید چقدر بوده؟ نجومی بوده است؟
چند وقت پیش رفته بودم برای روحانیون در قم سخنرانی کنم. به آنها گفتم باید یک عذرخواهی کنم و آن این است که ما چند نفر هستیم یک ذره معروف و مشهور شدیم یا چند تا از مسئولان هستند که روحانی هستند. عملکردهای بد ما به حساب همه شما نوشته میشود. مثلا در بحث درآمد بالاترین شهریه قم اگر طرف متأهل و سطح چهار باشد حدود یک میلیون تومان است در صورتی که من بعضی وقتها برخی از منبرها را که میروم گاهی جلسهای یک میلیون تومان به ما میدهند منتها در مرام خودم به هیچ وجه مجاز نمیدانم از قبل مبلغی تعیین کنم. گاهی هم برای بعضی از این جلسات هیچ چیزی ندادند و فقط گفتند: «حاج آقا ممنون. استفاده کردیم. خیلی خوب بود» و بعد هم آمدیم.
توصیههایی برای نیمه رمضان و شبهای قدر
خدایا! شتر دیدی، ندیدی!
در مورد کریم اهل بیت(ع) دو نکته مهم وجود دارد. اول اینکه با افرادی که اختلافنظر یا مشکل داریم با دوستی صحبت کنیم. امام حسن(ع) وقتی توهینهای آن فرد شامی تمام شد به جای مقابله و پاسخ دادن به او، پرسید که غذا خوردی؟ خستهای؟ و... جامعه و مسئولان ما به چنین نگاه کریمانهای احتیاج دارند. بخصوص در مواجهه با اعتراضات مردم. مردم مشکلات زیاد دارند و باید درک شوند اما مسئولی که حاضر نیست از پشت میزش تکان بخورد این مشکلات را نمیفهمد.
خلاصه شبهای قدر میشود این بیت که میگوید: «شهریارا با خدا کن آشتی/ گرچه جای آشتی نگذاشتی» در شبهای قدر به این فکر کنیم که خدا به ما چه داد، چه توقعی داشت و ما چه کارهایی کردیم. گذشته خود را مرور کنیم. ما مصداق آن شعری هستیم که میگفت: «خداوندا از آن روزی که ما را آفریدی، به غیر از معصیت چیزی ندیدی»، «خداوندا به حق هشت و چهارت/ ز ما بگذرشتر دیدی ندیدی» بدانید که اگر گذشته خود را مرور کنید میفهمید که باید دستتان به درگاه خدا دراز باشد. در این شرایط به مناجات روی میآورید و سعی میکنید بیشترین استفاده را کنید. یک توصیه دیگر هم دارم. شبهای قدر شبهای قرار است. شبهای انس با خود است. خودتان را مرور کنید. برای خودتان وصیتنامه بنویسید. اگر خودتان را خوب بشناسید دیگر میتوانید با خدا قول و قرار بگذارید.
سید میلاد ناظمی - جعفر برزگر
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد