در اواخر دهه 50 شمسی که کشور ما طعم پیروزی انقلاب اسلامی را چشید و وارد جنگی ناخواسته شد که 8 سال طول کشید، تنها رسانه پویای کشور، رادیو بود.
کد خبر: ۱۱۰۹۲۲
در این سالها همیشه رادیوها روشن بود. مردم در خانه ، محل کار و حتی خیابان و جاده ، رادیو را همراه داشتند تا از وقایع روز باخبر شوند. رادیو، پیام آور جبهه ها بود و آن روزها اخبار جنگ یعنی همه چیز مردم. آن سالها مثل اکنون تلویزیون گسترش پیدا نکرده بود، ایران بود و جنگی که هر لحظه خبری به همراه داشت و رادیویی که باید همواره روشن می ماند. بزرگداشت هفته دفاع مقدس ما را بر آن داشت تا نگاهی داشته باشیم به رادیو در سالهای جنگ. در این راه از نوشته های کتاب «قرارگاه بیقرار» که از سوی دفتر پژوهش های رادیو منتشر شده است ، بهره گرفتیم. این یک امر مسلم است که جنگها در زمره تلخ ترین تجربیات تاریخی ملتها محسوب می شوند، ولی این نکته را نیز نمی توان نادیده گرفت که ضرورت های دوران جنگ ، گاه موجب بروز خلاقیت ها و نوآوری هایی از طرف نیروهای درگیر در حوزه های رزمی ، پشتیبانی و تبلیغی شده است که همچون الگویی به یادماندنی ثبت شده اند. در تاریخ معاصر ایران ، حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در شهریور 1359 ، هشت سال جنگ و دفاع را در پی داشت که هنوز زوایای مختلف آن بدرستی مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است از جمله ، درباره حضور رسانه رادیو و استفاده از آن به عنوان یک رسانه راهبردی در این دوران. نقش رسانه رادیو در تبلیغات جنگی به طور خاص از دوره جنگ جهانی دوم مورد توجه قرار گرفت و کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم ، هر کدام به روشهای مختلف سعی در استفاده از این رسانه برای تاثیرگذاری بر مخاطب (داخلی و خارجی) داشتند. در ایران و در طول 8سال جنگ و دفاع در برابر ارتش عراق ، تبلیغات شامل همه اقداماتی بود که برای آماده نگاه داشتن نیروهای موجود برای عملیات رزمی ، تقویت روحیه و نشاط در میان نیروها، حفظ ارتباط خبری و پیوند روحی میان جبهه و پشت جبهه و در نهایت حفظ اتصال تمام بخشهای موثر جامعه در جنگ صورت می گرفت. در این میان ، رادیو و تلویزیون ، پوشش تبلیغاتی گسترده ای را با موفقیت به انجام رساندند، به طوری که هیچیک از سازمان های دیگر که در عرصه تبلیغات و خبررسانی فعالیت می کردند، به این پایه نرسیدند.
رادیوی ایران تمام توان خود را به کار گرفت و در 2 مقطع خاص ، مسوولیت اصلی تبلیغات جنگ را به عهده گرفت:
1- مرحله اول ، از شهریور 1359تا خرداد 1364، 2- مرحله دوم ، از خرداد 1364تا پایان جنگ در سال 1367 جنگ در سال 1359با حمله گسترده هوایی و زمینی ارتش عراق در طول نوار مرزی ایران در شمال غربی ، غرب و جنوب غربی آغاز شد. از همان ساعتهای اولیه ، رادیو (چه رادیوهای محلی مانند رادیو آبادان و چه رادیوی سراسری که صدای آن از تهران پخش می شد) نقش اساسی را در اطلاع رسانی و بسیج نیروهای مردمی و نظامی ایفا کردند ؛ برای مثال ، رادیو آبادان که رادیوی محلی بود در اولین روزهای عبور ارتش عراق از مرز با ارسال پیامهای مکرر و اطلاع رسانی درباره وضعیت استقرار و میزان پیشروی نیروهای عراقی در اطراف شهر آبادان که از مراکز مهم اقتصادی ایران و یک بندر نفتی بود، در هدایت نیروهای مردمی نظامی به مناطقی که در خطر سقوط قرار داشتند ؛ نقش داشت. این رادیو علاوه بر پخش اطلاعیه های نظامی رسمی ، مردم را به جمع آوری اقلام مورد نیاز مجروحان مانند دارو و خون تشویق می کرد. رادیوی سراسری ایران نیز علاوه بر اطلاع رسانی در مقاطع مختلف ، به طور عام برنامه هایی را درباره جنگ پخش می کرد. در این برنامه ها تلاش می شد ارتباط روانی میان نیروهای جبهه و پشت جبهه حفظ و تقویت شود. این روند تا سال 1364 ادامه داشت ، ولی از این زمان ، رادیو به طور جدی تر به مقوله جنگ پرداخت و با تاسیس موج رادیویی مخصوص رزمندگان با نام «رادیو جبهه» به ضرورت های جدید روانی و تبلیغی این دوره از جنگ پاسخ داد. در فاصله آغاز جنگ تا بیرون راندن عراقی ها از خرمشهر در خردادماه سال 1364و آزاد کردن این بندر راهبردی ، تصور عمومی بر آن بود که دوران جنگ ، دوران کوتاهی است ، ولی پس از فتح خرمشهر و آشکار شدن برتری نظامی ایران بر عراق و حضور نیروهای نظامی امریکا در خلیج فارس ، جنگی فرسایش علیه ایران شکل گرفت. در این مقطع از جنگ بود که به منظور تامین و پاسخگویی به نیازهای روانی نیروهای مستقر در جبهه ، رادیو جبهه تاسیس شد.

طراحی رادیو جبهه


رادیو جبهه فقط وسیله ای برای پر کردن اوقات فراغت نیروهای رزمنده نبود، بلکه می کوشید با توسل به شیوه های مختلف برای آنها، یک دوست ، مشاور، هم صحبت و پیام آور صادق باشد و مرتب به رزمندگان حاضر در جبهه یادآوری کند که مردم در پشت جبهه ، حامی آنها هستند.
جبهه پس از اتفاق نظر مسوولان فرهنگی تبلیغی و نظامی بر ضرورت فعالیت این رادیو، گروهی از کارشناسان به هم اندیشی درباره واقعیات و نیازهای جبهه های جنگ پرداختند. سپس گروهی به نقاط مختلف جبهه رفتند و به طور مستقیم با رزمندگان گفتگو و حاصل این نظرسنجی را با فرماندهان نظامی مطرح کردند و در نهایت به جمع بندی درباره چگونگی و درصد تولید هر یک از بخشهای محتوایی برنامه ها رسیدند. ترکیب نهایی به این ترتیب بود: 1 - پخش مطالب و مسائل ملی و میهنی و لزوم دفاع در برابر متجاوزان 2 - مسائل نظامی با در نظر گرفتن اصل سلسله مراتب امنیتی 3 - اطلاعات عمومی 4 - مطالب تاریخی و بیان تفاوت های این جنگ با دیگر جنگهای معمول 5مباحث اخلاقی و دینی که در هر بخش مجموعه ای متنوع از عناوین فرعی قرار می گرفت. یکی از دشوارترین کارها، رعایت ترکیب مناسب از طریق تقسیم موضوعات در روزهای هفته بود، زیرا این مطالب متنوع زمانی مفید واقع می شد که در یک قالب رادیویی مناسب قرار می گرفت و ایجاد نشاط، تحرک و شادابی می کرد . ساختار اصلی برنامه های رادیو جبهه ترکیبی بود و همیشه برای اصلاح برنامه ها، از نظرات شنوندگان استفاده می شد (بخصوص رزمندگان) پخش سرودهای درخواستی نیروهای حاضر در جبهه ها و اجرای مسابقه رادیویی برای رزمندگان از قسمتهای بدیع رادیو جبهه بود ؛ البته این ساختار در زمان اجرای عملیات نظامی تفاوت می کرد.
ماموریت رادیو جبهه در این وضعیت ، تقویت روحیه رزمی و حماسی در میان عموم مردم (نیروهای جبهه و پشت جبهه) بود بنابراین برنامه های عادی رادیو جبهه جای خود را به برنامه های خاص می داد.

وظایف و اهداف رادیو جبهه: 1 - ارتقای سطح آگاهی دفاعی و عقیدتی رزمندگان 2 - غنی و پر کردن اوقات فراغت آنها در فاصله اجرای عملیات جنگی که تحرک خاصی در جبهه ها وجود نداشت و بازگشت از جبهه هم ممکن نبود. 3 - ایجاد ارتباط دو سویه میان رزمندگان و خانواده های آنها به وسیله تبادل پیام که برای مخاطبان خاص پیام ، ارزش ویژه داشت و به آنها آرامش می داد. در ضمن در مخاطبان عام نیز حس همدلی و همراهی ایجاد می کرد.

محتوای برنامه ها: در برنامه های رادیو جبهه تلاش می شد با ارائه متون مختلف به این ویژگی ها تاکید شود: گرایش بیشتر به مسوولیت پذیری آمادگی دفاعی از خودگذشتگی پافشاری در نفی تجاوزگری تاکید بر رعایت حقوق بشر در جنگ بازتاب دیدگاه ها و انتظارهای مردم و متقابلا دیدگاه ها و انتظارهای رزمندگان از مردم در پشت جبهه.

ساختار برنامه ها: در شرایط عادی بیشتر برنامه های رادیو جبهه تولیدی بود و در تهران ساخته می شد، ولی مراکز رادیویی مستقر در اهواز (در جنوب ایران) و کرمانشاه (در غرب ایران) صدای آن را تقویت می کردند. در زمان اجرای عملیات نظامی برنامه ها به صورت زنده از تهران پخش می شد. در شرایط عادی و زمان عملیات ، رادیو سراسری ایران نیز در کنار رادیو جبهه به پخش برنامه های متناسب با فضای جنگی ادامه می داد. با توجه به نظرسنجی ها، مردم بیشتر به برنامه های ترکیبی (گزارش ، گفتار تحلیلی ، بخشهای حماسی و سرود) علاقه مند بودند. گزارش ها سهم ویژه ای در حفظ باور مردم به دوام ارتباطشان با جبهه های جنگ داشتند. بسیاری از گزارش هایی که در آن زمان در رادیو جبهه تهیه شدند، نمونه اوج درک بهینه از گزارش و حرفه گزارشگری در رسانه بودند. نو بودن و به روز بودن گزارش ها، راحت بودن مصاحبه شونده در بیان دیدگاه های خود، غیرکلیشه ای بودن پرسشها، درک بالای گزارشگران نسبت به وظیفه خود در آن دوره حساس از عوامل موثر در دست یافتن به این موفقیت بودند که به کاستی ها و کمبودهای فنی برنامه سازان و گزارشگران در آن سالها غلبه می یافت و برنامه هایی پویا و واقعگرا ارائه می کرد. رادیو جبهه که هر روز از 9 صبح تا 12، 3 ساعت برنامه داشت می خواست همه جا را به یک جا (جبهه)، همه افراد را به یک تن (رزمنده) و همه اندیشه ها را به یک اندیشه (دفاع ) و همه راهها را به یک راه تبدیل کند. به عبارت دیگر همه را در راه یک هدف بسیج کند.

قرارگاه بیقرار


رادیو آبادان یا رادیو نفت ملی سابق با فرستنده 10 کیلو واتی ، اولین رادیویی بود که پس از رادیو ایران تاسیس شد و همه همکاران آن را هیات مدیره شرکت ملی نفت تعیین می کرد. این رادیو با کمترین تعداد پرسنل ، روزانه 19 ساعت برنامه داشت و برای برنامه سازی بیشتر از هنرمندان وقت استفاده می کرد. چون رادیو فاصله کمی با پالایشگاه ، اروند رود و مرز ایران و عراق داشت بسیار در معرض خطر بود. با شروع جنگ ، برق شهر، مورد حمله هوایی قرار گرفت و قطع شد؛ اما رادیو متصل به برق پالایشگاه بود و به محض قطع برق شهر از برق شرکت نفت استفاده می کرد با حمله بعدی به پالایشگاه اوضاع پیچیده تر شد. رادیو در آن وضعیت می توانست مظهر مقاومت شهر باشد و با شنیدن صدای رادیو مردم حس می کردند که شهر زنده است ؛ بنابراین سعی زیادی می شد تا رادیو فعال بماند. اجساد بچه ها، زنان و مردانی که خمپاره خورده بودند در اینجا و آنجا به چشم می خورد. آب و غذای سالم بسختی پیدا می شد، اما باید شهر را زنده نگه می داشتیم و رادیو به این منظور یکی از اصلی ترین نقاطی بود که باید فعال می ماند. تصمیم گیری امور حیاتی شهر در اتاق جنگ و با حضور فرمانده ، امام جمعه و دیگر مسوولان صورت می گرفت. با قطع برق شهر، ابتدا به اتاق جنگ و بعد به مسجد محل متوسل شدم تا یک ژنراتور پیدا کنم و مانع خوابیدن کار رادیو شوم. بالاخره یک ژنراتور یک کیلوواتی از یک نانوایی تعطیل شده پیدا کردیم که در عمل کمکی نکرد ؛ اما خوشبختانه متوجه شدیم برق منطقه ای از شهر که رادیو در آن قرار داشت ، آسیب چندانی ندیده است. با این حال برای فعال کردن اتاق صدا به ژنراتور نیاز بود که با بنزین کار می کرد و تهیه بنزین هم از تهیه غذا سخت تر بود. به این ترتیب در فضایی که بخشی از آن با نور شمع روشن می شد مشغول کار شدیم و موسیقی برنامه ها را هم با استفاده از کاست و ضبط صوتی که از کمیته ارزاق گرفتیم پخش می کردیم ، چرا که برق موجود برای فعال کردن همه دستگاه ها کافی نبود. همه اینها اتفاقات روز اول جنگ تا ساعت 12 ظهر بود و بالاخره نزدیک ظهر توانستیم رادیو را راه بیندازیم. آقای قلنبر مدیر تولید مسوولیت تاسیسات و تدارکات را به عهده گرفته بود. آقای نجفی سرپرست رادیو اذان و قران زنده اجرا می کرد. شهید رهبر و رضا علیخان زاده و چند نفر از بچه های صاحب فکر که با شنیدن صدای رادیو به کمک آمده بودند وظیفه سامان دهی خبرها را عهده دار شدند. در این حال سیل تلفنهای مردم و نهادها متوجه ما بود که هم خبر می خواستند و هم خبر می دادند. نزدیک به 2ساعت نگذشته بود که ژنراتور داغ کرد و برق ضعیف شد. سیستم خنک کننده نداشتیم. سوخت نبود و تلاش آقای قلنبر هم که ژنراتور را باد می زد تا خنک شود فایده ای نداشت. ناچار اعلام کردیم که به دلیل نقص فنی برنامه ها را 2 ساعت قطع می کنیم. از آن به بعد 2 ساعت 2 ساعت ژنراتور را روشن می کردیم و 2 ساعت برنامه پخش می کردیم. این وضعیت اتاق جنگ را متوجه حساسیت نقش رادیو کرد و سوخت ما را تامین کردند. برای تهیه آب ، زمین را کنده بودیم و آب گل آلودی را که از چاه در می آوردیم ، پس از ته نشین شدن گل و لای آن به مصرف طهارت و وضو می رساندیم. بعد به فکر استتار ساختمان ها افتادیم. جاهایی را که طاق ضربی بود داربست زدیم و با گونی های ماسه پوشاندیم. اتاق فرمان را از داخل با گونی های شن و قالبهای سیمانی تقویت کردیم. در محوطه باغچه روبه روی ساختمان رادیو سنگر کندیم و شبها در همان سنگر می خوابیدیم. نیروهای حراست را به خاطر کمبود نیرو به خطوط آتش برده بودند و خود ما برای حراست از رادیو باید به نوبت پاس می دادیم. کم کم اطراف رادیو خلوت می شد. همه ساختمان های نزدیک آسیب دیده بودند و بمباران هوایی چیزی عادی شده بود ؛ اما کم کم به این باور رسیده بودیم که تا وقتی گناه نمی کنیم و نیتمان خالص است خدا بال ملائکه اش را بر سقف و طاق ساختمان رادیو پهن کرده است و از ما حفاظت می کند.

فضل الله صابر- مدیر رادیو آبادان در زمان جنگ




دکتر عباس قارونی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها