در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شاید در نگاه اول این واژه یا ترکیب «مستند» و «رادیو» عجیب به نظر برسد چون غالبا مستند را با دنیای تصویر پیوند میزنیم و معمولا مستندها را از طریق قاب تلویزیون یا سینما دیدهایم، اما واقعیت این است که مستند در پی روایت واقعیت است و لزوما واقعیت نشان دادنی نیست، بلکه میتواند شنیدنی هم باشد حتی اگر این باور هم وجود داشته باشد که شنیدن کی بود مانند دیدن! ضمن اینکه امروز رادیو به مثابه یک رسانه شنیداری به واسطه بسط تکنولوژی و فناوریهای نوین دارای ظرفیتهای تازهای شده و به چندرسانهای بودن نزدیکتر شده است. رادیو اینترنتی یا رادیو تصویری نمونههایی از این دست است که امکان تازهای به این رسانه میبخشد و بالطبع فرصتهای مستندسازی را هم فراختر میکند. با این حال مستندسازی در رادیو کار سختی است، اما غیرممکن نیست، سختی آن هم به محدودیتهای بصری رادیو برمیگردد که به جای تصویر واقعیت باید از صدای واقعیت حرف زد و هر آنچه که قرار است درباره سوژه بیان شود باید گفته شود. این مساله با یک مانعی که میتوان ذهنیتی کلیشهای هم باشد مواجه است. به این معنا که ممکن است مخاطب بگوید ما چیزی از آنچه که بیان میشود نمیبینیم، پس از کجا باور کنیم که واقعیت دارد یا نه!
بازنمایی واقعیت
تصویر در ذات خود کاریزما و هژمونیای دارد که در صدا نمیتوان پیدا کرد، لذا در اینجا با بازنمایی واقعیت سر و کار نداریم بلکه با بازگویی آن مواجه هستیم و مستند باید بتواند از طریق صدا واقعیت را در روایتی باورپذیر، صورت بندی کند. در واقع در مستند رادیویی باید از طریق صدا تصویرسازی کرد. این مساله البته درباره نمایشهای رادیویی هم اتفاق میافتد، اما در آنجا به دلیل اینکه با درام و خیال سر و کار داریم چندان مشکل نیست، اما وقتی قرار است از یک واقعیت حرف بزنم که تصویری از آن هم ارائه نمیدهیم باید از قدرت و موثق بودن کلام و صدا و روایت صوتی حرف بزنیم تا بتوانیم به هدف مستند برسیم. البته رادیو از ابزارهای تکمیلی هم برای مستندسازی بهره میبرد، مثلا موسیقی و افکتهای صوتی از جمله ابزارهای مهمی هستند که میتواند به تصویرسازی اثر کمک کرده و امکان درک سوژه را آسانتر کند. همه این تمهیدات در نهایت به محوریت یک اصل مهم در مستندسازی رادیویی کمک میکند که نشان دادن به جای گفتن بنشیند یا نشان دادن از طریق بیان صورت بگیرد. از اینرو بار محتوایی مستند رادیویی بر دوش گفتار اشخاص و کارشناسان و مواد گزارشی است. در مستند رادیویی، مستندساز یا گوینده متن به چشم و گوش مخاطب بدل میشود تا واقعیتها را ببیند و بازگو کند.
تکیه بر صدا و کلام
شاید از یک حیث بتوان مستند رادیویی را تاثیرگذارتر دانست یا دستکم آن را با قدرت تصویر در مستند تلویزیونی قیاس کرد. به این معنا که مستند رادیویی به واسطه تکیه بر صدا و کلام حواس و گوش مخاطب را متوجه و متمرکز خود میکند و این موجب میشود پیام و مفاهیم مستند به شکل عمیق و پایدارتری در ذهن مخاطب ثبت و ضبط شود. گاهی تصویر به دلیل جذابیتهای بصریاش به جای اینکه حواس مخاطب را متوجه اصل پیام کند، ممکن است موجب انحراف او از ماجرا شود و در واقع با مخاطب منفعلی مواجه شویم، اما در مستند رادیویی چون تصویری وجود ندارد مخاطب تمام تمرکز خود را روی کلام و صدا میگذارد و به مخاطب فعال، پویا و مشارکت جو بدل میشود. در واقع او سعی میکند از طریق تصویرسازی به درک و فهم واقعیت دست یابد. از اینرو میتوان دو عنصر و ابزار مهم در مستند رادیویی تشخیص داد که به درک مستند کمک میکند. یکی ارجاع و اتکا به کلام و صدا که موجب میشود شنونده تمرکز بیشتری بر موضوع مستند داشته باشد و دیگری تقویت قوه خیال و تصویرسازی از سوژه که موجب میشود مخاطب به تاویل و خوانش پیام در ذهنش پرداخته و آن را حلاجی کند، جالب اینکه همین نقطه قوت میتواند نقطه ضعف هم باشد به این معنی که عنصر خیال را در مستند رادیویی مقابل واقعگرایی و حقیقت محوری ذات مستند بدانیم و بگوییم و در مستند قرار است که واقعیت جای خیال بنشیند، پس خیالپردازی در دریافت اثر مستند، ضد مستند است.
سوژه و مستندسازی رادیویی
به نظر میرسد بنا به تعاریفی که از ژانر مستند و مختصات آن وجود دارد این نقد، نکته درستی باشد، اما اگر هدف مستند را به گفته جان گریرسون نظریهپرداز معروف سینمای مستند، «نشان دادن» و «داوری» بدانیم. داوری درباره یک موضوع یا معضل صرفا متکی به دیدن و تماشا و تصویر نیست، بلکه کلام و منطقی که در آن نهفته نیز میتوان مستندساز را به هدف خود برساند. ضمن اینکه نشان دادن در اینجا لزوما به معنای نمایش دادن نیست، بلکه به معنی اثبات کردن نیز هست و اثبات واقعیت هم لزوما متکی به تصویر نیست. بنابراین مستند رادیویی به واسطه فقدان تصویر، فاقد واقعیتگرایی نیست، بلکه میتوان واقعیت را از طریق فرم ارائه و سبک و سیاقی که مستندساز برای بیان به معنی تبیین کردن سوژه خود به کار میبرد، متجلی کرد، لذا نه از حیث محتوایی و مضمون یا حتی ساختار و شکل اثر که از طریق روایت و نوع بیان آن میتوان به قضاوت درباره یک مستند رادیویی نشست و آن را ارزیابی کرد. از سوی دیگر خود سوژه نیز مدیوم و شکل مستندسازی را روشن میکند. چه بسیار سوژههایی که در یک مستند رادیویی بهتر میتواند صورت بندی شود مثلا مستندهایی که درباره خود برنامههای رادیویی ساخته میشود یا درباره برخی سوژهها در حوزه ادبیات. حتی برخی موضوعات شهری را هم میتوان به این موارد اضافه کرد، ضمن اینکه باید توجه داشت ما آیتمی مثل گزارشهای رادیویی داریم که شمایلی مستندگونه دارد، اما این گونه تولیدات رادیویی به معنای دقیق کلمه نمیتواند مصداق مستند رادیویی باشد، اگرچه در مستندهای رادیویی از گزارش هم استفاده میشود. مستندهای رادیویی را از منظر مخاطبشناسی یا بهتر است بگوییم نیازسنجی مخاطب هم میتوان مورد تحلیل قرار داد. این مساله البته در سوژهیابی مستند رادیویی قابل طرح است، به این معنا که میتوان با رجوع به نیازها یا علایق مستند، سوژه را کشف و استخراج کرد و برمبنای آن به تولید مستند دست زد. مثلا معضل ترافیک یکی از مهمترین معضلات شهری است ـ که اتفاقا غالب افراد بویژه کسانی که شغلشان با اتومبیل و رانندگی در ارتباط است، از طریق رادیو در معرض اخبار ترافیکی قرار میگیرند ـ که میتوان به یک مستند تبدیل کرد و به ابعاد مختلف آن پرداخت. مستندسازی رادیویی به دلیل ویژگیها و ظرفیتها میتواند علاوه بر نشان دادن یا داوری درباره واقعیتها، به آموزش و اطلاعرسانی هم در این زمینه بپردازد و کارکرد تربیتی پیدا کند. با توجه به این ویژگیهایی که برشمردیم، رادیو باید بیش از اینها به ساخت و تولید مستند توجه کند.
سید رضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد