تا یک ماه قبل کابوس اعدام یک لحظه رهایش نمی‌کرد و هر روز منتظر بود تا او را برای اجرای حکم به انفرادی ببرند.
کد خبر: ۱۰۷۵۵۶۸
12 سال با کابوس اعدام

سرانجام یک روز نامش از بلندگوی زندان اعلام شد و به او گفتند صبح فردا حکم مجازاتش اجرا می‌شود.

تا مرگ یک قدم بیشتر فاصله نداشت که تلاش‌های مسئولان صلح و سازش جواب داد و اولیای‌دم رضایت دادند تا او فقط از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.

چند وقت است در زندانی؟

12 سال.

به چه اتهامی؟

قتل‌ عمد دوستم.

انگیزه‌ات چه بود؟

او پشت سرم حرف‌هایی زده بود که باعث شد از او کینه به دل بگیرم. برای انتقام‌جویی تصمیم به قتل گرفتم.

چطور او را کشتی؟

من و مقتول برای کار به تهران آمده و همخانه بودیم. شب حادثه از پشت‌سر به او حمله و با چاقو ضرباتی به بدنش وارد کردم. وقتی از مرگش مطمئن شدم، جسد را از خانه بیرون بردم و در محل خلوتی رها کردم.

انتقام ارزشش را داشت؟

نه، بعد از قتل پشیمان شدم. وقتی چهره مقتول مقابل چشمانم می‌آمد اعصابم به‌هم می‌ریخت. آن شب با هم شام خوردیم. او خیلی مهربان شده بود، اما رفتارش از کینه ام کم نکرد.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه، خیلی حرفه‌ای عمل کرده بودم، اما ماجرا لو رفت و دستگیر شدم. یک اشتباه مرا گرفتار کرد.

چه اشتباهی؟

فراموش کردم جیب‌های مقتول را بگردم و کارت شناسایی‌اش داخل آن بود. از این طریق هویتش زود شناسایی شد و قبل از فرار دستگیر شدم.

در این سال‌ها در زندان چه می‌کردی؟

باور کنید فقط حسرت فرصت‌هایی را خوردم که در زندگی‌ام از بین رفت. 12 سال از بهترین سال‌های زندگی‌ام در زندان از بین رفت و من فقط حسرت این ایام را خوردم. هر روز کابوس اعدام همراهم بود. خانواده‌ام برای جلب رضایت اولیای‌دم خیلی تلاش کردند، اما آنها نه حکم را اجرا می‌کردند و نه مرا می‌بخشیدند. این وضعیت بیشتر آزارم می‌داد. نمی‌دانی چه آینده‌ای در انتظارت است.

چطور رضایت گرفتی؟

وقتی نامم در لیست اعدام قرار گرفت، هم خوشحال بودم هم ناراحت؛ خوشحال از این‌که از بلاتکلیفی رها می‌شدم و ناراحت به خاطر این‌که به پایان زندگی رسیده بودم. در آخرین لحظات گروه صلح و سازش تلاش خود را برای کسب رضایت انجام دادند که اولیای‌دم قبول کردند با دریافت دیه رضایت دهند. باورم نمی‌شد آنها از قصاص گذشت کرده‌اند.

خانواده‌ام وقتی از ماجرا مطلع شدند، خانه‌شان را فروختند و با پول آن دیه را پرداختند تا بتوانند رضایت اولیای‌دم را کسب کنند.

اگر آزاد شوی، چه کاری انجام می‌دهی؟

خانواده‌ام به‌خاطر من اجاره‌نشین شده‌اند. پدرم پیر است و توان کار کردن ندارد. به همین خاطر می‌خواهم این 12 سال را جبران کنم و مایه آسایش آنها باشم. در زندان نجاری یاد گرفتم و می‌خواهم در این رشته کار کنم. البته امیدوارم به‌خاطر سابقه‌ام به من کار بدهند.

فکر می‌کنی در این سال‌ها اصلاح شده‌ای؟

سابقه‌ام را در زندان بررسی کنید، حتی یک مورد درگیری هم نداشتم. همین تغییر رفتار باعث شد مسئولان زندان برای جلب رضایت اولیای‌دم کمکم کنند.

هلیا قنبری

ضمیمه تپش جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها