«کاندید» یک رستوران شیک بود در شهر بروکسل؛ مامن و ماوای افسران آلمانی که بلژیک را در بحبوحه جنگ دوم بین‌الملل به اشغال درآورده بودند. این البته پوسته ماجرا بود؛ رستوران را گروهی می‌چرخاندند که کارشان رهانیدن خلبانان انگلیسی بود؛ خط نجات.
کد خبر: ۱۰۷۳۷۰۴

سریال «ارتش سری» محصول سال 1977 شبکه بی.بی.سی بود که در سال‌های ابتدایی دهه 70 از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رفت. آلبر فوآره همراه مونیک، لیزا (ایوت)، ناتالی و آلبرت رستوران را اداره می‌کردند. کار اصلی‌شان اما نجات و خلاصی خلبانانی بود که هواپیمایشان سقوط کرده و یک شکار بالقوه برای گشتاپو به شمار می‌رفتند.

تاریخ می‌گوید آنها 3000 خلبان انگلیسی را از مرز عبور داده و زمینه بازگشت‌شان به سرزمین مادری و از سرگیری پرواز را فراهم کرده‌اند. ارتش سری به پیشنهاد یکی از همین خلبانان ساخته شد. شخصیت کاریزماتیک سریال اما بی‌گمان لودویک کسلر (با بازی کلیفورد رز) بود؛ فرمانده گشتاپو در بلژیک. افسری خونسرد و بسیار سنگدل و بی‌رحم که از هیچ جنایت و قساوتی فروگذار نبود. جنایتکاری که از نوعی عقده خودکوچک‌بینی هم رنج می‌برد و در برابر دو افسر نیروی هوایی آلمان، سرگرد برانت و سرگرد راینهارت احساس ضعف می‌کرد، برآمده از عدم حضورش در میدان واقعی جنگ.

ارتش سری در سه فصل و 43 قسمت ساخته شد. در هر قسمت، داستان نجات خلبان یا خلبانانی به تفصیل روایت می‌شد. موسیقی متن به‌یادماندنی رابرت فارنن یکی از نقاط قوت سریال بود. هر دو افسر نیروی هوایی آلمان که ذکرشان رفت، با وجود خدمات فراوان و شجاعت‌های کم‌نظیر، سرنوشتی مشابه پیدا کردند. سرگرد برانت که در میانه‌های سریال مشخص می‌شد جزو افسرانی است که برای ترور هیتلر توطئه چیده‌اند، انتحار کرد و دیگری، سرگرد راینهارت، در اردوگاه افسران به اسارت درآمده و در دادگاهی که به اصرار کسلر تشکیل کرده بود، به جرم خیانت به اعدام محکوم و جلوی جوخه آتش قرار گرفت. و آن دیالوگ به‌یادماندنی قبل از شلیک تفنگ‌ها: «شما دیوانه‌اید، همه‌تان».

کسلر اما با جازدن خود به جای یک سرباز ساده آلمانی و با مساعدت همسر بلژیکی‌اش از مهلکه می‌گریزد و فرار می‌کند. سازندگان سریال احتمالا از سر عمد، افسری را که اعتقاد دارد با وجود شکست ارتش آلمان، پایان کار فرانرسیده و بر این باور است که باید آلمان نوینی را دوباره ساخت، رستگار و راه و چاه را برای گریزش هموار می‌کنند، گیرم که کرور کرور پلشتی و جنایت در حق همنوعان خود روا داشته باشد.

افراد گروه نجات هم سرنوشتی متفاوت و عبرت‌انگیز پیدا می‌کنند. مردم بلژیک که ظواهر را می‌بینند و از امور سری و بازی‌های پشت پرده خبر ندارند، یکسره همه‌شان را به همکاری با دشمن و خیانت متهم می‌کنند و می‌آزارند. متفقین اما رستوران را به آلبرت که پس از کشته شدن لیزا (ایوت) فرمانده خط نجات شده، هبه می‌کنند. آلبرت رستوران لوکس را صاحب می‌شود و در عوض، مونیک را برای همیشه از دست می‌دهد. ارتش سری در زمان خود یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون بود که هر هفته پرشمار تماشاگرانی را با خود همراه می‌‌کرد؛ سریالی که به نظر می‌رسد بازپخشش پس از نزدیک به دو دهه همچنان خالی از لطف نباشد. هنرپیشه‌های سریال، بازی‌های بی‌نقص و درجه یکی از خود ارائه می‌دادند و البته جمعی از بهترین و کارکشته‌ترین دوبلورهای ایرانی همه به جای این بازیگران حرف می‌زدند. از ناصر طهماسب و عطاءالله کاملی و جلال مقامی گرفته تا خسرو خسروشاهی و زهره شکوفنده و رفعت هاشم‌پور. ایرج رضایی هم مدیر دوبلاژ سریال بود و در عین حال به جای آلبرت هم حرف می‌زد.

محسن محمدی

دبیر رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها