«گمشدگان» عنوان سریالی است که به کارگردانی رضا کریمی و علی حجازی‌مهر این شب‌ها از شبکه دو پخش می‌شود. این مجموعه یک ملودرام اجتماعی است که تماشاگر با تماشای آن شاهد آسیب‌های رنگارنگی است که گاهی نسبت به آنها بی‌توجه هستیم.
کد خبر: ۱۰۶۷۸۷۲

شروع قصه سریال گمشدگان در خانه مردی (بهنام تشکر) است که اعتیاد شدید به مواد صنعتی جدید دارد. او یک دختر دانشجو به نام ترنج و یک پسر هشت ساله به نام طاهر دارد. پدر خانواده از پسرش می‌خواهد پیش توزیع‌کننده مواد برود و از آنها برایش شیشه بخرد تا خودش در دام پلیس نیفتد. ضمن این که افرادی مثل خودش را به خانه دعوت می‌کند تا آنها، هم ساز بزنند و هم این که در خانه او مواد مصرف کنند.

گرچه ترنج به این کار پدرش اعتراض می‌کند، اما او گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست. تا این که پسرش هم به الگوبرداری از پدر که همیشه پایپ برای استعمال شیشه به دست دارد، خودش چیزی در دستش می‌گیرد و می‌خواهد مثل پدر شیشه مصرف کند. این تصاویر نه تنها بخشی از آسیب‌های اجتماعی و تبعات اعتیاد را نشان می‌دهد، بلکه به خانواده‌ها تلنگر می‌زند چطور بچه‌ها می‌توانند راحت وارد مسیر انحرافی زندگی شوند.

شاید در وهله اول وقتی پایپ دیده می‌شود، مخاطب با خودش بگوید چرا باید این وسیله در رسانه ملی نشان داده شود، اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم اگر چنین مواردی هوشمندانه به تصویر کشیده شود، نه‌تنها وجهه منفی ندارد، بلکه نقش هشداردهندگی برای خانواده‌ها خواهد داشت تا ذهن‌شان نسبت به چنین مواردی آگاه شود. بینندگان در ادامه سریال گمشدگان می‌بینند ترنج به پایتخت می‌آید و به رغم این که پسر خاله‌اش به او قول می‌دهد به تهران خواهد آمد تا با هم عقد و زندگی‌شان را شروع کنند، این اتفاق نمی‌افتد و نمی‌آید. در این بخش نویسندگان سریال روایتگر یک آسیب دیگر اجتماعی و آن هم ورود دختران شهرستانی بدون پشتوانه مالی و فکری به کلانشهری مثل تهران هستند.

ترنج یک روز تمام در شهر می‌چرخد و با آدم‌های متفاوت روبه‌رو می‌شود که آنها هم با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند؛ از راننده تاکسی گرفته تا... اما فقط یک‌شانس می‌آورد و این که با یک زن دستفروش به نام شهین (ستاره اسکندری) آشنا می‌شود که به او و برادرش جای زندگی می‌دهد. ترنج بعد از گذشت چند روز تصمیم می‌گیرد به دنبال کار بگردد، اما در کل‌کل خواهر و برادری، طاهر گم می‌شود. تا این که به دام یک پیرمرد معتاد می‌افتد و او هم طاهر را به کودک رباها می‌فروشد. در این بخش از قصه هم مخاطب با طیف دیگری از آسیب‌های اجتماعی آشنا می‌شود.

ترنج بعد از گمشدن برادرش، خیابان‌های تهران را زیر و رو می‌کند، اما او را پیدا نمی‌کند تا این که به شکل اتفاقی وارد مرکزی می‌شود که پذیرای بچه‌های بدسرپرست و بی‌سرپرست است. مساله‌ای که بندرت پیش آمده بود در سریالی به موضوع بچه‌های بدسرپرست اشاره شود.

اتفاقا این بخش از قصه تلنگری به مردم است که فقط منتظر ننشینند تا دولت وضعیت این بچه‌ها را سر و سامان بدهد و خودشان هم می‌توانند با کمک به چنین مراکزی در ساماندهی وضعیت بچه‌های بد سرپرست، بی‌سرپرست و کودکان کار نقش به سزایی داشته باشند. چه بسا که تعداد این بچه‌ها هم در جامعه کم نیست و باید برای حل مشکلات آنها هم دست به دست بدهیم. در مجموع گمشدگان طیف رنگارنگی از آسیب‌های اجتماعی را در خود دارد که تماشای آن برای مخاطبان خالی از لطف نیست.

فاطمه عودباشی - رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها