در قلمرو سیاست خارجی یکی از عناصر اصلی وجاهت بخش اهداف تعیین شده درک و «هضم» واقعیات محیط عملیاتی باید در نظر گرفته شود، به آن معنا که هم در هنگام طراحی اهداف و همچنین در فرآیند ارزیابی نتایج پیاده سازی آنها بدون توجه به نیازها، ارزش‌ها و ترجیحات فرد یا افراد تصمیم گیرنده باید شرایط حاکم بر صحنه عملیاتی را فراوان در نظر گرفت و مورد توجه قرار داد. بعد از 16 سال حضور در افغانستان، آمریکا همچنان طولانی‌ترین جنگی را که در آن درگیر شده است در راستای منافع و اولویت‌های خود ترسیم می‌سازد.
کد خبر: ۱۰۶۷۷۴۶

در طول مبارزات انتخاباتی بیانات و خط‌مشی‌های نامزدها کاملا محرز بود و مشخص کرد که دونالد جان ترامپ اساسا از نظر غریزی و ذاتی اعتقاد و علاقه‌ای به به‌کارگیری قدرت نظامی آمریکا در سرزمین‌های دیگر به عنوان معیاری برای تعریف خود و سیاست‌هایش ندارد. از همان آغاز مشخص بود پوشیدن کسوت رهبری جنگ و ورود به یک جنگ زمینی پردامنه با اولویت‌هایی که اکثرا مرتبط با معادلات حاکم بر صحنه داخلی، مناسبات گروه‌های اجتماعی و محاسبات ارزشی نخبگان حاکم بود، تناسبی ندارد. در تعریفی که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور از ملی‌گرایی کرد، نقش نظامیان در سلسله مراتب قدرت بر ماجراجویی‌های وسیع نظامی کاملا برجستگی پیدا کرد. در چارچوب این درک بود که امروزه وزرای دفاع، امنیت داخلی، رئیس شورای امنیت ملی و رئیس دفتر کاخ سفید چهره‌های نظامی را تجربه کرده‌اند. در راستای همین نگرش از همان زمان ورود به کاخ سفید، رئیس‌جمهور اعلام کرد وزیر دفاع و فرماندهان نظامی در محیط‌های جنگی بدون هماهنگی با کاخ سفید تصمیمات را تدوین و آنها اجرایی کنند.

با در نظر گرفتن این پس زمینه است که باید سیاست اعلام شده به‌وسیله دونالد جان ترامپ در خصوص جنگ افغانستان را ارزیابی کرد. بعد از 16 سال درگیری نظامی در افغانستان با وجود این‌که برای اکثر تصمیم‌گیرندگان آمریکا محرز شده پیروزی به معنای نابود ساختن طالبان با توسل به قوه قهریه امکان‌پذیر نیست تصمیم بر تداوم حضور در افغانستان به عنوان سیاست جدید واشنگتن بعد از نزدیک به یک‌سال از به قدرت رسیدن دولت کنونی اعلام شد. قبول وضع موجود سیاستی است که جیمزماتیس، وزیر دفاع با هماهنگی رئیس شورای امنیت ملی و وزیر خارجه به عنوان مطلوب‌ترین گزینه برای تامین منافع آمریکا در نظر گرفته‌اند بدون این‌که بخواهند به این نکته ساده توجه کنند که 8000 سرباز آمریکایی در افغانستان توان غلبه بر طالبان را ندارند. جنگجویان طالبان و رزمندگان گروه حقانی که عملا کنترل مناطق جنوبی کشور را در اختیار دارند و در بسیاری مناطق از ظرفیت فراوان برای حمله به نیروهای دولتی برخوردارند بخوبی به این واقعیت آگاه هستند که آمریکاییان دیر یا زود حکومت مرکزی را به حال خود رها خواهند کرد و به کشور خود برخواهند گشت.

وقوف به این نکته منجر به این شده که سیاست صبر و انتظار، خط‌مشی اصلی نیروهای شورشی در شکل دادن به برنامه های نظامی باشد. باراک اوباما اعتقاد داشت جغرافیای اصلی و کلیدی برای مبارزه با تروریسم افغانستان است و به همین دلیل دستور افزایش 30هزارنفری نیروهای آمریکایی را صادر کرد. امّا او زمانی که کاخ سفید را ترک کرد، افغانستانی را به میراث گذاشت که حکومت مرکزی در آن ضعیف‌تر، آمریکاییان در آن کم‌نفوذتر و شورشیان پرامیدتر به آینده هستند. دونالد جان ترامپ ذاتا اعتقاد داشت که آمریکا باید از افغانستان خارج شود، اما پس از ورود به کاخ سفید نظر نظامیان در مورد تداوم حضور را پذیرفت و به پنتاگون قدرت مانور فراوان در خصوص افغانستان اعطا کرد. او به جهت این‌که فاقد جهان‌بینی و انسجام تئوریک در قلمرو سیاست خارجی است و با توجه به این‌که نظامیان را سمبل ملی‌گرایی آمریکایی می‌داند در حالی‌که باوری به جنگ افغانستان ندارد، استدلال و توجیه پنتاگون را در مورد افغانستان پذیرفت هر چند نهایتی جز ناتوانی آمریکا در جلوگیری از ورود طالبان به کابل قابل پیش‌بینی نیست.

دکتر حسین دهشیار - استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها