هوشنگ آزادی‌ور و زوج تئاتری در گفت‌وگو با جام‌جم از رواج تماشای فیلم ‌- ‌نمایش‌ها می‌گویند

ثبت با سند برابر نیست!

شاید شما هم وقتی پدر و مادرتان یا دوستان پابه‌سن‌گذاشته‌تان از تجربه تماشای نمایش‌های ماندگار دهه 60 و 70 برایتان گفته‌اند، این حسرت عمیق را فروخورده باشید؛ این‌که مهم‌ترین نمایش‌های سه دهه اخیر، دود شده‌اند و به هوا رفته‌اند! اگر علاقه‌مند به هنر نمایش هستید حتما شنیده‌اید که در سال‌های دهه هفتاد هوشنگ حسامی، داوود رشیدی، علی رفیعی، حمید سمندریان و دیگران با نمایش‌هایشان چه غوغایی در پایتخت به راه انداخته‌اند و سهم شما از این غوغا، تنها روایت‌هایی شفاهی و مکتوب از تجارب تماشاگران آن نمایش‌ها بوده است.
کد خبر: ۱۰۶۷۳۷۰

البته پیش خودتان لابد می‌پذیرید که ماهیت تئاتر ایجاب می‌کند که روی صحنه اجرا و سپس با خداحافظی عوامل از تماشاگران به خاطره‌‌ها بپیوندد. ماهیتا مگر تفاوت سینما و تئاتر در همین نیست؟ اما مدتی است که نمایش‌ها فیلمبرداری و پس از مدتی در قالب DVD منتشر می‌شوند. حالا به تالارهای تئاترشهر، تماشاخانه ایرانشهر، شهرزاد، پالیز یا دیگر تماشاخانه‌‌ها که بروید، غرفه‌ای را می‌بینید که به فروش نسخه‌های DVD نمایش‌های سال‌های اخیر می‌پردازند. اما این لوح‌های فشرده، آیا همان نمایشی هستند که پیش از این روی صحنه اجرا شده‌اند؟ حس و حال یک اجرای زنده را می‌توان با تماشای فایل تصویری آن کسب کرد؟ اینها پرسش‌هایی است که با اهالی نمایش در میان گذاشته‌ایم.

ورق‌زدن آلبوم خانوادگی به جای زندگی!

یک‌بار با هوشنگ آزادی‌ور، مترجم کتاب مستطاب «تاریخ تئاتر جهان» که از قدیمی‌های هنرهای نمایشی در ایران است، به تماشای نمایشی نشستیم. پس از اجرا و بیرون سالن به غرفه‌ای رفتیم که آرشیو فیلم - ‌تئاترهای سال‌های اخیر را عرضه می‌کرد. چند نمایش بین DVDها بود که همیشه از این‌که به تماشایشان ننشسته‌ام، حسرتی همراهم بود. خریدم و بیرون آمدیم. به آزادی‌ور که در مهم‌ترین پروژه‌‌های تئاتری دهه چهل و کارگاه نمایش حضور داشت و بارها از جادوی نمایش‌های آن سال‌ها برایم گفته بود گفتم چقدر خوب که این سال‌ها، دست‌کم نمایش‌ها تصویربرداری می‌شوند تا برای سال‌ها و نسل‌های بعد در دسترس باشند؛ گفت: «خوب است، اما می‌دانی شبیه چیست؟ مثل این است که تو به جای این‌که تجربه زندگی‌کردن را پشت سر گذاشته باشی، صرفا آلبوم خاطرات خانوادگی‌ات را ورق بزنی!» این گزاره عجیب و جاندار از شاعر شعر دیگر که با همان یک کتاب «پنج آواز برای ذوالجناح»اش یکی از شگفت‌انگیزترین شاعرانی است که دیده‌ام، DVDها را به دستم سست کرد! البته او می‌گفت که این فیلم‌ - تئاترها حداقل می‌تواند به عنوان سندی تاریخی باقی بماند؛ این‌که چنین نمایش‌هایی در این سال‌ها روی صحنه رفته‌اند.

اما این‌که ثبت با سند برابر است و شما به عنوان تماشاگر نمایشی در قاب تلویزیون، مخاطب آن نمایش که در صحنه اجرا شده است هستید یا نه، محل تردید است.

فیلم‌ - ‌نمایش، اتفاقی تئاتری نیست

ساناز بیان، از شناخته‌شده‌ترین نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان جوان تئاتر ایرانی است. او درباره این‌که آیا انتشار فیلم‌ - تئاتر با هنر نمایش در تعارض است یا نه، معتقد است تئاتر اتفاقی است که روی صحنه رخ می‌دهد و تمام می‌شود. بیان می‌گوید جواب‌دادن به این سوال سخت است: ما تئاتری‌ها، به عنصری که عشق می‌ورزیم، جوهر تئاتر است. جایی باید بپذیریم تئاتر اتفاقی است که روی صحنه می‌افتد و تمام می‌شود. به عبارت دیگر، همان خداحافظی پس از اجرا، کار را تمام می‌کند. این بخشی جدایی‌ناپذیر از هنر تئاتر است که باید بپذیریمش. اما این واقعیت، نوعی از حسرت و بار عمیقی از نوستالژی را هم به بار می‌آورد. این‌که چه نمایش‌هایی را ندیده‌ای و چه آثار شاخصی هم به سن تو قد نداده‌اند که تماشاگرشان بوده باشی. تماشای این دی‌وی‌دی‌ها شاید همان مرور خاطرات برای ماست.

نویسنده نمایشنامه‌های «هتلی‌ها» و «شلتر» اما معتقد است این فیلم‌ـ‌تئاترها کارکرد دیگری هم دارد: این نکته برای تماشاگر نمایش، شاید چندان قابل توجه نباشد، اما فکر می‌کنم برای علاقه‌مندکردن برخی‌ها به تئاتر، بخصوص آنها که تجربه تماشای تئاتر ندارند، این نسخه‌ها جذاب است.کارگردان نمایش «خانه عروسک» همچنین بر این باور است که نمی‌شود تماشاگر را از تماشای این نسخه‌ها منع کرد: جواب این سوال را باید تاریخ بدهد. اما می‌توانم بگویم چیزی که تئاتر است، آن دی وی دی نیست. تئاتر روی صحنه تمام می‌شود. فیلم‌ - ‌تئاتر، اتفاقی تئاتری نیست. جادوی تئاتر روی صحنه رخ می‌دهد.

نسخه‌های عصر گمگشتگی

حمیدرضا آذرنگ، بازیگر نام‌آشنای سینما و کارگردان آثار ارزشمند تئاتر در سال‌های اخیر که البته در چند اثر نمایشی، با همسرش ساناز بیان نیز همکار بوده، معتقد است با توجه به وضع هنرهای نمایشی در ایران، باید انتشار نسخه‌های فیلم‌ - تئاتر را غنیمت دانست.

او در ذکر دلایل باورش به جام‌جم می‌گوید: درست است که میرایی تئاتر است که آن را نامیرا می‌کند و وقتی چیزی زیبا را یک بار می‌بینید و دیگر نمی‌بینید تا آخر عمر همراهتان است، ولی وقتی ماکتش را جاهای دیگری می‌توانید ببینید، رنگ می‌بازد، اما این ایده‌آل‌ها برای چه نوع جامعه‌ای است؟ وقتی تئاترمان پر از حسرت‌هاست، اتفاقا ثبت این سندها بسیار هم واجب می‌نماید. از تولد تا مرگِ یک اتفاق تئاتری، یک ماه تا 40 روز فاصله است و بعد تمام می‌شود. ما سفرکردن با تئاتر را هیچ گاه تجربه نکرده‌ایم. مخاطب‌های متفاوت تئاتری را هرگز تجربه نکرده‌ایم. تئاتر به عنوان یک محصول معتبر و دارای اولویت برتر در سبد فرهنگی خانوار را هیچ‌گاه تجربه نکرده‌ایم. هرگز در پاریس نبوده‌ایم که سال‌ها یک تئاتر را روی صحنه باشیم و آدم‌ها عوض شوند و.... اینجا تئاتر، حرفه نیست. شغل‌مان هویت ندارد. تئاتر بین خانواده‌ها هم، وجاهتِ هم قدِ ارتفاع خودش را پیدا نکرده است. به نظرم در این عصر گمگشتگی و بی‌هویتی، این نسخه‌ها می‌تواند به تئاتر کمک کند. کارگردان نمایش «ترن» با اشاره به تجربه شخصی‌اش در این باره می‌گوید: از شهرستان‌ها فیلم‌ - تئاتر خنکا را دیده‌اند و عاشق تئاتر شده‌اند. در شهرستانی دور ممکن است این دی‌وی‌دی‌ها کسی را پرچمدار تئاتر کند. محیطی را مهیا کند که با تئاتر آشنا شوند. متاسفم سیاستگذراران فرهنگی ما هنوز نپذیرفته‌اند تئاتر فرهنگساز است. با تئاتر زندگی را راحت‌تر می‌شود تعریف کرد. بنابراین معتقدم این نسخه‌ها باید منتشر شوند.

صابر محمدی

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها