ناصر خویشتن‌دار و سیمین‌صداقت به روایت‌همکاران

زندگی با تپش آنتن

هر دو را سرطان گرفت از جامعه هنری ایران در این فصل داغ؛ تابستان گرم و طولانی. شادروان ناصر خویشتن‌دار سرطان معده داشت و مرحومه سیمین صداقت با سرطان لوزالمعده دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد برای سال‌ها. خاستگاه رسانه‌ای هر دو هم رسانه گرم و دوست‌داشتی رادیو. هر دوسال‌ها در این رسانه سابقه‌دار و اصیل گویندگی خبر کرده بودند و البته مرحوم خویشتن‌دار در عرصه دوبله و خبر تلویزیون هم ید طولایی داشت و برای سال‌های سال با صدای جذابش به کاراکترهای گوناگون جان بخشیده بود.
کد خبر: ۱۰۶۶۶۴۷
زندگی با تپش آنتن

رادیو، تابستان امسال دو هنرمند پیشکسوت و باسابقه خود را از دست داد به فاصله یک‌ماهه. 19 مرداد سیمین صداقت، گوینده قدیمی خبر رادیو در 66 سالگی به رحمت خدا رفت و در فاصله کمتر از یک ‌ماه ناصر خویشتن‌دار دار فانی را وداع گفت در همان سن و سال. به همین بهانه، با تعدادی از همکاران و دوستان این دو هنرمند درباره خصوصیات اخلاقی و حرفه‌ای آنها به گفت‌وگو نشستیم.

مردی محترم و همیشه بی‌آزار

منوچهر والی‌زاده، مدیر دوبلاژ: ناصر خویشتن‌دار را مدت‌ها بود می‌شناختم و با او همکاری‌هایی هم داشتم. او در ابتدا از گویندگان موفق عرصه خبر بود که بعد از بازنشستگی‌اش از این عرصه، به عالم دوبله آمد و صدای خوبی هم داشت. او انسانی بسیار خوب، بامعرفت و همراه بود و من جز رفتار خوب و خونسردی و احترام به پیشکسوتان چیز دیگری از او ندیدم.

اوایل فعالیتش در عرصه دوبله، فعالیت‌های مشترکی با هم انجام دادیم. وقتی آگاه شدم که او صدای خوبی دارد و به درد دوبله می‌خورد، در چند پروژه مختلف گویندگی نقش‌هایی را به او محول کردم و چند فیلم را با هم و در کنار هم دوبله کردیم که متاسفانه چون سال‌های زیادی از این قضیه گذشته، اسم فیلم‌ها را در خاطرم ندارم. مرحوم خویشتن‌دار صدای خوبی داشت، علاقه‌مند به کاری که انجام می‌داد بود، همواره به بزرگ‌ترها و پیشکسوتان این حرفه احترام می‌گذاشت و از آنجا که جنس صدایش خبری بود، همیشه در پروژه‌های مختلف اگر قرار می‌شد که احیانا خبری را از زبان یکی از شخصیت‌ها اعلام کنیم، آن نقش را به او محول می‌کردیم.

دیگر نمی‌دانم چه بگویم جز این‌که او همواره بی‌آزار بود. همیشه در حین کار کردن می‌دیدمش و مدتی بود که شنیده بودم درگیر مریضی و بیماری شده است. مریضی حسابی اذیتش کرد، مدتی را هم درگیر شیمی‌درمانی بود و نهایتا اجل مهلتش نداد. روحش شاد....

بر جاگذاشتن نام نیک از خود

شوکت حجت، مدیر دوبلاژ: به یاد دارم وقتی همراه یکی از دوستانم سال 63 برای تست دوبله وارد سازمان شدیم، آقای خویشتن‌دار را دیدیم. او آقای موجهی بود که موهای سرش هم ریخته بود. من و دوستم احساس کردیم او استاد است. به همین دلیل پیش رفتیم و بعد از احوالپرسی گفتیم که استاد کلاس‌ها از چه ساعتی شروع می‌شود و او هم به روی خودش نیاورد که استاد نیست و به ما گفت که از فردا ساعت هشت صبح سر کلاس برویم. فردای آن روز در کلاس او را دیدیم که بین دانشجویان نشسته است. همانجا بود که متوجه شدیم خود او هم شاگرد است و کلی خندیدیم!

زنده‌یاد خویشتن‌دار بسیار باحوصله و مهربان بود. دستش به خیر بود و هر کس ماشین نداشت، او را به منزلش می‌رساند. با وجود این‌که روزهای آخر خیلی درد داشت، اما با امید سر کار می‌آمد. خانواده‌دوست و عاشق همسر و دخترهایش بود. او مدیر دوبلاژ فیلم‌های مستند بود و به زیبایی این کار را انجام می‌داد. گاه‌گداری هم در فیلم‌های سینمایی صحبت می‌کرد. البته زندگی مثل قطاری است که به نوبت باید از آن پیاده شویم، اما چیزی که می‌ماند نام نیک است و از ناصر خویشتن‌دار به نیکی یاد می‌شود.

عاشق امام علی(ع)

فرزانه معصومیان، گوینده خبر رادیوهای پیام و جوان: قبل از سال 74 که وارد سازمان صداوسیما شدم، همیشه به دنبال صدای زنده‌یاد خویشتن‌دار و بقیه دوستان بودم. به یاد دارم آقای خویشتن‌دار اخبار ساعت 22 شبکه دو را با ایمان ساکی و مهناز شیرازی اجرا می‌کرد و همیشه آرزویم همکاری با او بود. وقتی وارد سازمان شدم، آقای خویشتن‌دار را به عنوان گوینده قدیمی خبر رادیو دیدم. از او راهنمایی خواستم و با مهربانی به من گفت که صدای خوبی دارم، اما باید روی مدل خوانشم کار کنم تا اجرایم پخته شود. در راهنمایی گویندگان تازه وارد از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد. ضمن این‌که همیشه در مراسم‌ها تاکید می‌کرد که اول گوینده خبر است و بعد دوبلور. زنده‌یاد، افتخارش این بود که گوینده خبر است.

خویشتن‌دار مسئولیت صندوق قرض‌الحسنه داخلی رادیو را به‌عهده داشت و هر کس نیاز داشت، حتما از باقیمانده صندوق به او کمک می‌کرد. هر وقت نام امام علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) را می‌شنید، اشک در چشمانش جمع می‌شد. او همیشه شاکر خدا بود و با وجود این‌که درد می‌کشید، اما خدا را شکر و با روحیه و انگیزه کار می‌کرد.

متاسفانه چندی پیش سیمین صداقت هم در اثر سرطان فوت شد. خانم صداقت قبل از گویندگی خبر، برنامه‌های سیاسی و با محوریت رادیوهای بیگانه را اجرا می‌کرد و من از کودکی با صدای او آشنا بودم که متون بررسی رادیوهای بیگانه را می‌خواند و بعد از آن گوینده خبر شد. او بسیار فهیم، با شخصیت و دانا بود و از 15 سالگی و قبل از انقلاب کارش را در رادیو شروع کرده بود.

نسل عاشق‌

فریده فرخی‌نژاد، گوینده خبر: من با هر دو عزیز از 20 سال پیش در دوره‌های مختلف همکار بودم. خانم صداقت بسیار خوش‌اخلاق، مهربان و کاربلد بودند؛ گوینده‌ای خوش‌صدا، خوش ذوق و کاربلد. در زمان جنگ هر پنجشنبه برنامه «روایت فتح» مردم را پای تلویزیون می‌نشاند و برنامه «بررسی‌ رادیو‌های بیگانه» صبح هر جمعه مردم را به سمت رادیو می‌کشاند، یکی از علت‌های اصلی جذابیت این برنامه اجرای تخصصی، گرم و عاشقانه ایشان بود.

با آقای خویشتن‌دار سال‌ها در برنامه‌های خبری رادیو از جمله خبر سراسری همکار بودم. به‌رغم فضای جدی خبر، ایشان بسیار بذله‌گو، شوخ‌طبع و خوش‌اخلاق بودند. بعید می‌دانم کسی از ایشان بد اخمی یا عصبانیت دیده باشد. همیشه به همه روحیه می‌دادند و لبخند به لب داشتند. این هر دو بزرگوار یک ویژگی قابل توجه داشتند که مختص این نسل از گویندگان است؛ آنها هرگز هیچ خبری را مرور نمی‌کردند بلکه بسیار علاقه‌مند و پیگیر بودند، خبر را بارها مطالعه می‌کردند، خوب می‌فهمیدند و بعد آن را به مخاطب ارائه می‌دادند. آنها عاشق کارشان بودند و برایش زحمت می‌کشیدند، مطالعه می‌کردند و تلاش می‌کردند که مخاطبان بتوانند با خبرها ارتباط درست برقرار کنند.

حیف شد که این دو عزیز از بین ما رفتند. کاش این فرصت فراهم بود که جوان‌ترها بتوانند بیشتر از حضور و دانش و تجربه این عزیزان بهره ببرند.

زندگی زیر آنتن خبر

مرتضی طاهری، گوینده خبر ورزشی: برای من خانم صداقت نمونه نظم و دقت بود. امکان نداشت سر وقت در استودیو حاضر نشود. حتی در اجرای برنامه هم دقیق و منظم بود و تمیز و بی‌نقص اجرا می‌کرد. خانم صداقت همچنین صدای فوق‌العاده‌ای داشت و همه اینها در کنار هم ایشان را به یکی از بهترین گویندگان رادیو بدل کرده بود.

قبل از این‌که وارد عرصه گویندگی شوم، صدای خانم صداقت را از برنامه «بررسی‌ رادیوهای بیگانه» در زمان جنگ می‌شناختم. روزی که ایشان داشتند بازنشسته می‌شدند، به شوخی گفتم: قبل از این‌که با شما همکار بشوم، فکر می‌کردم یک دختر بسیار جوان هستید! گمان می‌کنم از شنیدن این حرف خوشحال شدند.

با آقای خویشتن‌دار، حوالی سال 1367 در شبکه دو همکار بودیم. ساعت 22 و 30 ایشان خبر سیاسی می‌خواند و بعد از ایشان من خبر ورزشی می‌خواندم. به خاطر دارم همیشه در فاصله‌ای که آرم خبر ورزشی پخش می‌شد، ایشان آنقدر شوخی می‌کردند که من گاهی برای خواندن اخبار به زحمت خودم را کنترل می‌کردم. گوینده توانمندی بود؛ هم در عرصه دوبله، هم گویندگی خبر رادیو و هم در اجرای خبر تلویزیون. من هرگز آقای خویشتن‌دار را عبوس یا ناراحت ندیدم. این هر دو عزیز را بر اثر بیماری سرطان از دست دادیم. نمی‌خواهم این بیماری را به حرفه گویندگی و استرس و دشواری‌هایش ارتباط بدهم، اما یک عمر زندگی زیر آنتن خبر رادیو و تلویزیون کار دشواری است.

از دست دادن ناباورانه 2 همکار

ناهید تاج‌نیا، گوینده خبر رادیو: من سال‌ها این افتخار را داشتم که در کنار مرحوم صداقت و نیز مرحوم خویشتن‌دار به فعالیت مشغول باشم. ما مدت‌ها با هم خبر می‌خواندیم و هر دوی این افراد از بهترین دوستان و همکاران من بودند؛ بخصوص خانم صداقت که همکار عزیزم بود و ما حتی باهم رفت‌ و آمد خانوادگی داشتیم و ارتباطات‌مان صمیمانه بود.

درخصوص سیمین صداقت همیشه گفته‌ام که او یک انسان، مادر، همسر و دوست خوب بود و به لحاظ خصوصیات اخلاقی همواره با مهربانی رفتار می‌کرد. استقبالی که همکاران ما و مسئولان صدا و سیما در مراسم تشییع جنازه خانم صداقت انجام دادند، نشان داد که این خانم چقدر نزد همه محبوب بود و به عقیده من او هیچ‌وقت با آن صدای گرم و زیبایش از خاطره‌ها نخواهد رفت. یادم هست که من در شروع فعالیت‌هایم در ابتدا در رادیو ایران بودم و بعد به مدت یک سال در رادیوی اصفهان فعالیت می‌کردم. یک روز دیدم خانم صداقت با رویی گشاده به سراغم آمد و گفت خانم تاج‌نیا من از طرفداران‌تان هستم و همچون شما مدتی را در رادیوی اصفهان گویندگی می‌کردم. من از صحبت‌های او بسیار خوشحال شدم، با یکدیگر شروع به صحبت و گفت‌وگو کردیم و بعد فهمیدم که از قضا همسر خانم صداقت، دوست صمیمی برادر من است! این اتفاق هم برای هر دویمان جالب بود و باعث شد که آشنایی و پایه دوستی‌مان محکم‌تر از قبل شود.

برادر عزیزم آقای ناصر خویشتن‌دار هم از جمله افرادی بودند که من با خودشان و همسرشان رفت ‌و آمد داشتم. او فردی خوش‌صدا، مهربان و پدر و همسری خوب بود و از این مساله که دو همکار عزیز و دو نفر از صداهای ماندگار کشور را از دست دادیم، حقیقتا متاثر شدم. باور کردن این واقعه هنوز برای من سخت و سنگین است.

گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها