سه دوست که مسلحانه به طلافروشی در تهران دستبرد زده بودند، جزئیات دزدی‌شان را فاش کردند؛ یکی به انگیزه رفاقت، دیگری پرداخت مهریه 400 میلیون تومانی و نفر سوم برای تامین هزینه رفتن به خارج از کشور دست به این دزدی زده‌اند.
کد خبر: ۱۰۴۹۷۸۹

به گزارش جام‌جم، سارقان که 22 ،26 و 27 ساله هستند ساعت 10 صبح پنجشنبه گذشته در حالی که ماسک به چهره‌هایشان زده بودند، با چاقو و کلت وارد طلافروشی در محله خاک سفید شده و با تهدید طلافروش نیم کیلو طلا دزدیدند، اما هنگام فرار یکی از سارقان بازداشت شد.

با اعتراف وی، دو همدست دیگرش بعد از سه ساعت به دام افتادند و طلاهای سرقتی نیز از سارقان کشف شد.

دیروز متهمان برای ادامه تحقیقات از اداره یکم پلیس آگاهی تهران به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند و در جریان تحقیقات به سرقت از این طلافروشی اعتراف کردند. سرکرده باند می‌گفت برای تامین مهریه همسرش سرقت کرده است. یکی از همدستانش مدعی بود می‌خواسته به خارج از کشور برود؛ بنابراین گمان می‌کرده از راه دزدی 200 میلیون تومان پول نصیبش می‌شود که ناکام مانده است.

این در حالی بود که سومین همدست آنها اعلام کرد به خاطر رفاقت با دو همدستش در این دزدی همراه شده است.

سرکرده باند به نام حسن گمان نمی‌کرد برای تامین مهریه 400 سکه‌ای همسرش این‌چنین خود و دوستانش را به دردسر بیندازد. او در گفت‌وگو با جام‌جم به تشریح نقشه‌شان برای سرقت و ناکامی در اجرای آن پرداخت.

سابقه داری؟

نه.

متاهلی؟

هشت سال پیش ازدواج کردم و یک پسر دو ساله دارم و به عنوان پیک موتوری رستوران کار می‌کردم.

انگیزه‌ات از سرقت مسلحانه چه بود؟

من کار درستی نداشتم و همین باعث شد همسرم تصمیم بگیرد از من جدا شود. همسرم قهر کرد و با پسرم به شهرستان رفت. او بعد از آن مهریه 400 سکه‌ای خود را به اجرا گذاشت که تصمیم گرفتم دزدی کنم و مهریه را بپردازم.

طراح سرقت بودی؟

بله. پولی برای پرداخت مهریه او نداشتم. موضوع را با دو همشهری‌ام که مدتی بود به خانه مجردی آنها رفت و آمد داشتم، در میان گذاشتم. آنها با من همراه شدند. یک روز پیش از سرقت به خانه مجردی رفتیم. آنجا چند بار نقشه دزدی‌مان را مرور کردیم.

بعد چه شد؟

یک ساعت قبل از سرقت همدستانم سوار موتور من شدند و به اولین مغازه طلافروشی که رسیدیم، تصمیم گرفتیم به همانجا دستبرد بزنیم. ماسک‌های بهداشتی زدیم. من روی ترک موتور ماندم. بعد آنها که چاقو و سلاح به دست داشتند، وارد مغازه شدند و مسلحانه با تهدید طلافروش، نیم کیلو طلا دزدیده و با ریختن آن داخل ساک ورزشی مشکی بیرون آمدند. اما یکی از همدستانم هنگام فرار توسط همسایه‌های طلافروش دستگیر و کیف طلا‌ها کشف شد. من به رستوران محل کارم رفتم و حسین به خانه مجردی که ساعاتی بعد هر دو بازداشت شدیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها