نمایش خانگی

اسیدپاش عاشق!

«لانتوری» ساخته رضا درمیشیان در زمان اکران با فروش میلیاردی مواجه شد که یکی از دلایل آن را می‌توان نزدیک بودن به چند اسیدپاشی پر سر و صدا و موضوع حساسش دانست.
کد خبر: ۱۰۰۲۴۹۳

فیلم سعی کرده در ساختارش از شیوه‌ای مستند گونه استفاده کند که با بازسازی تمام و کمال همراه است. استفاده از بازیگر به جای کارشناس، بازاری یا جامعه‌شناس و روان‌شناس تمهیدی سینمایی و خلاقانه است تا لایه اصلی فیلم به جای روایت یک داستان دراماتیک به ظاهر مستندی باشد درباره گروهی خلافکار که کار یکی از اعضایشان به اسیدپاشی می‌کشد. لانتوری چند نکته مهم دارد:

1 ـ لانتوری فیلمنامه‌ای دو پاره دارد که میان دو لحن و موضوع سرگردان است؛ اول یک گروه بزهکار و زورگیر و چگونگی شکل‌گیری آنها و دوم قصه پارسا و سرانجام عاشقی او که گرچه در امتداد هم هستند، اما نیمه اول داستان خود موضوعی جدا و مستقل است که بسیار دیر وارد قصه اصلی و دوم می‌شود. این نکته باعث می‌شود هرنیمه فیلم به نظر اثر مستقلی باشد و اگر مبنای فیلمساز برای نیمه اول را مقدمه‌چینی بدانیم، این اتفاق بسیار مفصل و کسل‌کننده است.

2 ـ لانتوری با این که سعی می‌کند تمام نظرات و نگاه‌ها درباره اسیدپاشی، سرنوشت پارسا و قصاص را در ساختار شبه‌مستندش به تصویر بکشد، اما به شکل مشهودی گرایش‌های شبه‌روشنفکرانه دارد و پارسا را به نوعی نه یک بزهکار و مخل نظم عمومی که یک موجود ویژه معرفی می‌کند. این نکته متاسفانه مدت‌هاست در سینمای ایران به چشم می‌خورد و گویی هر رفتار بزهکارانه از نظر دوستان در ایران نشان‌دهنده ضعف قوانین و مشکلات حاکمیتی است و مثلا اعدام و قصاص عملی است وحشیانه، اما در یک کشور اروپایی نماد قانون‌مداری و امنیت اجتماعی!

3 ـ شخصیت مریم در لانتوری به شکل بامزه‌ای نمادی از انواع و اقسام گروه‌ها و تشکل‌هایی است که در اکثر اوقات برای شهرت و منافع به دنبال گرفتن رضایت و این مدل فعالیت‌ها هستند، بی آن که به زمینه‌های یک جرم توجه کنند و متاسفانه این گونه رفتارهای مبتنی بر ادا و اطوار این ‌روزها در حال افزایش است. یک سوال مشخص که می‌توان برمبنای همین فیلم لانتوری از این دوستان پرسید؛ سرنوشت هزاران آدمی است که مورد زورگیری قرار گرفته‌اند و از همه واضح‌تر جوانی که توسط پارسا چاقو می‌خورد و آیا مجازات این گونه افراد طبق نظر این دوستان ترویج خشونت است؟!

4 ـ با وجود همه حواشی پیش آمده، لانتوری ارتباطی به آمنه بهرامی و داستان او ندارد و صرفا پایان این دو داستان با یکدیگر شباهت دارد. همان طور که گفته شد تا پیش از اسیدپاشی پارسا، قصه از انواع و اقسام رفتارهای خلاف قانون پر است که هر کدام از آنها می‌تواند سال‌ها زندان داشته باشد که در فیلم هم به آن اشاره می‌شود و این نکته ربطی به داستان واقعی ندارد.

5 ـ نوید محمدزاده از بازیگران مطرح چند سال اخیر با سابقه درخشان تئاتری در سینما هم درخشیده است، اما با دیدن لانتوری و یکی دو فیلم اخیر این نگرانی در ذهن به‌وجود می‌آید که گویی او در حال کلیشه شدن در یک کاراکتر خاص است؛ شخصیتی عصبی و پرخاشگر که همواره در حال تکرار است و مانند بسیاری از استعدادهای سینمای ایران در سال‌های گذشته، این تکرارها سرانجام خوبی برایشان نخواهد داشت. قطعا بدترین اتفاق برای هر بازیگر حدس‌زدن کاراکتر و نوع بازی او توسط مخاطب است که برای نوید محمدزاده این نکته دیگر دور از ذهن نیست.

لانتوری با وجود نکات بالا و یکسری کنایه‌های سیاسی تاریخ مصرف‌دار، تجربه جدی و واکنشی به یک اتفاق تلخ اجتماعی است، اما آن چیز که در این فیلم و حتی بسیاری از آثار مستند در این حوزه به‌چشم می‌خورد، نبود یک تحلیل روان‌شناسانه و اجتماعی به صورت جدی و پرداختن به فرعیاتی است که جای اصل را گرفته است.

علی تقی هاشمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها