سر بر خاک دهکده

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

این کتاب سفرنامه اربعین فائضه غفار حدادی نویسنده «کتاب‌های خط مقدم»، «یک محسن عزیز» و «دهکده خاک برسر» است. این کتاب که عنوان سفر یک نویسنده با چهار بادیگارد قد بلند بر جلدش دیده می‌شود شرحی از سفر این نویسنده به کربلای معلی در ایام اربعین حسینی است. وی در این کتاب نیز همانند اثر قبلی خود سعی کرده روایتی که در آن اشک و طنز توام با هم در خدمت ساخت متن در آمده است را به کار ببرد.

برف و آفتاب

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

این کتاب بازآفرینی داستان بیژن و منیژه شاهنامه فردوسی به‌شمار می‌رود که روایت آن به شکل رمان در آمده و با فصل‌بندی و دیالوگ همراه است. ادبیات کهن با اشیای موزه فرق دارد. به اشیای موزه نمی‌توان دست زد، اما داستان‌های قدیمی را می‌توان به صورتی خوش و امروزی بازگو کرد. داستان «بیژن و منیژه» از یادگارهای ادبیات کهن ایران است که فردوسی آن را هزار سال پیش به زیبایی و هنرمندی در شاهنامه نوشته است.

بالای همه نوشته‌هایم نام توست

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

این کتاب با هدف آشنایی نوجوانان با رحمت، مهربانی و محبت پروردگار به انسان نوشته شده است. نویسنده در این کتاب گفت‌وگوهایی با خداوند دارد. او از شادی‌ها، ترس‌ها، ناراحتی‌ها، دلتنگی‌هایش و....می‌گوید و بعد اشاره‌ای دارد به آیات قرآنی که نشان از محبت خداوند است.

ترجمه‌ای از داستان‌های چخوف راهی بازار کتاب شده که در آن داریوش مودبیان گزیده‌ای از داستان‌های نمایشی این نویسنده را ارائه کرده است

فهمیدن یا نفهمیدن؛ مسأله این است!

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

همین عنوان روی کتاب شوک بزرگی را به مخاطب وارد می‌کند: «دوستان، ما بد زندگی می‌کنیم» و همین عبارت را هم می‌توان عصاره و جانمایه کلام نویسنده و نمایشنامه‌نویس بزرگی دانست که حدود 700 اثر ادبی ارزشمند خلق کرده است. بله... عدد بزرگی است و حالا هم او زنده نیست که کسی بخواهد به‌خاطر رودربایستی و تعارف‌های معمول جهان ادبیات از او تمجید کند. وقتی در همه جهان می‌گویند حدود 700 اثر ارزشمند یا شاهکار، قطعا فرد مورد نظر که حالا سال‌هاست دستش از دنیا کوتاه است، کار ارزشمندی انجام داده که چنین مورد تعظیم و تکریم است.

«سفرنامه با صاد» سفرنامه‌ای منظوم از زیارت اربعین است

صفرنامه

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

حرف از شعر و شاعری که می‌شود اغلب یاد حافظ و فردوسی و سعدی و مولوی می‌افتند و اگر خیلی آوانگارد باشند اسم چندتایی از شاعران نوپرداز معاصر را می‌برند. مثلا فروغ فرخزاد یا سهراب سپهری!

همخوانی کاتبان/ 7

مقدمه به جای متن!

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

در این شماره برای انتخاب کتاب، سراغ یک نویسنده و روزنامه‌نگار رفته‌ایم. حورا نژادصداقت که ده سال در رسانه‌ها فعالیت کرده برای این هفته سه کتاب را این‌گونه به ما معرفی می‌کند:

مروری بر روایت‌های اربعینی که در قالب کتاب منتشر شده‌اند

پابه‌پای واژگان

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

حالا چند سالی می‌شود که از اوایل ماه صفر در شهر، شور و غوغا به راه می‌افتد و زن و مرد، پیر و جوان کوله به دوش، راهی مرز می‌شوند تا به قافله اربعین بپیوندند. این سفر آن‌قدر جذاب است که سوژه‌های نوشتنش تمامی نداشته باشد و حالا حالاها بشود درباره‌اش کتاب نوشت. روایت‌هایی که هرکدام از زاویه‌ای به مقوله پیاده‌روی اربعین نگاه کرده و گوشه‌ای از تصویر این حرکت بزرگ مردمی را با خوانندگان به اشتراک گذاشته‌اند. روایت‌هایی که خوانندگان را در موقعیت این سفر قرار می‌دهند و با پای کلمات آنها را راهی این سفر معنوی می‌کنند. در این مطلب با روایت‌ها یا مستندنگاری‌های اربعینی آشنا می‌شویم. خدا را چه دیدید شاید سال دیگر روایت شما هم به این فهرست اضافه شود!

به این عکس‌ها خیره شو!

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

عمود یک در مسیر نجف به سمت کربلا محل قرار بسیاری از کسانی است که می‌خواهند این مسیر را با هم طی کنند. وقتی به این نقطه می‌رسید با ازدحام جمعیت زیادی روبه‌رو می‌شوید که مشخص است منتظر کسی هستند تا بتوانند پا در مسیری بگذارند که انتهای آن رسیدن به دریا است. قطرات پای این عمود پراکنده شده‌اند تا دست قطره دیگری را بگیرند و به سوی دریا حرکت کنند.

مروری بر رمان «اربعین طوبی»

مرهمی برای جـامــانــده‌هـا

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

شاید شما هم دلتان برای حضور در پیاده‌روی عظیم اربعین حسینی بتپد، ولی این امکان برایتان فراهم نشده باشد و در حسرت چشیدن طعم شیرین این سفر پرفیض مانده باشید؛ یا شاید هم جاذبه مغناطیس حسینی، شما را ربوده باشد و عازم دیار دوست باشید. در هر دو صورت، امروز یک پیشنهاد بسیار خوب برایتان داریم؛ «اربعین طوبی»، کتابی که مطالعه آن مرهمی است برای دل‌های جامانده، و همسفری برای زائرانِ پیاده کربلای حسینی. کتابی که با خواندنش هم می‌توانید از یک رمان خوب و جذاب لذت ببرید و هم از میان سطرهای کتاب، سفری را شروع کنید از محله‌های جنوب تهران به بصره و نجف و کربلا... .

«درنگی در نجف» سفرنامه یک خادم و زائر است

کربلامنتظر ماست ...

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

«ده دقیقه به 3 بامداد از حرم حضرت عباس(ع) آمدیم بیرون. خستگی را کاملا احساس می‌کردم، اما حال و هوای زیارت بیشتر غلبه داشت. تا یک ساعت پیش که در خیابان میثم تمار راه می‌رفتیم، برای لحظه‌ای از ابراز خستگی شرم کردم. به یادآوردم خیلی بیشتر از این راه‌ها را، پیش از ما، کودکان حسین پیاده پیموده‌اند، از کربلا تا دمشق؛ منزل به منزل.»

قبلی۱۲بعدی