وصلت با خانواده دکتر مفتح
محمد پیشگاهی فرد، همسر دختر آیتا... مفتح است. داستان این وصلت به همان سالهای مبارزه برمیگردد و روحیه انقلابی پیشگاهیفرد که خواهرزاده آیتا... بهشتی است در این زمینه بیتاثیر نبود. او درباره چگونگی این وصلت میگوید:
محمد پیشگاهی فرد، همسر دختر آیتا... مفتح است. داستان این وصلت به همان سالهای مبارزه برمیگردد و روحیه انقلابی پیشگاهیفرد که خواهرزاده آیتا... بهشتی است در این زمینه بیتاثیر نبود. او درباره چگونگی این وصلت میگوید:
راوی خاطراتی که پیش روی شماست، داماد شهید آیتا... دکتر محمد مفتح، خواهرزاده شهید آیتا... دکتر بهشتی و از فعالان انقلاب اسلامی در شهر اصفهان است. با مهندس محمد پیشگاهیفرد به مناسبت سالروز شهادت پدر همسرش سخن گفتهایم، اما دامنه گفت وگو منحصر به آن بزرگ نیست و برخی سرفصلهای تاریخ نهضت اسلامی از جمله مبارزات در شهر اصفهان را نیز در بر گرفته. محمد پیشگاهی با توجه به نسبت خویشاوندی با آیتا... شهید بهشتی از سال 1342 و بعد از دریافت مدرک دیپلم به همراه عدهای از دوستان و با راهنمایی آنها وارد فعالیتهای مبارزاتی شد و بهخصوص در زمینه تایپ و تکثیر اعلامیههای امام و دیگر اعلامیههای انقلابی فعالیت میکرد که در نهایت به دستگیری او توسط ساواک در سال 1343 منجر شد.
داماد شهید مفتح درباره نگاه و احساس او به شهید مطهری میگوید: فوقالعاده به شهید مطهری اعتقاد داشتند و حرف ایشان برای شهید مفتح حجت بود.
راستش را بخواهید ما فکر میکنیم همه چیز زبان است. به عبارت بهتر گمان میکنیم همه چیز در زبان است که اتفاق میافتد. تا حالا فکر کردهاید برخی واژگان مثل «فرهنگ» و «هنر» چه کارکردهای فرامتنی دارند؟
اینجا نمیخواهیم صرفا غر بزنیم که چرا همه چیز شده سرگرمی. هر چند که این انتقاد، تا قیام قیامت باید کار خودش را بکند تا شاید دست کم بتواند روزی روزگاری در قرون بعد هنر و فرهنگ را از چنگ عمال ابتذال به در آورد. میخواهیم از آنسو به ماجرا نگاه کنیم؛ از جایی که سرگرمی تولید میکند و این تولید سرگرمی، گاه به فرهنگ تبدیل میشود و گاه هم خودش را به عنوان امری فرهنگی یا هنری غالب میکند. درباره این تفاوت، بهتر است ابتدا یادداشت ستون سمت راست صفحه را بخوانید و بعد این گزارش را ادامه بدهید اما اگر حس و حالش را ندارید عجالتا بگوییم که عدهای به همه چیز میگویند فرهنگ، مثلا میگویند فلانی فرهنگ آپارتماننشینی ندارد که البته درست است اما خب این اطلاق فرق دارد با آنچه میگوییم فرهنگ در معنای امر فرهنگی. خب حالا چه میخواهیم بگوییم؟ میخواهیم بگوییم فاجعه، شق دیگری هم دارد؛ هنر یا صنعت سرگرمیسازی در حال تسلط بر همه شئون زندگی ماست. در این زندگی، تئاتر و سینما و ادبیات و اینها هم قربانی شدهاند. برای سرگرمشدن دیگر نمیرویم کنار آب کرج بنشینیم و پیکنیک کنیم؛ میرویم پاساژهای باکلاس و با کتابها سلفی میگیریم. اگر هم شال و کلاه میکنیم برای شمال، بیشتر وقتمان را در مالهای بزرگ مازندران میگذرانیم. بله، سرگرمشدن صرف با این شؤون جدید، تبدیل به فرهنگی مسلط شده است.
در آستانه شب یلدا هستیم و به مناسبت این آیین قدیمی فرهنگ ایرانی، مراسم پشت مراسم قرار است بر پا شود؛ تازهترین خبر اینکه محفل ادبی هنری با عنوان «شب عاشقانهها» روز جمعه از سوی باغ کتاب تهران برگزار خواهد شد.
حتما صدای افکتهای مشت زدن در سینمای بدنه و تجاری جهان و همین فیلمفارسی خودمان را خوب به یاد دارید. داریم از زمانی حرف می زنیم که کل مشتهای بروس لی، جکی چان، جت لی، ژان کلود ون دام و جمشید آریا صدادار بودند و قرار بود به شور و هیجان فیلمهای اکشن و رزمی بیفزایند. اما همان موقع هم تاثیرگذاری این صحنههای خشن از جوگیری لحظه ای و بازیهای بچگانه فراتر نمی رفت و کمتر کسی بود که تحت تاثیر خشونت نمایشی این آثار قرار بگیرد. حتی دست و پا شکستنهای استیون سیگال را هم جدی نمی گرفتیم، کمااینکه استاد هنوز در 67 سالگی و با موهای رنگ کرده مشغول هنرنمایی و ارسال کاراکترهای منفی فیلمها به ارتوپدی و پزشکی قانونی است و همچنان خشونتهایش به کسی برنمی خورد. اما همه خشونتهای سینمایی اینقدر فیگوراتیو و نمایشی نیستند و تاثیر بدی روی برخی مخاطبان می گذارند و تماشای آنها نیاز به تاب و تحملی فراتر از حد معمول دارد. خشونتهایی که گاه به حدی است که فیلمها را با محدودیت سنی برای تماشا روبهرو می کند. سینمای ایران معمولا به دلیل ملاحظات اجتماعی و نظارتی و بحثهای ممیزی، کمتر سراغ نمایش خشونت عریان و مستقیم میرود و تعداد فیلمهایی که در تاریخ سینمای ما خشونتهای صریحی را به تصویر کشیده اند، چندان زیاد نیست، اما با این حال آثاری را هم داشتهایم که سراغی از خشونت گرفته اند که از قضا برخی با حرف و حدیث هم همراه شده است. به بهانه روز جهان عاری از خشونت و افراطی گری، نگاهی داریم به نمایش خشونت (به عنوان یک معضل و آسیب فردی و اجتماعی) در سینمای ایران و سینمای جهان؛ اینکه سینما چه شیوههایی را برای نمایش خشونت انتخاب می کند و چطور در این مسیر خطرناک و حساس دوطرفه (جنبه هشداردهنده و جنبه بدآموزی) حرکت کرده است.
حتما صدای افکتهای مشت زدن در سینمای بدنه و تجاری جهان و همین فیلمفارسی خودمان را خوب به یاد دارید. داریم از زمانی حرف می زنیم که کل مشتهای بروس لی، جکی چان، جت لی، ژان کلود ون دام و جمشید آریا صدادار بودند و قرار بود به شور و هیجان فیلمهای اکشن و رزمی بیفزایند. اما همان موقع هم تاثیرگذاری این صحنههای خشن از جوگیری لحظه ای و بازیهای بچگانه فراتر نمی رفت و کمتر کسی بود که تحت تاثیر خشونت نمایشی این آثار قرار بگیرد. حتی دست و پا شکستنهای استیون سیگال را هم جدی نمی گرفتیم، کمااینکه استاد هنوز در 67 سالگی و با موهای رنگ کرده مشغول هنرنمایی و ارسال کاراکترهای منفی فیلمها به ارتوپدی و پزشکی قانونی است و همچنان خشونتهایش به کسی برنمی خورد. اما همه خشونتهای سینمایی اینقدر فیگوراتیو و نمایشی نیستند و تاثیر بدی روی برخی مخاطبان می گذارند و تماشای آنها نیاز به تاب و تحملی فراتر از حد معمول دارد. خشونتهایی که گاه به حدی است که فیلمها را با محدودیت سنی برای تماشا روبهرو می کند. سینمای ایران معمولا به دلیل ملاحظات اجتماعی و نظارتی و بحثهای ممیزی، کمتر سراغ نمایش خشونت عریان و مستقیم میرود و تعداد فیلمهایی که در تاریخ سینمای ما خشونتهای صریحی را به تصویر کشیده اند، چندان زیاد نیست، اما با این حال آثاری را هم داشتهایم که سراغی از خشونت گرفته اند که از قضا برخی با حرف و حدیث هم همراه شده است. به بهانه روز جهان عاری از خشونت و افراطی گری، نگاهی داریم به نمایش خشونت (به عنوان یک معضل و آسیب فردی و اجتماعی) در سینمای ایران و سینمای جهان؛ اینکه سینما چه شیوههایی را برای نمایش خشونت انتخاب می کند و چطور در این مسیر خطرناک و حساس دوطرفه (جنبه هشداردهنده و جنبه بدآموزی) حرکت کرده است.
احمد داوود اوغلو، نخستوزیر سابق ترکیه با اعلام خبر تأسیس حزب جدید«آینده» شوک سختی را به رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور این کشور وارد کرده است. اردوغان بهخوبی میداند داوود اوغلو در برهه حساس فعلی،میتواند بخش مهمی از آرای طرفداران حزب عدالت و توسعه (حزب متبوع اردوغان) را به سود خود به گردش دربیاورد. این موضوع برای اردوغان، که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری بهزور ائتلاف با ملیگرایان توانسته بود اکثریت نسبی آرای مردمی را از آن خود کند، چالشی بزرگ محسوب میشود. برخی تحلیلگران سیاسی در ترکیه معتقدند اعلام انشعاب حزب آینده از حزب عدالت و توسعه به معنای مرگ سیاسی اردوغان و نوعی کودتای دوستانه علیه وی محسوب میشود؛ در حالی که افرادی مانند احمد داوود اوغلو، عبدا... گل و علی باباجان که از اعضای شاخص حزب عدالت و توسعه بودند، مدتهاست به دنبال فرصتی برای جداسازی سیاسی خود از اردوغان هستند.