روایتی از فداکاری ناجی آبادان از زبان یک شاهد عینی

از کجا بدونم ستون پنجم نیستی؟ 8

دریا اوراقی آن موقع گاراژ داشت و به جنگ کاری نداشت.سید مجتبی رو کرد به او و پرسید:" از کجا بدونم که ستون پنجم نیستی؟" دریااوراقی با تحکم خاصی گفت:"بلند شو تا باهم بریم نشونت بدم دشمن تا کجا اومده!"
کد خبر: ۵۳۴۰۳۴
از کجا بدونم ستون پنجم نیستی؟ 8

آبان ماه همیشه برای بچه های گروه فداییان اسلام، رودخانه بهمنشیر و دریا قلی و "سید مجتبی هاشمی" و شکست حصر آبادان را به خاطر می آورد. روزهایی که یادآوری آن، غرور و سربلندی را در دل زنده می کند.

"قاسم صادقی" مشاور فرمانده سپاه تهران بزرگ و شاهد عینی فداکاری بزرگ شهید "دریاقلی سورانی" و حماسه آبان ماه سال 59 می‌گوید:

...دریا اوراقی خبر آورده بود که عراقی ها از روستای سادات پل زدند روی رودخانه بهمنشیر و نیروهایشان را آنجا مسقر کرده اند. هیچ کس حرفش را باور نکرد. آخرین جایی که سراغ گرفت هتل کاروانسرا بود و سید مجتبی فرمانده گروه فداییان اسلام.

دریا اوراقی که نام اصلی اش دریا قلی سورانی بود آن موقع گاراژی کنار نخلستان های ذوالفقاریه داشت و سرش به کار خودش بود و به جنگ کاری نداشت. شاید برای همین کسی حرفش را باور نمی کرد که دشمن در حال نفوذ و پیشروی به سمت آبادان است.

سید مجتبی رو کرد به دریا اوراقی و پرسید:" از کجا بدونم که ستون پنجم نیستی؟" دریااوراقی با تحکم خاصی گفت:"بلند شو تا باهم بریم نشونت بدم دشمن تا کجا اومده!" سید مجتبی و چند نفر دیگر به سمت جاده خسرو آباد حرکت کردند. حرف دریاقلی درست از آب در آمد و فقط دوهزار متر دیگر مانده بود که دشمن آبادان را محاصره 360 درجه ای کند و اروند رود را بگیرد.

سید مجتبی فورا به هتل کاروانسرا برگشت و نیروها را توجیه کرد و سریعا همراه با دریاقلی به سمت دشمن حرکت مردیم. خبر به نیروهای سپاه و ارتش و شرکتی آبادان رسید. کم کم همه نیروها به ما پیوستند. در این بین روحانیان و دانشجویان داخلی و خارجی نیز به چشم می خوردند.

حماسه ای شده بود. یک شبانه روز جنگیدیم و در خون و آتش با دشمن دست و پنجه نرم می کردیم. در همین گیر و دار بود که دریاقلی در اثر اصابت خمپاره مجروح شد و بعد هم به شهادت رسید. بالاخره دشمن با 300 کشته وادار به عقب نشینی شد و از حالت آفندی به وضعیت پدافندی درآمد و این عملیات مقدمه ای شد برای شکست حصر آبادان.

بعد از آن جنازه عراقی ها تا چند روز بر اثر جزر و مد آب روی رودخانه بالا و پایین می آمد و می رفت. صحنه ناخوشایندی بود. بالاخره با کمک گروهی اعزامی از طرف وزارت بهداشت توانستیم این جنازه ها را جمع آوری کنیم و در همان نزدیکی ها دفن کنیم.(نوید شاهد)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها