واکای دلایل تمایل برخی از ورزشکاران به گرفتن تابعیت یک کشور دیگر

سراب بی پایان

امید عنصری حیاتی در زندگی هر فردی است. بدون امید ادامه زندگی بسیار سخت می شود.
کد خبر: ۸۷۶۲۹۲
سراب بی پایان

به گزارش جام جم ورزشی ، اما مساله داشتن "امید واهی" بسیار متفاوت تر است و کوهی از نکات منفی به دنبال خود دارد. امید واهی به فرد اعتماد به نفس کاذب می دهد و آینده ای دروغین برای او ترسیم می کند. این ویژگی باعث می شود تا یک فرد از دایره واقع گرایی منطقی خارج شود و خود را به جریانی بسپارد که انتهایش جز پشیمانی و سرخوردگی نیست. البته خیلی خوب است که یک فرد (در اینجا یک ورزشکار) با اعتماد به نفس به آینده حرفه ای خود نگاه کند اما باید نقشه راه را بر اساس منطق و آگاهی برای خود رسم نماید نه اینکه رویاهای شیرین که ظاهری فریبنده دارند برای او سرنوشت ساز شوند. اینها را گفتیم تا به یک معضل جدید در ورزش ایران برسیم ، مهاجرت ورزشکاران به خارج از کشور به امید رسیدن به موفقیت های بیشتر آن هم به وسیله گرفتن تابعیت یک کشور دیگر، آن هم مهاجرت هایی که هیچکدام فرجامی نداشته است. در ماه ها و سال های اخیر ورزشکارانی راه آن سوی مرزها را در پیش گرفتند تا با فعالیت های ورزشی خود بتوانند تابعیت یک کشور را به امید زندگی بهتر به دست بیاورند. این مساله را نمی توان کتمان کرد. فرار ملی پوش یک تیم ملی از فرودگاه و یا ترک اردوی خارجی تیم دیگر ورزشی از سوی ملی پوش باتجربه نمونه های اخیر محسوب می شوند. اما واقعا چه اتفاقاتی باعث می شود تا یک ورزشکار سودای پشت کردن به تیم ملی کشورش و حضور زیر پرچم یک کشور دیگر جهت حضور در رقابت های بین المللی را داشته باشد؟ دلایل کارشناسانه این اتفاق را که به هیچ عنوان به سود ورزش کشور را نیست از جهات مختلف مورد بررسی قرار می دهیم.

ورزش کردن با امکانات اروپایی!

نخستین بهانه برای ورزشکارانی که سودای گرفتن تابعیت یک کشور دیگر را دارند تا شاید بتوانند با پیراهن تیم ملی آن کشور در رقابت های برون مرزی به میدان بروند. منظور آنها از این امکانات چیست؟ امکانات سخت افزاری؟ داشتن مربی خوب؟ اردوهای بیشتر؟ همه اینها سرابی بیش نیست. بانوی تکواندو کاری که به دلیل نبود فرصت های کافی به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کرد هم اکنون در این کشور در مدارس تکواندو و با نوجوانان کم سن و سال و یا تکواندوکاران آماتور و بی تجربه تمرین می کند این در حالی است که او در ایران مدام در اردوهای تیم ملی حضور داشت و علاوه بر آن تقریبا به طور مرتب به رقابت های برون مرزی اعزام می شد. این ملی پوش سابق به امید کسب درآمد بیشتر و توفیق های پی در پی در میادین بین المللی ایران را ترک کرد و با فراموش کردن سابقه طولانی مدت خود در تیم ملی بانوان ایران راه دیگری برای خود انتخاب کرد.

او فقط یک نمونه است. ورزشکار دیگری هم به بهانه کمبود امکانات به استرالیا رفت اما اکنون در رستوران پیشخدمتی می کند.

بسیاری از ورزشکاران تصور نادرستی نسبت به امکانات ورزشی خودشان دارند. این ذهنیت که امکانات ورزشی برای ورزشکاران خارجی خیلی بهتر است آنها را به اشتباه می اندازد و تصوری نادرست برای آنها به وجود می آورد. در ذهنیت برخی از ورزشکارانی که سقف آرزوهایشان را با اعتماد به نفس کاذب ساخته اند اندیشه مهاجرت به خارج از کشور به وجود می آید.

کدام پول؟

می گویند ورزشکاران آذربایجانی اگر حتی در یک تورنمت بین المللی هم مدال بگیرند به عنوان پاداش خانه دریافت می کنند. یا اینکه ورزشکاران آمریکایی و یا ژاپنی در المپیک در صورت مدال آوری نزدیک به یک میلیون دلار پاداش می گیرند. اینها وسوسه کننده نیست؟ آن هم برای ورزشکاری که از لحاظ معیشتی در مضیقه است و عمری با محرومیت زندگی کرده. او پاداش های اعطا شده به ورزشکاران ایرانی را با ورزشکاران خارجی مقایسه می کند و سپس به این نتیجه می رسد که اینجا وقتش را هدر می دهد غافل از اینکه بسیاری از ورزشکاران خارجی دیگر آرزوی این را دارند تا به اندازه یک کشتی گیر ایرانی پاداش بگیرند. فقدان شدید امکانات ورزشی و نبود پاداش و درآمد از راه ورزش در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد اما ورزشکاران آن از دایره خارج نمی شوند و اصلا این فکر را به ذهن خود راه نمی دهند که تابعیت کشور دیگری را بگیرند. برخی از کشورها استثنا هستند و میلیون ها دلار به پای ورزشکاران خود می ریزند. آنها برای ورزش خود برنامه های جامعی دارند که نیازی به این نمی بینند تا ورزشکاری را که احیانا برای تیم ملی کشور دیگری در میادین بین المللی مسابقه داده به خدمت بگیرند. در واقع تربیت نیروی انسانی در زمینه ورزش قهرمانی برای آنها به قدری قوی است که خلا احساس نمی شود. اما سودای کسب درآمد بیشتر ورزشکار ناآگاه را به آن سوی مرزها می کشاند. او پل های پشت سرش را خراب کرده و از سویی دیگر رویاهای خود را در کشور مقصد نقش بر آب می بیند. رویای پول همه چیز را خراب کرد.

هویت فردی از هویت اجتماعی جدا نیست

بهمن منصوری اصل /جامعه شناس

مهاجرت به کشور دیگر و پذیرفتن تابعیت آن کشور جریانی است که در کشورهای دیگر هم وجود دارد و حتی شدت آن بیشتر است.

پیش از هر چیزی باید علل این موضوع که چرا برخی از ورزشکاران ما به فکر مهاجرت می افتند مورد بررسی قرار بگیرد. این یک معضل واقعی برای ورزش ماست. شخصی در این کشور از امکانات ما استفاده می کند و روی او سرمایه گذاری هم معنوی و هم مادی انجام می شود. با این اوصاف این موضوع که حالا چنین سرمایه ای را به راحتی در اختیار کشورهای دیگر قرار بدهیم اصلا خوشایند نیست اما نباید فراموش کرد مشکلاتی که وجود دارد که باعث شده این فرد چنین تصمیمی بگیرد.

بحث اول به محاسبات مالی ورزشکار برمی گردد. ممکن است ورزشکاری در محاسبات مالی خود به این نتیجه برسد که مهاجرت به یک کشور دیگر و مسابقه دادن زیر پرچم آن کشور راه حل بسیار ایده آلی برای به دست آوردن درآمدهای کلان است. این اصلی ترین انگیزه محسوب می شود. این معضل اساسی باید حل شود تا بیش از نیمی مشکلات از بین برود. با دو برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت می توان مشکلات مالی ورزشکاران را ترفیع کرد. در برنامه کوتاه مدت بهتر است اگر این نتیجه به دست می آید که به سرعت نمی توان مشکلات مالی ورزشکار را رفع کرد امتیازهای دیگری به او بدهند تا حداقل فایده را داشته باشد. اما برنامه درازمدت نیازمند بحث جامع تری است. در این برنامه باید چنان فرهنگ سازی شود که انگیزه های ملی و نگرش های شخصیتی یک ورزشکار با یکدیگر عجین شود. ارتباط بیشتر فدراسیون ها با رسانه های مختلف جهت فرهنگ سازی در این زمینه موثر است. در این فرهنگ سازی به ورزشکاران باید مدام این نکته گوشزد شود که هویت فردی یک ورزشکار با هویت اجتماعی او گره خورده است. وقتی یک ورزشکار هویت خودش را موضوعی جدا از هویت اجتماعی بداند مسائلی همچون پذیرفتن تابعیت یک کشور دیگر به ذهن او می آید. در واقع او با مهاجرت بیش از هر کسی به خودش ضربه زده است.

یک دنیا مسابقه

"به استعدادهای ما بها نمی دهند" ، "برای درخشیدن در میادین بین المللی فرصت چندانی نداریم"، "ما را به رقابت های برون مرزی اعزام نمی کنند" و ... جملاتی از این دست را بارها از ورزشکاران رشته های مختلف شنیده ایم و اتفاقا به آنها حق هم داده ایم. در این میان اصلا هم به این موضوع فکر نمی کنیم حضور در میادین برون مرزی در طول سال ظرفیت خاصی دارد و نمی توان یک ورزشکار را هر ماه به یک مسابقه اعزام کرد. وقتی این جملات را می شنویم بر مظلومیت ورزشکار صحه می گذاریم و توان مالی یک فدراسیون را اصلا مد نظر قرار نمی دهیم. به هیچ وجه هم با خودمان فکر نمی کنیم که این ورزشکار شاید اصلا استحقاق حضور در تیم ملی و اعزام به رقابت های قهرمانی آسیا و جهانی و حتی تورنمنت های بین المللی کم اهمیت تر را ندارد. این ورزشکار مدعی بدون اینکه بداند حضور مداوم در رقابت های بین المللی منطقی نیست انتظار دارد مدام مقدمات حضور او در میادین بین المللی فراهم شود. پس از مدتی او به این نتیجه می رسد بهتر است برای هدر نرفتن استعدادهایش مهاجرت کند تا شاید به راحتی در رقابت های برون مرزی شرکت کند و موفقیت های جدیدی را به دست بیاورد. اینجاست که کار برای او سخت تر می شود. آغاز کردن از نقطه صفر و مشاهده شرایطی که اصلا انتظارش را نداشته. او در آن سوی آب ها متوجه می شود همان شرایط آنجا هم وجود دارد و بی جهت کارنامه خود را مخدوش کرده است.

هیلدا حسینی خواه / جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها