در ادامه بحث جهانی سازی این بار ما و جهانی شدن
کد خبر: ۳۸۶۲
به نظر آقای دکتر شعبانی ، جهانی شدن نتیجه تحول تاریخی مطامع غرب در پنج قرن گذشته است که به صورت نیرویی خلاق ، در گستره ای جهانی وارد شده است . او می گوید، با مهاجرت برخی از اروپاییان در قرن 19 ، امریکا بر غرب نیز مسلط شد. وی تنها راه مقابله با جهانی شدن را نوسازی بخشهایی از هویت اساسی مان می داند که نشانه موجودیت انسانی ماست . به عقیده او، ما می توانیم بدون ترس از جهانی شدن ، باتکیه بر خلاقیت، دست به انتخاب بزنیم.جهانی شدن ، در مفهوم امروزی ، برخاسته از روح مدنیت جهانگیر غربی است که از حدود اوایل سده 16 میلادی تکوین یافته و رفته رفته همچون نیرویی خلاق به عرصه جهانی وارد شده است . مبنا و منشا این فرایند، مطامع اقتصادی ملل غربی است که با تشکیل کمپانیهایی همراه بود.در قرن 18 ، انقلاب کبیر فرانسه روی داد و سپس با روی کار آمدن ناپلئون بناپارت ، مرحله ای از جهانی شدن اجرا شد. البته غرب از این موقعیت سود برد؛ زیرا به دنبال کشف نیروی بخار و افزایش توانایی های انسان و پیدایش سازکارهای جدید بود و برای توسعه و گسترش صنایع ، که فقط شامل صنایع نظامی نبود، تلاش می کرد. مثلا به جای این که فردی طی سه روز یک جفت کفش درست کند و همه کارهای تهیه کفش را به تنهایی انجام دهد، صنعتی شدن باعث تقسیم کار و افزایش تولید شد.این توسعه نیاز به دو چیز داشت :1 - یافتن منابع اولیه تولید2 - بازارهای فروش.بنابراین جهانی شدن در گستره وسیعی رشد یافت ؛ ولی تا آن وقت نه تنها اقتصاد میل به جهانی شدن داشت ، بلکه علم و فناوری هم مرزهای پیشرفت خود را پشت سرگذاشت . به تعبیر استاد مطهری سه چیز مرز نمی شناسد:1 - علم 2 - فناوری3 -فلسفه و دین.از قرن نوزدهم ، برخی از اروپاییان که به امریکا رفته و ترقی کرده بودند، رفته رفته تبدیل به قدرت عظیمی شدند؛ به طوری که این کشور در قرن بیستم بویژه در نیمه دوم این قرن ، تفوق مطلق خود را حتی بر منطقه ما اعمال کرد و غرب را نیز تحت سیطره خود درآورد.جهانی شدن اقتصاد به جهانی شدن علم و جهانی شدن فناوری انجامید. فناوری و ابزارهای ارتباطی - مثل تلفن - نتوانستند در محدوده سرزمین های خود بمانند. نیروهای استعماری به مدد این ابزارها ارتباطات خود را حفظ می کردند و می خواستند این ابزارهای ارتباطی در اختیار خودشان باشد. برای مثال انگیسی ها راه آهن را اختراع کردند و امروز همین راه آهن در هند و پاکستان و کشورهای دیگر وجود دارد. انگلیسی ها راه آهن را در شبه قاره هند احداث کردند و80 درصد آن برای منافع خودشان بود و البته فکر نمی کردند که روزی این شبه قاره استقلال بیابد و آنها منافع خود را از دست بدهند؛ این میراث اقتصادی در آنجا ماندگار شود و امروز هند به یکی از7 یا8 کشور قدرتمند اقتصادی بزرگ جهان تبدیل شود. جهانی شدن ، با سرعتی که داشت ، بیشترین تاثیر را در ابعاد فرهنگی گذاشت . صنعت چاپ در زمان صفویه به ایران آمد و سبب شد تا ما با فرهنگ دیگر ملل نیز آشنا شویم . به تعبیر مک لوهان ، امروزه دهکده کوچک جهانی به وجود آمده و با یک چشم به هم زدن می توان هفت بار دور جهان چرخید. دیگر اقتصاد عامل اساسی نیست . درست است که اقتصاد در بنیانگذاری و اصول جهانی شدن تاثیر دارد و امروز تلاش ملتها بر این است که هر چه بیشتر نفع ببرند؛ تا جایی که امروزه فرهنگ غرب مدعی تسلط تام بر جهان است و میخواهد وجوه ارزشی از جمله هنجارها و آداب و رسوم خاص خود را بر ملتهای دیگر تحمیل کند.این تفوق غرب که نخست به صورت گرانیگاه اقتصادی پدید آمد، حتی در بنیان های عقیدتی مردم تاثیر می گذارد و آنها را در معرض خطر قرار می دهد. غرب می گوید آنچه من می گویم ، درست است . امروز لهجه های محلی در حال خرد شدن هستند و زبان در حال تبدیل به یک زبان جهانی است . مثلا در مالزی ، نخبگان آن کشور به یک زبان جهانی تر روی آورده اند. در خود قاره اروپا نیز این خطر وجود دارد. مثلا آلمانی ها باید انگلیسی صحبت کنند و بعید نیست که تا50 یا100 سال آینده زبان انگلیسی تسلط تام پیدا کند و زبانهای ملی رنگ ببازند.تنها راه مقابله با جهانی شدن آن است که آن بخشهایی از هویت اساسی خود را که مبین موجودیت انسانی ماست ، نوسازی و بازسازی کنیم ؛ چنان که توان انطباق با چیزهای ماندگار را پیدا کند. فرض کنید وقتی مردم دنیا به استیک و هات داگ علاقه دارند، من باید متوجه باشم که معده ام به خورش قورمه سبزی عادت داشته و باید آن را به صورتی در بیاورم که به مزاج ما خوش بیاید.باید آداب و عادات و رسوم و مبانی اعتقادی خود را به نوعی با تحولات دنیای پیشرونده و حرکت کننده که مبتنی بر تسامح و تساهل و بلند نظری و اعتلا بخشیدن به زندگی و جهانی شدن است، سازگار کنیم.ایران سرزمینی است که اقوام آن از چند هزار سال قبل ، علاوه بر حضور فیزیکی ، در دنیا حضور فرهنگی داشته اند. عقل و عشق ، دو ممیزه تاریخی فرهنگ ایرانی است . این فرهنگ نه تنها ایران ، بلکه کل فلات ایران رادر بر می گیرد.در خلال این تاریخ چهار هزار ساله ، قدرت فرهنگی و خلاق و زایندگی سرشار ایرانی بوده که ما را پایدار نگهداشته ؛ و این تعارف نیست . ایرانی توان سازگاری با شرایط مختلف را دارد. ایرانی روح بلندی دارد و دنیا را از چشم قادر متعال می نگرد و زیبایی های دنیا را می بیند. ایرانی در هر زمینه ای حرفی برای گفتن دارد.هیچ ملت غربی یا شرقی به ایران چیزی یاد نداده است . ملتهایی که به کشور ما آمدند، در نهایت نه تنها ما را جزو خودشان نکردند؛ بلکه در فرهنگ ایرانی مستحیل شدند. ما نباید از جهانی شدن بترسیم ؛ زیرا قادریم همه آن چیزهایی را که به کارمان می آید، بگیریم و آن بخشی را که با روح ترقیخواهی ایرانی هماهنگ است ، انتخاب کنیم . ایرانی چون ظرفیت و توانش را دارد، آنچه را که گرفته ، از آن خود می کند و صبغه و نشان خودش را بر آن می زند. به همین سبب ، خلاقیت ایرانیان همواره فرهنگ ساز است . به نظر من اگر امروز سعدی از خواب 700 ساله اش بلند شود، ممکن است این تبلیغات در و دیوار را نفهمد؛ ولی می فهمد که اینها ایرانی اند، نه روسی . باید تلاش کنیم که سهم خود را از جهانی که با این سرعت در حال پیشرفت است ، به دیگران نسپاریم و جای خود را در این عرصه پیدا کنیم و نگذاریم دنیا ما را پشت سربگذارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها