کد خبر: ۱۴۷۷
روایت کلاسیک درکیف انگلیسیبا تماشای هر فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی ، این نکته به ذهن می آید که آنچه می تواند تماشاگر را وادار به ترک صندلی اش نکند و مجبورش نکند که تلویزیون را خاموش کند، یک چیزی بیشتر نیست و آن نوع روایتی است که انتخاب می شود تا قصه بیان شود. شاید ذکر این مساله آن هم در آغاز هزاره جدید، کهنه به نظر بیاید، اما نمی توان منکر شد که روایت کلاسیک همچنان چارچوب بسیاری از آثار قصه گو را در اختیار خود دارد. کیف انگلیسی ساخته ضیاءالدین دری در شمار آثاری است که روایت کلاسیک را برای خود برمیگزیند.این مجموعه ضمن پرداختن به زندگی یکی از روشنفکران دهه 20 که از طریق آن نقبی به فضای سیاسی اجتماعی آن دوران می زند، سعی می کند که شکل کلاسیک قصه گویی اش را از دست ندهد.ساختار مجموعه بر شخصیت دکتر منصور ادیبان تاکید می کند و از این طریق به روایت زندگی آدمهای دیگر می پردازد. ادیبان در شمار قهرمانانی است که همدلی مخاطب را برمی انگیزاند. نکته ای محوری در این مجموعه به چشم می خورد که شاید کلید دستیابی به ساختار این مجموعه باشد. دکتر منصور ادیبان ، شخصیتی چند وجهی است . او هم تفکری سنتی دارد و هم می خواهد از مواهب دنیای مدرن برخوردار باشد.ضعف او و در واقع تردید او برای برگزیدن یکی از این دو مورد است که هسته مرکزی این مجموعه را شکل داده است . حضور مستانه به عنوان نمادی از جهان مدرن که عاطفه و همدلی ادیبان را برانگیخته است . از یک سو و از سوی دیگر دوست و شریک دکتر یعنی هوشنگ که به نوبه خود تلفیق جالبی از یک نوع نگاه خیامی وار به زندگی است ؛ کفه مدرنیت را برای ادیبان سنگینتر کرده است.ادیبان ، همان تناقض هایی را دارد که سالها بعد )به ترتیب رویدادهای تاریخی ( حمید هامون با آنها درگیر است . آنچه که به وجه شخصیت پردازانه ادیبان مربوط می شود، این است که او در برابر حضور گسترده جامعه مدرن تاب تحمل نخواهد داشت و این سرآغاز راهی می شود که نتیجه اش برای او از هم گسیختگی است و بس . یادمان باشد که ادیبان در پایان مجموعه دیگر آن آدمی نیست که پیش از این بوده است . او در کشمکش با خود و دیگران ، بازی را واگذار کرده است . مستانه از زندگی اش بیرون رفته ، هوشنگ هم به نوعی به دنبال زندگی خود رفته است . اگر بخواهیم نمونه و الگویی که در شخصیت ادیبان به چشم می خورد، برشماریم ، اولین فیلمی که توجه ما را جلب می کند، همشهری کین ساخته جاودانه ارسن ولز است . اما در اینجا قصد و غرض مقایسه میان این دو اثر را نداریم که قیاس معالفارق است(.در ابتدای این نوشتار، از کلاسیک بودن روایت مجموعه کیف انگلیسی سخن به میان آمد و قیاس ما با "همشهری کین " از همین نکته می آید. در آنجا نیز شاهد ظهور و افول آدمی هستیم که از دنیای معصومانه خود جدا افتاده است و در انتها آنچه که از آن سخن می گوید، همان نماد دنیای کودکی یعنی رزباد است . وجه شخصیت پردازانه ادیبان به همراه بازی بسیار خوب علی مصفا که به این شخصیت جان داده است ، حتی برجسته تر از نوع روایت این مجموعه خودنمایی می کند. اگر از خود بپرسیم که چگونه چنین شخصیتی بر پرده کوچک تلویزیون جان گرفته و باورپذیر از کار درآمده است ، بی درنگ پاسخ این است که توجه به جزییات ، عامل اصلی است . رابطه ادیبان با همسرش ، خلوت او با خودش ، آنجا که پنهان از چشم دیگران دمی به خمره می زند و دوگانگی شخصیتی او، در شمار جزییاتی مینیاتوری هستند که جزو به جزو این شخصیت را شکل داده اند.اگر در این میان به بازی بازیگران مجموعه اشاره نکنیم ، حق مطلب ادا نشده است . علی مصفا، لیلا حاتمی و محمدرضا شریفی نیا هر یک به فراخور نقش خود بهترین بازیهای این مجموعه را از آن خود کرده اند. مصفا در جان دادن به نقش ادیبان تلاش فراوانی از خود نشان داده است . به یکی از قسمت های این مجموعه که ادیبان در مورد مستانه با مادر او صحبت می کند توجه کنید. نوع مکثهای مصفا، نحوه سیگار کشیدنش و بازی ای که او با صورتش می کند، ما را به این یقین می رساند که در آینده بیشتر از او و بازیهایش خواهیم شنید.لیلا حاتمی که امسال و در فیلم "آب و آتش " بازی حیرت انگیزی از خود نمایش داد و کوشید تا کلیشه زن ستمدیده فیلم لیلا را تا حد زیادی از خود دور کند، در نقش مستانه ، بازی بدی از خود ارائه نمی کند. در واقع و به دلیل محدودیت هایی که در ارائه شخصیت مستانه وجود داشته است ، بازی حاتمی نیز تحت الشعاع نقش قرار گرفته است . اما نکته ای در بازی شریفی نیا در این مجموعه وجود دارد که قابل ذکر است . پس از مجموعه تلویزیونی امام علی )ع ( و بازی شریفی نیا در نقش ولید، شاهد حضور بازیگری در عرصه بازیگری سینمای ایران بوده ایم که با اندکی اغماض باید گفت بسیاری از نقش هایی که او ایفا کرده ، در واقع بر اساس شخصیت او نوشته شده است . شریفی نیا در اجرای نقش اصطلاحا عمق وجود را به کار نمی گیرد. یعنی بازی او به گونه ای است که ما امکان نفوذ به درون شخصیت را پیدا نمی کنیم . نقشهایی که شریفی نیا بازی کرده ، آدمهایی هستند که امروز را خوش می دارند، نمی دانند فردا چه می شود، سرخوشند، با خوش زبانی اجازه نمی دهند که کسی به درونشان نفوذ کند، قدر موقعیت های به دست آمده را می دانند. بدجنس نیستند، اما اصطلاحا زبر و زرنگند. شریفی نیا در جان دادن به چنین شخصیتهایی، همواره موفق بوده است.آنچه می ماند، تنها اشاره به یک نکته است و آن شیوه کلاسیک قصه گویی در کیف انگلیسی است که نکته اصلی در موفقیت این مجموعه و اقبال عموم نسبت به آن بوده است . از آنجا که سینمای کلاسیک و قصه گویی کلاسیک در پی بازسازی زندگی واقعی است ؛ پس به فیلم برگرداندن زندگی، باید کاری دشوار باشد!
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها