یوسف تیموری در گفت‌وگو با جام‌جم:

در «سیب خنده» مدرک طنز گرفتیم

حتی یک گاز از سیب خنده کافی بود که تا آخرش پای تلویزیون بنشینی. مجموعه طنز آیتمی خوش ریتمی که تکیه کلام‌هایش هنوز هم بعد از سال‌ها حتی در ادبیات کلامی خیلی از ماها جا خوش کرده‌است.
کد خبر: ۱۱۵۹۲۶۸
در «سیب خنده» مدرک طنز گرفتیم

حالا هم شبکه آی‌فیلم با پخش این مجموعه نوستالژیک توانسته بینندگان زیادی از کودک تا بزرگسال را پای تماشای این سریال نگه‌دارد و لحظاتی بسازد همراه با خنده و خاطره. در این مجموعه کودک و نوجوان، بازیگرانی را می‌بینیم که حالا هر کدامشان در تولیدات سینما و تلویزیون به غول تبدیل شده‌اند. از رضا عطاران بگیر تا سیدجواد رضویان و... . یوسف تیموری یکی از بازیگران سیب خنده است که با این مجموعه بخوبی شناخته شد و توانست بخشی از استعدادهایش را به‌نمایش بگذارد. بازیگری که خیلی‌ها او را با فولاد سریال زیر آسمان شهر به‌خاطر دارند و مجموعه‌هایی چون سیب خنده ، خروس، حالت خاص، غیرمحرمانه، یک وجب خاک، سه‌دونگ سه‌دونگ، کوچه اقاقیا و زندگی به‌شرط خنده را در پرونده کاری‌اش دارد. به روح پدرم، پرستوهای عاشق، چشمک، در شب عروسی، موش، مجنون لیلی، خواستگار محترم، دختر میلیونر ، بوتیک، معادله و دختر شیرینی فروش نیز بخشی از تجربه‌های سینمایی او هستند. بازپخش مجموعه سیب خنده از آی‌فیلم بهانه گفت‌وگوی ما با یوسف تیموری شد.

سیب خنده از آن مجموعههایی بود که نهتنها در دوره خودش، بلکه در بازپخشهایش هم با استقبال روبهرو شده است. همانطور که الان هم بازپخشش از آیفیلم با بازخوردهای مثبتی همراه شده. چه عواملی باعث موفقیت این سریال شد؟

در درجه اول، موفقیت این مجموعه را بهخاطر حضور پررنگ رضا عطاران و نوشتههایش و همچنین بیژن بیرنگ و مرحوم مسعود رسام میدانم که بهعنوان تهیهکننده پشت این برنامه ایستادند و جایگاه خوبی در تلویزیون آن موقع داشتند. همینطور زحمت بازیگرانی که الان اسم هر کدامشان میتواند یک فیلم را به مرحله اکران برساند و پرفروش کند؛ مثل جواد رضویان، مجید صالحی و... بازیگرانی که هر کدام بهنوعی در عرصه سینما و تلویزیون حضور دارند؛ مثل امیر غفارمنش، بهراد خرازی و بازیگران دیگری که شاید الان نامشان به خاطرم نیاید.

جای سیب خندههایی با رویکردی امروزی در الان تلویزیون خالی است. سریالهایی که علاوهبر اینکه خنده را روی لب مردم مینشانند، آموزنده باشند و در عین حال مؤدب و شاید به نوعی محترمتر. بهنظرتان چرا دیگر شاهد تولید چنین مجموعههایی نیستیم؟

پیش از اینکه جای این کارها خالی باشد، جای آدمهایش خالی است. خانم مرضیه برومند، آقای ایرج طهماسب و آقای حمید جبلی که بندرت در تلویزیون حضور پیدا میکنند و خود آقای عطاران و بازیگران کمدی دیگر. منتها الان اصلا مساله چیز دیگری است. این مساله بودجه در تلویزیون است. برای گردآوردن این بزرگانی که نام بردم تا خود من که کوچک همهشان هستم، یک اتفاقی باید بیفتد که این اساتید و بازیگران کار کودک، بار دیگر دور هم جمع شوند و اثر ماندگاری تولید کنند. هر قدر هم بازیگران بخواهند رعایت حال تلویزیون را بکنند و در دستمزدها تخفیف بدهند، باز هم بودجه آنقدر کم است که در نهایت اگر هم توانی باشد، مثلا یک نفر از این مجموعه را به کار بگیرد. کنار هم گذاشتن و جمع کردن این آدمها حالا دیگر خیلی سخت شده است و بقیه مجبورند بیرون دایره بایستند. به همین دلیل، تلویزیون ناچار است از تازهکارها استفاده کند که الان در تلویزیون خیلی این را میبینیم. امیدوارم به هر حال مشکل مالی تلویزیون حل شود. به نظر من مدیران جدید تلویزیون یک مقداری این مساله را حل کردهاند و امیدواریم به مرور اوضاع بهتر شود. چرا که اگر این مساله درست شود میتوان با سریالهای باکیفیت و با محتوای خوب مردم را پای تلویزیون نشاند. البته این را هم بگویم که در این سالها، در «پنچری» هم بازیگران خوبی کنار هم جمع شدند.آن سریال میتوانست نقطه شروعی باشد برای جان گرفتن کارهای خوب کمدی که متأسفانه به دلایلی نشد.

20 سالی از ساخت سیب خنده گذشته، حالا چه احساسی از همکاری با این مجموعه دارید؟

من سیب خنده را همیشه بهعنوان یک کار استاندارد و کاملاً طنز و کمدی میدانم و کمدی در آیتمهای کوتاه را در اینکار تجربه کردم. وقتی در این مجموعه با رضا عطاران کار کردم، انگار مدرک کار طنز گرفتم. رضا با تمام اطلاعاتی که داشت و تواناییهایی که از بچهها میدید و برحسب آنها مینوشت،
خیلی به موفقیت و پیشبرد کار کمک کرد و بهنظرم هم برای ما آموزش بود و هم برای تلویزیون یک کار جدید و متفاوت. نه تنها من، بلکه همه بازیگرانی که در این کار حضور داشتند، خیلی چیزها را یاد گرفتیم. با چند و چون کار طنز و استانداردهایش در تلویزیون آشنا
شدیم و «سیب خنده» به یک اتفاق خیلی خوب در زندگی کاری ما بدل شد.

از زندگی بهشرط خنده هم برایمان بگویید، این سریال هم از آیفیلم پخش میشود.

هنوز هم صحبت جهان سریال زندگی بهشرط خنده میشود و گاهی تکیهکلامهایش را بر سر زبانها میشنوم. در زندگی به شرط خنده دستمان کاملا باز بود. مرحلهای بود که هر کدام از ما به یک پختگی رسیده بودیم و طنز خودمان را میشناختیم. هم من، هم رضا داوودنژاد، علی صادقی، سحر ولدبیگی، بهنوش بختیاری و حمید لولایی که دیگر خودش استاد است. در زیر آسمان شهر۲ ترجیح دادم دیگر حضور نداشته باشم؛ زیرا هم رضا عطاران دیگر کار را ننوشته بود و هم عقیده داشتم سری دوم سریالها خوب نیست. بعد از زیر آسمان شهر حمید لولایی باز تیپ خشایار را گرفته بود. برای جلوگیری از تکرار، من پیشنهاد دادم بهجای اینکه نقش پسر حمید لولایی را بازی کنم، یک نفر بیرون از جمع خانواده باشم. پنج قسمت از سریال با این حالت ضبط شده بود که قرار شد من نقش پسر حمید لولایی را ایفا کنم؛ ولی لطف کردند این پنج قسمت را ریختند دور و از نو تصویربرداری را با این نقش جدید شروع کردیم. فکر میکنم یکی از چیزهایی که به این سریال کمک کرد همین بود که جلوی تکرار را گرفتیم.

حضور در کارهای طنز انتخاب خودتان است یا چون در نقشهای کمیک جا افتادید، پیشنهاد نقشهای جدی نداشتید؟

بازی در کارهای طنز و کمدی صددرصد انتخاب خودم است. اما برای اینکه ثابت کرده باشم بهعنوان شاگرد حمید سمندریان میتوانم هر نقشی را بازی کنم، چند نقش جدی هم ایفا کردم و جایزه بهترین بازیگر مکمل را برای تله فیلم «غافل» به کارگردانی منوچهر هادی در نخستین جشنواره جامجم در سال ۹۰ گرفتم. در فیلمها و سریالهای جدی دیگری هم حاضر شدم. این فقط برای ثابت کردن به خانواده کاری خودم بود که من صرفاً بانمک نیستم و بازیگر هم هستم. ولی از بابت میل مردم و خودم کلاً کار کمدی را دوست دارم. اگر 9تا کار جدی باشد و یک کار کمدی، بیشتر سعی میکنم ببینم آن کار کمدی چه ویژگیهایی دارد که آن را انتخاب کنم. نه اینکه نخواهم کار جدی کار کنم، ولی تمایلم به کار طنز است. پیشنهاد کار جدی داشتم ولی ویژگی آن را نداشته که قبول کنم.

بعد از سیب خنده با اعضای آن تیم همکاری دیگری را ادامه دادید؟ از سپهر آزادی خبر دارید؟

بله، در چند کار با هم همکاری کردیم. از بچههای آن موقع خبر دارم. با مجید صالحی در تماس هستم. بهراد خرازی، غفارمنش، آقای عطاران؛ ولی از سپهر خبر ندارم.

نظرتان درباره بازپخش سریالها از آیفیلم چیست؟

بهنظر من آیفیلم یکی از بهترین شبکههایی است که میتواند علاوه بر ایجاد نوستالژی و جذب مخاطبان قدیمی تلویزیون، نسل جدیدی که این سریالها را ندیدهاند را هم جذب کند و هنوز که هنوز است، این حال و هوا را زنده نگه داشته است. در این زمان که تلویزیون نمیتواند کارهای طنز متنوع تولید کند، بازپخش سریالهای قدیمی کمدی و جدی بشدت میتواند جای خالی کارهای قویتر را پر کند. البته پیشنهاد میکنم آیفیلم کارهای جدید هم تولید و پخش کند و فقط به بازپخش اکتفا نکند. افراد زیادی برای تلویزیون زحمت کشیدند ولی در حال حاضر نقششان و حضورشان کمرنگ شده. پخش آثارشان هم به نوعی یاد و حضورشان را همیشگی میکند. امیدوارم حال و هوای سریالهای کمدی و طنز دهه 70 و 80 باز هم تکرار شود و شاهد کارهای قوی مثل قبل باشیم.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

«لازانیا» را آماده اکران داریم بهکارگردانی حسین قناعت و همکاری دوستان خوبم مثل جواد رضویان که اتفاقا در سیب خنده هم با هم بودیم و همچنین نفیسه روشن، یوسف صیادی، رضا ناجی، بهنوش بختیاری، ارژنگ امیرفضلی و... که امیدوارم مورد پسند قرار بگیرد. الان هم قرارداد کار آقای آرش معیریان را بستم به نام «آپاچی» و در کنار رضا شفیعی جم، حمید لولایی، رضا ناجی و خانم سحر قریشی و... در این کار حضور دارم. امیدوارم مثل «پا توکفش من نکن» و لازانیا این کار هم صددرصد خوب بشود. البته با ویژگیهای مختلف کارگردانان، هیچکاری شبیه کار دیگر نمیشود. همکاری همه اعضای تیم باعث درخشش کار میشود. این کار هم تیم خیلی خوبی دارد و امیدوارم عالی از آب دربیاید. یکی از بازیگران خوبی که آرزو دارم چند کار با ایشان انجام دهم، آقای خمسه عزیز هستند. از طرف رحمان رضایی بهعنوان تهیهکننده یکی از همین کارها، یک پیشنهاد بازی داشتم که بهسبب تداخل با فیلم آقای معیریان، از این سعادت و همکاری با علیرضا خمسه عزیز بیبهره ماندم و خیلی حیف شد.

یک فیلم دیگر هم به کارگردانی حسین قناعت انجام میدهم که البته بهخاطر همکاری در فیلم آقای معیریان نتوانستم نقش اصلیاش را قبول کنم؛ اما چون در کار قبلی خیلی با هم هماهنگ بودیم یکی از نقشها را پذیرفتم که همزمان با کار آقای معیریان، کلید میخورد و امیدوارم جزو کارهای کمدی خوب باشد.

فهیمه اسماعیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها