حاشیه‌های یک برنامه تلویزیونی در شبکه‌های اجتماعی

موافقان و مخالفان آقای سخنران!

علی‌اکبر رائفی‌پور یکی از آن چهره‌هایی است که بسیاری با الفاظی مانند استاد و دکتر او را خطاب می‌کنند و موافقان و مخالفان بسیاری دارد. موافقانی که هیچ‌گونه نقدی به او را برنمی‌تابند و از دیگر سو مخالفانی که به نظر می‌آید مرغ‌شان یک پا دارد و حاضر نیستند از اسبی که برای مخالفت با او زین کرده‌اند پایین بیایند و به صدای مخالف خود گوش کنند که شاید حرفی شنیدنی و حتی پذیرفتنی داشته باشند.
کد خبر: ۱۱۴۷۸۳۴
موافقان و مخالفان آقای سخنران!
او در موضوعات مختلفی سخنرانی می‌کند و برخی از لفظ استراتژیست برای او استفاده می‌کنند. موضوعات آخرالزمانی، ظهور، تهدیدهای فرهنگی و سیاسی، عدالت‌خواهی و ... از جمله موضوعاتی است که هوادارنش با آنها او را می‌شناسند و فایل‌های سخنرانی او دست به دست می‌شود. حتی جمله‌ای از یکی از سخنرانی‌های او که با موضوع انتظار صورت گرفته بود در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود؛ «خدایا بسه دیگه!» همان تک‌جمله‌ای است که بسیاری با آن شوخی می‌کنند، اما این تمام تصویری نیست که در شبکه‌های اجتماعی از او دیده می‌شود. با تمام اینها مخالفان و موافقان پروپاقرص علی‌اکبر رائفی‌پور حضور دارند و در موارد مختلفی وارد دعوا می‌شوند.

آغاز یک دعوا با یک دعوت!

19 خرداد خبری دست به دست شد مبنی بر اینکه علیاکبر رائفیپور در برنامه تلویزیونی «جهانآرا» که وحید یامینپور آن را اجرا میکند حضور خواهد یافت. اتفاقی که از همان لحظات اول زمینهساز حرف و حدیثهای فراوانی شد و پس از اتمام برنامه موجهایی پیرامون سخنانی که در این برنامه بیان کرد، به وجود آمد. دعوت از او در این برنامه با گذشت چند روز همچنان در شبکههای اجتماعی داغ است و در بعضی اوقات به عنوان هشتگ پرمخاطب (ترند) در شبکههای اجتماعی تبدیل شد.

برنامهای که در آن سخنان خلافآمدی عنوان شد و حواشی بسیاری را در شبکههای اجتماعی به وجود آورده و باز هم پای موافقان و مخالفان او را به دعواها باز کرده و شاهد برچسب زدنهای غیرمنصفانه به یکدیگر هستیم. برچسبزدن یکی از اتفاقاتی است که معمولا در دعواهای اینچنینی راحتترین کار است و خب در جریان برنامه «جهانآرا» نیز هر دو طرف به راحتی برچسب میزنند.

حتی در این برنامه مجری برنامه به مورد عناد بودن رائفیپور از سوی جریانهای داخلی و خارجی نیز اشاره و تاکید میکند که این نشاندهنده هدفگیری درست او است. از این منظر میبینیم همه به این موضوع اذعان دارند که این سخنران توانسته طیف وسیعی از نسل جوان را به سوی خود جذب کند؛ از این رو نباید از این مساله چشمپوشی کرد که او توانسته با مباحث خود توجه مخاطبان را به سوی خود جذب کند هرچند نباید نادیده انگاشت که شاید غلبه احساس و تحریک عواطف مذهبی در سخنرانیهای او، عامل جذب طیف وسیعی از جوانان به او شده باشد.

مخالفان و موافقان وارد میشوند!

اکتفا نکردن به چهرههای تکراری یکی از مهمترین ویژگیهای این برنامه بود، اتفاقی که در همان گام اول باید به ساختارشکنانه بودن آن اشاره کرد. موضوعی که در تلویزیون کاری دشوار و ناشدنی است و اغلب دیده شده که برای یک موضوع مشخص، همواره از چهرههای ثابت در برنامههای تلویزیونی استفاده میشود و هیچ تنوعی در چهرهها ایجاد نمیشود. یکی از نقدهایی که در موضوع اخیر هم مطرح میشد این بود که مخالفان دعوت رائفیپور میگفتند که چهرههای فاضلتر و صاحب صلاحیتتری وجود داشت که میشد در ارتباط با موضوع برنامه (آتش به اختیاری فرهنگی و مطالبه عدالت) دعوت شوند و این افراد مدافعان رویه سنتی تلویزیون هستند که باید از چهرههایی که در حوزه خودسلبریتی هستند دعوت شود و از سخنان کارشناسان تکراری که سالهاست بر آنتن تلویزیون نشستهاند بهره برد، اما از سوی دیگر ماجرا موافقان این حرکت جسورانه تلویزیون قرار دارند که میگویند این یک اتفاق مثبت در برنامهسازی تلویزیونی است. آنها میگویند همین که تلویزیون سراغ شخصیتی رفته که به تعبیری دقیقتر تلویزیونی نبوده و اتفاقا مخالفان و موافقان بسیاری در فضای مجازی دارد، اتفاق تازهای است. شخصیتی که خودش نیز را ابتدای برنامه میگوید که جایی در تلویزیون نداشته و این نشان میدهد که اکثریت جامعه چنین روشی را که برخی جایی در تلویزیون ندارند پذیرفتهاند و تلاشی برای تغییر نمیکنند. این مساله را در ماجرای دعوت از «حشمت مهاجرانی» نیز شاهد بودیم که او پس از سالها در آستانه جامجهانی 2018 به تلویزیون دعوت شد و در نوع خود توانست سر و صدای زیادی ایجاد کند. حتی اگر بخواهیم به مورد دیگری که در زمان نهچندان دور، آن هم توانست سر و صدا ایجاد کند ماجرای دعوت از مرحوم ناصر ملکمطیعی در تلویزیون بود که باز هم موافقان و مخالفان از طیفهای فکری مختلف حول آن اظهار نظر کردند. علی علیزاده، کارشناس سابق شبکه سلطنتی بریتانیا (بیبیسی) نیز دیگر چهرهای بود که در برنامهای از مجموعه برنامههای «جهانآرا» به عنوان کارشناس به صورت تلفنی در برنامه حاضر شد و موافقتها و مخالفتهای بسیاری را با خود همراه کرد.

گوینده مهم است، نه حرف!

رائفیپور در این برنامه «سکولارها و حزباللهیهای داغ» را دو دستهای میداند که رابطه خوبی با او ندارند، با رجوعی به شبکههای اجتماعی میتوان به این مساله پی برد. سکولارهایی که سخنان او به مذاقشان ننشسته و دسته دیگر طیفی از جریان حزباللهی که شاید بتوان گفت چون این سخنان از دهان فردی بیرون آمده که آنها علاقهای به او ندارند ناراحت هستند وگرنه در اصلی سخنان او احتمالا تردیدی ندارند و تنها مشکلشان این است که چرا «او» این سخنان را عنوان کرده است. حتی یکی از کاربران شبکههای اجتماعی نوشته بود که «این حرفها از رهبری زیادی برای دهان شما بزرگ است. توی گلویتان گیر میکند.» پس نشان میدهد که با اصل حرف مشکل نداشتند بلکه با گوینده سخن مشکل داشتند. حتی برخی این سخنران جوان را به سلبریتیهای بیسواد که در شوهای تلویزیونی شرکت میکنند تشبیه کرده و معتقد بودند نباید در تلویزیون به او تریبون داده شود. در صورتی که وقتی حرف از انتخابات و حضور آحاد مردم باشد از الفاظ ناشایستی برای رسانه ملی استفاده میکنند و به خاطر تریبون ندادن به برخی، بیرحمانه به تلویزیون میتازند در صورتی که شاهد هستیم این حملات بیشتر به این خاطر است که باید رسانه ملی تنها منعکسکننده صدایی باشد که آنها میپسندند.

همه فن حریفهای مجازی!

یکی از نقدهایی که به رائفیپور آن هم پس از حضور در برنامه تلویزیونی «جهانآرا» وارد میشود این است که او در موضوعات بسیاری اظهارنظر میکند، در صورتی که اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم باید گفت در روزگار کنونی چهکسی است که در همه موضوعات اظهارنظر نکند؟ مخالفان و منتقدان رفتارهای آقای سخنران کسانی هستند که خودشان در همه امور صاحبنظر هستند و از هیچاظهار نظری دریغ ندارند، اما چرا اینچنین به او میتازند در پردهای از ابهام قرار دارد.

البته نباید از این مساله بیاشاره گذر کرد که طبیعی است، افراد (هر کسی اعم از رائفیپور تا ...) وقتی در همه امور اظهارنظر میکنند در سخنانشان نکات ضد و نقیض و اشکالاتی در حرفهایشان یافت شود.

سرِ بیکلاهِ مردم

رائفیپور در برنامه وقتی سخن از مخاطبانش به میان میآید میگوید که مخاطبان من مردم هستند، این همان کلیدواژهای است که در سالهای اخیر بسیاری بر آن سوار شدند تا بتوانند به رفتارهای خود رنگ و بوی عمومی بدهند، در صورتی که فرسنگها از ذهن و زبان و زیست مردم فاصله داشتند و تنها مردم را وجهالمعامله رفتارهای خود کرده تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.

در رسیدن به اینکه این سخنران و کارشناس فرهنگی چه میزان صدای مردم بوده، تردید بسیاری است اما از طیف وسیع مخاطبان او شاید بتوان گفت که او توانسته به سلیقه عمومی مخاطب خود در ارائه اطلاعات توجه کرده و به موفقیت نسبی دست پیدا کند، هرچند در این مورد شاید بتوان نمونههای دیگری را مانند حجتالاسلام پناهیان، حجتالاسلام عباسی ولدی و... نیز که طیف متفاوتی از مخاطبان را متوجه خود کردهاند نام برد.

برنامه شنبهشب نوزدهم خرداد «جهانآرا» میتواند یک فتح باب برای دعوت از دیگر چهرههای جوان در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی باشد. اتفاقی که میتوان آن را به نام برنامه «جهانآرا» و شبکه «افق» سند زد.

چی دادیم، چی گرفتیم!

میلاد دخانچی مجری برنامههای تلویزیونی «سختانه» و «جیوهگی» در صفحه شخصی خود خطاب به وحید یامینپور نوشت: «... در استعداد و خوشفکری و خدمت ایشان به عنوان یک معلم و سخنران در برخی حوزهها که (البته روششناسی ایشان مشمول نقدهای جدی است) شکی نیست. در این که ایشان باید به رسانه به عنوان کارشناس حوزه فراماسونری (که البته معلوم نیست آورده این گفتمان واقعا برای فضای فرهنگی ما چه بوده) و یا به عنوان یک فرد تاثیرگذار دعوت بشوند هم شکی نیست، ولی معرفی ایشان به عنوان مفسر و تبینکننده نگاه بزرگان گویی خوانشهای دیگر وجود ندارد یک اشتباه مطلق از منظر رسانهای است، بعد هم واقعا ضریب دادن به سخنرانهایی که واقعا عقبه علمی آنها نامشخص است، برای چیست؟ ایشان سخنران خوبی هستند و تخصصی در حوزه فراماسونری دارند، دم ایشان گرم، ولی آیا تراز نظریهپردازی انقلاب در حوزه فرهنگ مصداقهایی این گونه است؟ یعنی ما از شریعتی و جلال و مطهری و آوینی به چنین الگوهایی رسیدیم؟!»

جذب جوانان با الگوی شریعتی

در اینجا نیت به تشبیه کردن و مقایسه کردن میان اسامی و شخصیتها نیست، ولی با رجوع به برخی چهرههای مشهور از خطبا و سخنرانان میتوان نمونههایی را نام برد که در جذب جوانان به سوی خود موفق بودهاند.

برای مثال دکتر علی شریعتی دانشآموخته دانشگاه سوربن فرانسه یکی از آن چهرههایی است که در سالهای پیش از انقلاب با سخنرانیها و منشورات خود توجه طیف وسیعی از جوانان دانشگاهی کشور را به خود جلب میکند. شریعتی با سخن گفتن از اسلام با زبانی جذاب و متفاوت توانسته بود اقبال بسیاری به سوی خود جذب کند و این اتفاقی است که بسیاری از سخنرانها در جذب مخاطب موفق عمل نمیکردند.

البته از نمونههای موفق در جذب جوانان، به افرادی مانند استاد شهید مرتضی مطهری، مرحوم فلسفی، مرحوم کافی و... نیز میتوان اشاره کرد که هجمه به آنها از سوی مخالفان و برخی که موفقیت آنها را تاب نمیآوردند، فصل مشترک اغلب اسامی است که به آنها اشاره شد.

حسام آبنوس

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها