گفت‌وگو با سیروس همتی، بازیگر تئاتر و تلویزیون

وقتی خدا همه کاره است چه نیازی به بنده خدا؟!

«حاج آقا مسئلتن؟»، تکرار همین جمله بود که رضا را در فیلم مارمولک عصبانی می‌کرد اما او باید عصبانیت خود را مدیریت می‌کرد که اگر از دستش در می‌رفت و به این سوال مکرر جواب‌هایی هرچند بی‌ربط نمی‌داد، همه رازش برملا می‌شد !
کد خبر: ۱۱۴۵۷۷۹
وقتی خدا همه کاره است چه نیازی به بنده خدا؟!

بازیگری که مدام «حاج آقا مسئلتن» را تکرار می‌کرد، آن زمان بین مردم اصلا معروف نبود. سیروس همتی هرچند بازیگر تئاتر بود و بین اهالی این هنر شناخته‌شده اما عموم مردم او را نمی‌شناختند، هر چند بعد از این فیلم و خوابیدن تب فیلم مارمولک باز هم مردم او را فراموش کردند تا زمان پخش سریال «خداحافظ بچه» که سی شب در ماه رمضان از تلویزیون پخش شد و سیروس همتی دیده شد‌! اما بازیگری است دیگر اگر مدتی با نقش و اثر به اصطلاح دندانگیری به چشم نیایی، فراموش می‌شوی، اما همتی گویا صبر زیادی دارد و باز هم منتظر ماند تا فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» اکران شد و بازی خوب او در این فیلم دیده شد.

همتی این روزها مشغول بازی در سریال «پاهای بیقرار» به کارگردانی منوچهر هادی است که قرار است از شبکه پنج پخش شود.

او در این سریال نقش «سید» را در سه مقطع زمانی بازی می‌کند که شغل او عطاری است.

با همتی که معلم ریاضی مقطع دبیرستان هم هست هم‌صحبت شدیم تا از همه سال‌هایی که بازیگر بوده و فراز و نشیب‌هایی که تجربه کرده برایمان بگوید.

با آقای منوچهر هادی در چند فیلم و سریال همکاری کرده‌اید، این همکاری دلیل خاصی دارد؟

این سوال را باید از آقای هادی بپرسید چون من بازیگر هستم و برای اجرای یک نقش انتخاب می‌شوم. من و آقای هادی با سریال خداحافظ بچه یکدیگر را پیدا کردیم و متوجه شدیم حرف یکدیگر را به‌خوبی متوجه می‌شویم. شاید همین درک متقابل باعث شد تا آقای هادی در کارهای دیگرشان هم برای من نقشی را در نظر بگیرند. البته رفاقت ما باعث نمی‌شود که آقای هادی در همه آثارش نقشی برایم در نظر بگیرد و به این نکته توجه می‌کند که نقش با فیزیک و نوع بازی‌ام همخوانی داشته باشد.

بازیگری را با تئاتر آغاز کردید و با سریال خداحافظ بچه بین مردم به شهرت رسیدید، علاقه به بازیگری، صبر و یا پشتکار باعث شد که این‌همه سال دوام بیاورید معروف شوید؟

هر سه ویژگی که اشاره کردید را دارم، صبر، علاقه و پشتکار‌! الان 47 سالم است، از 20 سالگی بازی در تئاتر را شروع کردم و آهسته و پیوسته تا به امروز رسیدم. برخلاف جوان‌های امروزی که به اصطلاح غوره نشده می‌خواهند مویز شوند و بسیار عجله دارند برای تبدیل به مطرح شدن، من هیچ عجله‌ای نداشتم که خیلی زود به قله برسم، با فیلم مارمولک وارد سینما شدم، اما بعدش چند سال بیکار بودم. هیچ اعتقادی ندارم که برای گرفتن نقش از این دفتر تهیه‌کننده به دفتر دیگر بروم.اوقاتی که نقشی ندارم، مطالعه می‌کنم، نمایشنامه می‌نویسم و در تئاتر بازی می‌کنم. اگر نقش خوبی هم پیشنهاد شود آن را می‌پذیرم و بازی می‌کنم. مثل نقشی که در خداحافظ بچه داشتم یا در سریال خوب بد زشت‌! به نظرم بازیگر جای خود را پیدا خواهد کرد اگر عجله نکند و توانایی‌های خود را ارتقا دهد. چند نقش سینمایی و تلویزیونی جدید پیشنهاد داده‌اند و همه این‌ها نشان می‌دهد که روشم درست بوده و نباید برای معروف شدن، عجله کرد. برای خودم دو تا قانون دارم؛ وقتی به پشت سرم نگاه می‌کنم، کسی را نرنجانده و پلی را خراب نکرده باشم، دوم از مسیر لذت ببرم هرچند که مقصد دور باشد. برای رسیدن به هدف خودم، خانواده و دیگران را قربانی نکنم.

صبر برای رسیدن به شهرت یا حتی نقش مناسب، خوب است، اما به‌هر‌حال چرخ زندگی هم باید بچرخد، می‌دانیم که از تئاتر پول زیادی نصیب شما نمی‌شود، در زمان بیکاری امرار معاش سخت نیست؟

من دبیر ریاضی هستم و شغل اصلی‌ام بازیگری نیست‌! 27 سال است، معلم هستم و از آموزش و پرورش حقوق می‌گیرم برای همین زندگی‌ام وابسته به درآمد بازیگری نیست. واقعیت این است هر نقشی را قبول نمی‌کنم نه به این دلیل که نقش خوب نبوده، به این دلیل که بابتش دستمزد خوبی نمی‌دادند‌! اگر دستمزد در شأنم نباشد آن را قبول نمی‌کنم. گاهی هم نقش خوب بوده، اما نحوه برخورد تهیه‌کننده یا مدیرتولید یا دستیار کارگردان خوب نبوده و آن نقش را نپذیرفته‌ام. خیلی بَر خورنده است وقتی به من می‌گویند این نقش را بازی کن تا «بپری!»، شانس بهت رو کرده و این نقش را از دست نده، دستمزد که مهم نیست‌! من اینجور ادبیات را اصلا نمی‌پسندم‌! اگر قرار به «پریدن» باشد من با فیلم مارمولک و سریال خداحافظ بچه، پریدم، اگر به تئاتر باشد، چند جایزه معتبر در این زمینه دارم. برخی از عوامل تولید یک اثر از ادبیات توهین‌آمیزی استفاده می‌کنند، قرار نیست اگر یک نقش خوب است یا عوامل سازنده آن معروف هستند من باج بدهم که نقش را بازی کنم. من از همه لحظات زندگی‌ام لذت می‌برم، بالا و پایین بودن شرایط زندگی و شهرت و... هم دست خداست نه بنده خدا!

استفاده از این نوع ادبیات شاید به این دلیل است که در سال‌های اخیر کسانی وارد تلویزیون و سینما شده‌اند که فقط با خودشان پول می‌آورند و به اصطلاح آدم حرفه‌ای این کار نیستند.

بله! خیلی از تهیه‌کننده‌ها مرا نمی‌شناسند و در اولین جلسه از من می‌پرسند تا حالا چه کارهایی کرده‌ای‌!؟ یعنی حتی رزومه مرا مطالعه نکرده‌اند! حالا بماند که کارگردانان و تهیه‌کننده‌ها اصلا تلویزیون تماشا نمی‌کنند تا کارهای قبلی سیروس همتی را دیده باشند و بر‌اساس آنها مرا به کار دعوت کنند! خیلی ساده است، شما به عنوان خبرنگار به چند تهیه‌کننده و کارگردان تلفن بزنید و بپرسید کدامیک از سریال‌های ماه رمضان را می‌بینند؟ باور کنید هیچ‌کدام را تماشا نمی‌کنند!

به دانش‌آموزانی درس می‌دهید که می‌دانند شما بازیگر هستید، تعامل‌تان با آنها چگونه است؟

از زمانی که سریال خاک سرخ پخش شد که من در آن نقش مراد را بازی می‌کردم، لذتم از تدریس خیلی بیشتر شده و کارم راحت‌تر شده است. من در منطقه 16 تدریس می‌کنم و دانش‌آموزانم حالا دیگر می‌دانند که اگر حاضرجوابی من از آنها بیشتر باشد، کمتر نیست‌! به همین دلیل خیلی مراقب هستند که حد و حدود خود را نگه‌دارند. برخی اوقات که دانش‌آموزان درباره یک فیلم و سریال سوالی دارند به شرط این‌که درس را خوب خوانده باشند، ده دقیقه آخر کلاس را به جواب دادن سوالات آنها اختصاص می‌دهم. در 14سال اخیر بازده کلاس‌هایم خیلی بالاست و هم خودم و هم دانش‌آموزان از کلاس‌های درس لذت بیشتری می‌بریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها