اشک‌هایش را فرموش نمی‌کنم بر صفحه تلویزیون، آن‌گاه که سکانس‌هایی از نقش‌آفرینی‌اش را در فیلم «سردار جنگل» می‌دید و معصومانه اشک می‌ریخت؛ برای نقش میرزا مرارت‌ها کشیده بود، خودش می‌گفت.
کد خبر: ۱۰۳۶۹۰۶
چه غریب بودی پهلوان!

خاطره دیگری هم دارم؛ تلفن همراهش که زنگ خورد، با آن صدای مردانه و پرهیبت پاسخ داد. گفتم که برای مصاحبه وقتی می‌خواهم، گفت که سر دوبله است. پرسیدم چه زمانی تماس بگیرم؟ پاسخ داد یک ساعت دیگر عزیزم، و چقدر مهربان بود. نمره خصوصی‌اش را داد و به مزاح گفت مبادا به کسی بدهی و خندید.

یک ساعت بعد، موعد مقرر، همکلام که شدیم دل پری داشت از زمانه و روزگار. می‌گفت اهل هیچ باند و دسته‌ای در دوبله نیست؛ اگر دعوتش کنند می‌رود وگرنه، راضی است به رضای خدا. خودش اذعان داشت که زیادی خجالتی و کمروست. می‌گفت مظلوم که باشی عقب می‌مانی. گلایه داشت از خرس‌خاله‌هایی که پس از فیلم‌های «سردار جنگل» و «میرزا کوچک خان» و در موسم سیل پیشنهادهای سینمایی و تلویزیونی، توصیه‌اش کرده بودند به خودداری و تاقچه بالا گذاشتن تا هم دستمزدش بالا برود و هم پیشنهادهای بهتری از راه برسد که قضا را ببین، این ترفند و استراتژی، نتیجه معکوس داده و یکسره به حاشیه رانده بودش، دست‌کم برای ده سال؛ آن‌ هم در دورانی که می‌توانست ‌اوج بگیرد و در قله بماند. خود را متضرر و خسران‌دیده آن دوران می‌دانست. می‌گفت نجابت بیش از حد باعث بدبختی است. با سرنوشت اما کنار آمده بود؛ دل به دل تقدیر داده و با قناعت به تفاهم رسیده بود. راضی بود به آنچه هست.

مرحوم ولی‌الله مومنی از جمله هنرمندانی بود که شایسته و بایسته قدر و منزلت ندید و البته خودش اعتقاد داشت که اسباب و بستر لازم را در اختیارش نگذاشتند تا همه استعدادهایش را بروز دهد و به منصه ظهور برساند. غریب بود؛ در حاشیه، در سایه. و چه مرگ مهجورا‌نه‌ای هم داشت بسان زندگی‌اش. روی خبر رسید در شهرک سینمایی غزالی و در پشت صحنه سریال «معمای شاه» قلبش ایستاده و تمام. به همین سادگی، به همین راحتی. هنوز هم اشک‌هایش جلوی چشمانم است و صدای بغض‌آلود گلایه‌مندش در گوشم زنگ می‌خورد.

با همه این حرف‌ها، مرحوم مومنی در همان معدود فرصت‌های پیش آمده، کم هنرنمایی نداشته و نقش ماندگار خلق نکرده است. از میرزا کوچک خان که بگذریم، شرحبیل بن ذی کلاع «مختارنامه» را داشت و پهلوان طاهر «پهلوانان نمی‌میرند» را؛ همچنان که امیر بخارا سریال «جلال‌الدین» و طاهر ذوالیمینین «ولایت عشق» را. استاد در دوبله هم ید طولایی داشت با آن صدای خاص و گیرایش؛ از تینیوی «جنگجویان کوهستان» گرفته تا پلیس «لبه تاریکی» و البته اسب «لوک خوش‌شانس» و گرگ بدجنس «دور دنیا در هشتاد روز».

اگر دست اجل مهلت داده بود و روزگار نامرادی نکرده بود، چه حال خوشی داشت مزین کردن صفحه به گفت‌وگوی مفصلی با ولی‌الله مومنی به بهانه تولدش. امروز 10 خرداد، تولد استاد است. اما همیشه همانی نمی‌شود که باید و توقع می‌رود. او دیگر در میان ما نیست اما یادش جاودان و خاطرش عزیز خواهد بود برای همیشه، بی‌گمان. به تاسی از دیالوگ‌ معروف سریال «پهلوانان نمی‌میرند» باید گفت که هنرمندان هم نمی‌میرند، بسان پهلوانان. آ‌نها همیشه در یاد و خاطر مردم زنده خواهند بود؛ خصوصا ولی‌الله مومنی که هم هنرمند بود و هم پهلوان.

محسن محمدی

دبیر گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها