مجموعه گرگ آسمان که بین سال‌های 1984 تا 1987 از شبکه‌های سی‌بی‌اس و یو‌اس‌ای نتورک پخش شد. نمونه کامل و جامعی از رویای آمریکایی در دهه 80 میلادی و چند سال قبل از فروپاشی کمونیسم است.
کد خبر: ۱۰۰۵۷۸۶
گرگ‌های هفت‌تیر کش !

این مجموعه در زمان خود طرفداران بسیاری داشت و به دلیل داستان ماجراجویانه و عمدتا جوان‌پسندش توانست در مقطعی به سریال پربیننده تلویزیون آمریکا تبدیل شود. این را از ظاهر نقش اول داستان هم می‌توان دریافت که تیپ و مدل موی او تصویر کاملی از تین‌ایجرهای آمریکایی در آن سال‌هاست که در جهان هم طرفداران بسیاری داشت. قبل از بررسی کوتاه این سریال باید به دو اصطلاح مهم در ادبیات سیاسی جهان بپردازیم که این سریال را می‌توان در بستر آن دید و دریافت، چرا این سریال و آثار مشابهی که در ایالات متحده ساخته می‌شود باوجود ظاهر متفاوت، دقیقا در راستای سیاست‌های این کشور است.

میلیتاریسم

نظامی‌گری و توسعه کارخانه‌های اسلحه‌سازی یکی از سیاست‌های کلان دولت آمریکاست که در چند دهه گذشته و برای توسعه تسلط بر جهان دنبال کرده است. این کشور بودجه وحشتناکی برای امور نظامی و تسلیحاتی خرج می‌کند و جالب اینجاست که هر بار حجم این تسلیحات از حد خاصی افزایش پیدا می‌کند. یک جنگ در گوشه‌ای از دنیا به راه می‌افتد تا این اسلحه‌های مدرن آزمایش شوند و به همین دلیل یکی از لابی‌های مهم در سیاست آمریکا همین کارخانه‌های اسلحه‌سازی است که آزاد بودن حمل و خرید و فروش سلاح در این کشور هم به این نکته بسیار کمک می‌کند.

روحیه میلیتاریستی دولت آمریکا همواره مورد توجه بسیاری از فیلمسازان آمریکایی قرار دارد و فیلم‌های مختلفی در راستای نقد یا ستایش از آن ساخته شده است. از «کلاه‌سبزها» ساخته جان وین در راستای دفاع از جنگ ویتنام تا «غلاف تمام‌فلزی» ساخته استنلی کوبریک یا مستند بی‌نظیر «بولینگ برای کلمباین» ساخته مایکل مور که به شکل جدی این سیاست را زیر سوال می‌برد. مجموعه گرگ آسمان به شکل تمام‌عیار آمریکای میلیتاریست را به تصویر می‌کشد؛ آمریکایی که شرکت‌های اسلحه‌سازی در آن به مثابه یک حزب قدرتمند سیاسی معادلات را کنار هم می‌چینند تا بتوانند به کمک شبیه‌سازی جنگ‌های احتمالی محصولاتشان را به قیمتی گزاف به کشورهای متوهم و عقب‌مانده‌ای همچون کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس بفروشند.

تو ای برادر کجایی؟

گرگ آسمان در 11 قسمت به خلبانی به نام استرینگ با بازی جان مایکل وینسنت می‌پردازد که بعد از جنگ ویتنام در یک شرکت تسلیحاتی آمریکایی استخدام می‌شود. شرکت هلیکوپتری فوق‌پیشرفته به نام گرگ آسمان برای مقاصد نظامی ساخته شده، اما استرینگ آن را می‌دزدد و برگرداندن آن را به بازگشت برادرش که در جنگ ویتنام مفقود شده و به ظاهر شرکت از آن خبر دارد، منوط می‌کند. استرینگ به همراه همکار باتجربه‌اش که نقشش را ارنست بورگناین بزرگ بازی می‌کند در بسیاری از ماموریت‌ها به‌دنبال جلوگیری از فعالیت کسانی هستند که به واسطه همین شرکت‌های تسلیحاتی در حال آزمایش سلاح‌های جدید در بیابان‌های آمریکا هستند. لوکیشن اصلی این سریال بیابان‌هایی است که اصولا برای آزمایش‌های نظامی بشدت مناسب است و به همین دلیل استرینگ می‌تواند در دل این مکان عجیب و غریب یک هلیکوپتر را پنهان کرده و هر وقت می‌خواهد سراغ آن برود و با آن پرواز کند.

گرگ آسمان در زمان خود تولید پرخرج و جلوه‌های ویژه پیشرفته‌ای دارد. صحنه‌های نبرد هوایی عموما استودیویی است و نماهای بی‌ربط فراوانی دارد که مسلما آن زمان نکته مهمی محسوب نمی‌شده است. داستان هر قسمت مستقل و با همان خط کلی جست‌وجوی استرینگ برای یافتن برادرش است. در طول داستان به راحتی می‌توان به نقش ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا در تحولات سیاسی جهان پی برد؛ از اجیر کردن مزدور برای نبرد با کمونیست‌ها در آمریکای جنوبی تا روش‌های براندازانه در جای جای جهان.

مردی از تبار این گروه خشن

ارنست بورگناین در ژانویه 1917 از خانواده‌ای ایتالیایی‌تبار در آمریکا به دنیا آمد و بعد از دو سال و به واسطه جدایی پدر و مادرش به ایتالیا بازگشت، اما پس از بازگشت به آمریکا در دهه 40 و پس از حضور در جنگ جهانی دوم و به تشویق مادرش به سوی تئاتر کشیده شد. بورگناین با تلاش بی‌نظیر و پشتکار فراوانش توانست به یک بازیگر درجه یک در سینمای آمریکا تبدیل شود، اما بدون شک شاهکارش در سال 1955 اتفاق افتاد. او با بازی در فیلم مارتی و در نقش یک قصاب مهربان و در حضور غول‌هایی همچون جیمز کاگنی، اسپنسر تریسی، جیمز دین و فرانک سیناترا برنده جایزه اسکار شد تا یکی از برندگان این جایزه در عصر طلایی هالیوود باشد.

بورگناین در دوره مارلون براندو، جیمز دین و گری کوپر و بسیاری از ستاره‌های هالیوود به‌رغم چهره خشن و غیرجذابش توانست به یکی از نقش اول‌های به یاد ماندنی هالیوود مبدل شود و از این جهت یک استثنا و الگوی فوق‌العاده است. بدون شک بورگناین در ایران عمده شهرتش را مدیون ساخته جاودانه سام پکین پا یعنی «این گروه خشن» است که بازی بورگناین در آن فراموش نشدنی است؛ فیلمی که یکی از کلاسیک‌های ماندگار تاریخ سینماست. بورگناین علاوه بر گرگ آسمان در چند سریال تلویزیونی دیگر هم بازی کرده و در سال 2012 در 95 سالگی به دلیل بیکاری کلیوی دارفانی را وداع گفت. او شمایل مرد خشن و محکم هالیوودی است که در فیلم‌هایش همواره یک اقتدار مردانه را به تصویر می‌کشد و اگر هم مانند مارتی و گرگ آسمان کاراکتری مهربان و دوست‌داشتنی دارد، این مهربانی با کاریزمایی فوق‌العاده همراه است.

گرگی که پیر می‌شود

گرگ آسمان در خلال قصه‌هایش باوجود این‌که به یک فساد پیچیده در صنایع نظامی و هوایی آمریکا و آزمایش‌های مخفی نظامی می‌پردازد، اما در پس‌زمینه می‌خواهد اقتدار این کشور را به رخ بکشد. در بسیاری از سکانس‌ها بدنه جیپ یا حتی پره‌های هلیکوپترها به رنگ پرچم آمریکا طراحی شده و طبق همان فرمول قدیمی آمریکایی همه چیز فدای این پرچم و کشور خواهد شد. اگر ارتش و صنایع نظامی آمریکایی در داستان فاسد و افسارگسیخته است، اما باز هم دو خلبان از همین سیستم که یکی سرباز جنگ ویتنام و دیگری خلبانی بازنشسته است سعی در اصلاح این خودسری‌ها دارند و در نهایت هم موفق می‌شوند.

گرگ آسمان، اما به شیوه زیرکانه‌ای به این نکته اذعان دارد که هلیکوپتری مدرن در زمان خود همچون گرگ آسمان هم کهنه خواهد شد و اگر همین تکنولوژی در مقابل منافع شرکت‌های اسلحه‌سازی قرار گیرد از بین خواهد رفت. موسیقی گرگ آسمان هم نمونه فوق‌العاده‌ای از موسیقی آمریکایی در دهه 80 میلادی است؛ دهه‌ای که هالیوود و اساسا تلویزیون آمریکا به‌واسطه ریاست‌جمهوری ریگان که یک هنرپیشه تلویزیونی بود در اوج به سر می‌برد.

همیشه یک دشمن داشته باش!

داستان گرگ آسمان کلا در خاک آمریکا می‌گذرد و به غیر از چند فلاش بک و یادآوری در مورد جنگ ویتنام همه جریانات در داخل کشور اتفاق می‌افتد و این برای مجموعه‌ای که بر مبنای درگیری‌های نظامی طراحی شده یک انتخاب و موقعیت سخت است اما بر مبنای همان ایده و مدل آمریکایی می‌توان در همین کشور هم انواع و اقسام دشمن‌ها را خلق کرد تا برای عملیات نظامی در همه جای جهان توجیه داشت؛ دشمن‌هایی از جنس کمونیسم در دهه 80 و بعدها القاعده و طالبان که در به وجود آمدن بسیاری از آنها نقش داشته‌اند و هدف اصلی همواره توجیه رفتارهایی مبتنی بر نظامی گری است. دشمن تراشی و پرورش و نگهداری آن برای مواقع لازم یک ایده آمریکایی قدیمی است که بر مبنای آن سریال هم ساخته می‌شود و جالب اینجاست که یک بررسی ساده در سریال‌های ده سال گذشته تولید شده در آمریکا نشان می‌دهد که این آثار بسیاری از برنامه‌های آینده این کشور را به تصویر می‌کشد تا میزان و نوع عکس‌العمل کشورهای هدف سنجیده شود. تلویزیون آمریکا در همه ابعاد منعکس‌کننده برنامه‌های نظامی این کشور است که یکی دو دهه بعد پیاده خواهد شد و برخلاف روحیه کمونیست‌ها پنهانکاری در این برنامه‌ها وجود ندارد.

علی تقی هاشمی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها