با سامیه لک، بازیگر تلویزیون

آدم ریسک‌پذیری هستم

فریدون جیرانی کارگردان باسابقه و حرفه‌ای تلویزیون با ساخت مجموعه تلویزیونی مرگ تدریجی یک رویا دست به یک آسیب‌شناسی جدی و با نگاه منصفانه نسبت به جریان روشنفکری در طبقه مرفه جامعه زده است و در این آسیب‌شناسی شاهد این هستیم که تقابل تفکرات سنتی و مدرن یک زن و مرد می‌تواند چه تبعات منفی و زیانباری برای کیان و امنیت خانواده داشته باشد.
کد خبر: ۹۴۶۱۴۷
آدم ریسک‌پذیری هستم

به گزارش جام جم، ازدواج یک مرد سنتی، اما با نگاهی معتدل به مسائل هنری که در ضمن شغل پدری‌اش یعنی انتشاراتی را ادامه می‌دهد، با دختری نویسنده که دغدغه‌های روشنفکری دارد و خانواده‌اش هم وضعیت نابسامانی دارند (خواهر الکلی و متارکه کرده و مادر بیمار) در نهایت به شکست منجر می‌شود و دختر سودای مهاجرت به آن سوی آب‌ها دارد و مرد هم برای بازپس‌گیری دخترش در یک سفر ادیسه‌وار وارد چالش بزرگی در زندگی‌اش می‌شود.

سامیه لک بازیگر جوان و مستعد سریال مرگ تدریجی یک رویا با درک درست از نقش خود توانست بخوبی ابعاد شخصیتی یک دختر جوان روشنفکر و نویسنده که تحت تاثیر راهنمای‌های مخرب خواهرش قرار می‌گیرد را بازی کند. با سامیه لک درباره ویژگی‌های نقش مارال، حضور در نقش اصلی سریال و همکاری با فریدون جیرانی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

موقعی که متوجه شدید قرار است در سریال مرگ تدریجی یک رویا در نقش اصلی سریال که محور اتفاقات درام است بازی کنید چه حسی پیدا کردید؟

همه اتفاقات و حضور و بازی‌ام در سریال مرگ تدریجی یک رویا خیلی سریع رخ داد (از مرحله انتخاب تا تست گریم و تصویربرداری) و من هیجان، شوق و انگیزه زیادی داشتم. ولی این هیجان همراه با دلهره یا ترس نبود چون اصولا آدمی ریسک‌پذیر و عاشق تجربه کردن عرصه‌های مختلف هستم. (البته برای ریسک کردن هم یک چارچوب منطقی دارم و هیچ‌گاه بدون منطق و تفکر این کار را انجام نمی‌دهم) شاید بهتر باشد بگویم دائما در حال محک زدن خودم و توانایی‌هایم هستم.

در کل در ایفای نقش مارال به‌عنوان نقش محوری چیزی برای از دست دادن نداشتم جز تجربه کردن یک دنیای دیگر و آموختن مسائل مختلف و جدید.

چگونه برای بازی در سریال انتخاب شدید؟

فریدون جیرانی برای نقش مارال دنبال یک چهره نو، تازه و دیده نشده بودند، چهره‌ای که دیدنش برای مخاطب تجربه نشده و توام با جذابیت باشد و علاقه‌ای نداشتند برای ایفای این نقش از یک بازیگر شناخته شده استفاده کنند. دوستی من را به ایشان معرفی کرد و به دفترشان رفتم و در ابتدا سوالاتی از من پرسیدند و درباره مسائل مختلف نقش مارال صحبت کردیم و جیرانی با نگاه حرفه‌ای از من پرسید، می‌توانی از پس ایفای نقش محوری این سریال بربیایی و آیا اعتماد به نفس چنین کاری را دارید؟

در جواب ایشان گفتم «نمی‌توانم» در دایره لغات من جایی ندارد و تا به حال هر کاری را که در زندگی انجام داده‌ام از عهده‌اش برآمده‌ام. فریدون جیرانی با شنیدن حرف‌های من خیالش راحت شد و بعد از انجام مراحل مختلف تمرینات دورخوانی نقش و آشنایی‌ام با کاراکتر مارال به من اعتماد کرد و نقش مارال را به من سپرد و جا دارد از این اعتماد ایشان تشکر ‌کنم.

آیا با سبک و شیوه کاری فریدون جیرانی آشنایی داشتید؟

بله، اغلب فیلم‌ها و سریال‌های فریدون جیرانی از قبیل قرمز را دیده بودم و با سبک کاریشان آشنایی کامل داشتم. در دوران نوجوانی که به مطالعه مجلات تخصصی سینما علاقه داشتم، نوشته‌ها، گفت‌وگو‌ها و نقدهای ایشان را در مجلات تخصصی مثل هفته‌نامه سینما می‌خواندم و نگاه تحلیلی که به سینما و تلویزیون داشتند برایم خیلی حائز اهمیت بود و از جمله نویسندگانی بودند که در فیلمسازی هم موفق بودند.

همبازی شدن با هنرمندانی چون ناصر طهماسب، دانیال حکیمی، هوشنگ توکلی، پولاد کیمیایی و بخصوص با ستاره اسکندری که در اغلب سکانس‌ها با او همبازی بودید و سایرین چه دستاوردها و ویژگی‌ای داشت؟

همبازی شدن با هنرمندانی که نام بردید و هرکدامشان جزو بهترین‌های سینما و تلویزیون هستند، قطعا یکی از بهترین اتفاقات زندگی‌ام بود، دانیال حکیمی با بزرگواری و شکیبایی با من همراهی کرد و در اغلب سکانس‌های دو نفره مثل یک پارتنر حرفه‌ای و دلسوز به من کمک‌های زیادی کرد و دیگر بازیگران هم هر کمکی که از دستشان برمی‌آمد، دریغ نمی‌کردند که جا دارد از همه‌شان به خاطر این همراهی تشکر کنم، در مورد ستاره اسکندری موضوع فرق می‌کند. ستاره اسکندری بازیگر ارزنده تلویزیون که همه خاطرات خوبی از نقش‌آفرینی‌هایش در مجموعه‌هایی مثل نرگس در یاد دارند. در تمام مدت فیلمبرداری مثل یک رفیق، همراه خوب و دلسوز در کنارم بود و به نظرم مثل یک معلم و استاد به من کمک کرد تا بتوانم از پس ایفای چنین نقش بزرگی بربیایم و درست مثل نقش‌هایمان در سریال که خواهر بودیم، مثل یک خواهر بزرگ‌تر پشتیبانم بود. من از ستاره اسکندری یاد گرفتم ستاره اسکندری بعد از گذشت سال‌های زیاد از ساخت سریال هنوز بهترین دوست و همراهم است و اوقات زیادی را با هم سپری می‌کنیم و در خیلی از سفرهایش همراهش هستم.

با توجه به وضعیت متزلزل مادر مارال، چقدر رابطه مارال و ساناز رابطه مادر فرزندی می‌تواند تلقی بشود یا همان رابطه میان دو خواهر قابل تعریف است؟

رابطه ساناز و مارال رابطه مادر و فرزندی نیست، رابطه بین دو خواهر است، البته یک رابطه مریض، از بنیاد مریض، دلسوزی و اعتماد بیش از حد و اشتباه مارال به ساناز که خودش(ساناز) دچار مشکلات اساسی در نگاه به زندگی است واین اعتماد کردن برای ساناز فاجعه تراژیکی را رقم می‌زند.

تصمیم ازدواج مارال بامردی که با او فاصله فرهنگی دارد چقدر درست بود. با توجه به این‌که مارال دختر تحصیلکرده و روشنفکری بوده است؟

نمی‌شود گفت تصمیم ازدواجش درست بوده یا قابل نقد کردن است. وقتی پای یک علاقه مشترک در حد عشق در میان است، عشق هر دوی آنها (حامد‌و‌مارال) به نوشتن، ادبیات و حتی نویسنده‌های مشترک، ضمنا علاقه‌مندی آنها به هم بی‌تاثیر نبوده و می‌گویند عشق چشم عقل را کور می‌کند. ضمن این‌که حامد مخالف روشنفکری نیست و تفکراتش منطقی و مبتنی بر دموکراسی و احترام به نظر طرف مقابل است.

برای نزدیک شدن به ویژگی‌های شخصیتی مارال در پیش تولید چه کارهایی انجام دادید؟

در طول دوران تصویربرداری فریدون جیرانی با صبر و حوصله از ویژگی‌های شخصیتی مارال با من حرف می‌زدند و خواسته‌هایشان را مطرح می‌کردند. مارال به لحاظ شخصیتی اصلا به سامیه لک شبیه نیست تنها یک نقطه تشابه وجود دارد، مارال معتاد به نوشتن و کارش بود یعنی کارش از هر چیزی برایش مهم‌تر بود (حتی از شیر دادن به بچه‌اش) که این ویژگی در دیالوگ مارال در سکانس دعوای حامد و مارال در خانه قابل بازخوانی است. من هم معتاد به کارم هستم در واقع کارم برایم در اولویت قرار دارد و همیشه سایر مسائل زندگی‌ام را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

به‌عنوان یک زن چقدر به مارال به خاطر کارهایش حق می‌دهید و چه جاهایی کارش قابل نقد کردن است؟

آدم مناسبی برای پاسخ دادن به این سوال نیستم چون همان‌طور که گفتم کار برایم در اولویت است. اما مارال ضعف در مدیریت خواسته‌هایش و همین‌طور ضعف در تصمیم‌گیری‌هایش باعث می‌شود دچار مشکلات زیادی بشود.

این رابطه مثلثی داریوش، مارال و شوهرش چقدر در جذابیت درام داستان نقش داشت؟

قطعا این مثلث بی‌تاثیر نبوده، اما غیر از این، داستان از جذابیت‌های دیگر و بیشتری برخوردار بود.

مارال چقدر تحت تاثیر داریوش (با بازی ایرج طهماسب) قرار دارد و آیا این تاثیرپذیری به‌خاطر تجربیات زیاد داریوش و کم‌تجربگی مارال است؟

مارال بیشتر تحت تاثیر ساناز است تا داریوش آریان و این ساناز است که تحت تاثیر داریوش آریان و تجربیاتش و این زنجیره باعث می‌شد مارال از طریق ساناز تحت تاثیر آریان قرار بگیرد.

آیا مارال متوجه نمی‌شود برخی ازرفتارهای ساناز به‌دلیل حسادت به اوست؟

هیچ فردی براحتی نمی‌تواند قبول کند که خواهر یا برادرش به او تا این حد حسادت می‌کنند.

بعد از پخش موفق سریال با واکنش‌های مردم در اجتماع چگونه برخورد می‌کردید؟

واکنش مردم نسبت به من با عشق و علاقه بود و با عشق به آنها پاسخ می‌دادم، البته بیشترین سوال این بود شوهر به این خوبی را چرا این‌قدر اذیت می‌کنی.

آیا خاطره‌ای از بازی در این سریال دارید؟

تمام 12 ماه و 16 روز کار خاطره است که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم.

در حال حاضر مشغول به چه کارهایی هستید؟

در حال حاضر مشغول کارهای تخصصی خودم در حوزه طراحی و ساخت و ساز ساختمان و منتظر پیشنهادهای خوب بازیگری هستم.

پیشنهادهای ‌«جم‌» را رد کردم

در طول سال‌های اخیر بیش ازهشت بار پیشنهاد حضور در شبکه جم را داشتم که هیچ‌کدامشان را قبول نکردم. معتقدم به عنوان یک بازیگر ایرانی باید در سینما و تلویزیون کشورم فعالیت کنم و اگر کار فرهنگی انجام می‌دهم باید در داخل کشورم باشد. ماهیت اصلی این نوع شبکه‌ها که صداقت درکارشان ندارند مشخص نیست و برنامه‌هایشان به سلامت فرهنگی خانواده‌های ایرانی لطمه می‌زند.

هونام حقانی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها