گفت‌وگو با بیژن بنفشه‌خواه به بهانه بازی در سریال «حالت خاص»

کمدی یا جدی؛ هر نقشی را بازی می‌کنم

در دنیای سریال‌های تلویزیونی گاه با آثاری مواجه می‌شویم که تعمدا فضایی محدود را برای روایت داستان خود انتخاب کرده و از آن به عنوان شیوه‌ای برای جذب مخاطب بهره می‌گیرند. در حقیقت این دسته از آثار از لوکیشن به مانند یک شخصیت بهره گرفته و از آن در جهت پیشبرد داستان سود می‌برند که بیش از همه مورد‌ توجه‌ کمدی‌ سازها قرار گرفته است.
کد خبر: ۸۷۳۵۴۲
آسایشگاهی با حالت خاص

بسیاری از مجموعه‌های کمدی دهه 70 و 80 از این شیوه برای روایت داستان خود استفاده کرده و تقریبا ‌همگی آنها هم در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند. برای مثال می‌توان به باغچه مینو، کوچه اقاقیا، شهر قشنگ و... اشاره کرد که تمامی آنها در این مورد اشتراک داشته‌اند. در سال‌های اخیر شاهد تولید و پخش نمونه‌هایی از این نوع بوده‌ایم که آخرین آنها سری دوم در حاشیه و نیز مجموعه حالت خاص می‌باشند که این دومی در شبکه نسیم و توسط افشین اربابی ساخته شده است. حالت خاص داستان آسایشگاهی روانی است که به شکل خصوصی اداره شده و تنها یک مریض به نام بهرام دارد که کل هزینه آسایشگاه نیز توسط پدر او پرداخت می‌شود. امیررضا طلاچیان که فیلمنامه این مجموعه را نوشته بار دیگر به سراغ یکی از اقشار مورد علاقه برنامه‌سازان سیما (پزشکان) رفته و این بار در فضایی به‌شدت فانتزی قصه خود را پی‌ریزی کرده است تا از هر گونه حاشیه پیشگیری شود. در قسمت اول این مجموعه مخاطب تا حدود زیادی با فضای داستان و شخصیت‌ها آشنا شده و بدون حاشیه روی وارد متن می‌شود که این امر جزو نقاط قوت حالت خاص به حساب می‌آید. در قسمت‌های بعدی هر یک از شخصیت‌ها محوریت پیدا کرده و داستانکی را خلق می‌کند گاه شخصیت‌هایی مکمل نیز از بیرون به آن اضافه می‌شوند. برای مثال می‌توان به حضور مرد تاجر چینی (پینگ پونگ) در آسایشگاه اشاره کرد که در خیابان گم شده و توسط تیمور به آسایشگاه وارد می‌شود.

همین طور زن جوانی که در برنامه زنده تلویزیونی مشغول به کار است و دکتر وحید خانزاده پس از حضور در این برنامه به او علاقه‌مند شده است، اما تمرکز داستان بیش از هر چیز روی شخصیت‌های اصلی آن است که عموما با توجه به کمدی بودن کار از میان تیپ‌ها انتخاب شده‌اند. تیپ‌هایی آشنا برای مخاطب که بخشی از آن توسط نویسنده خلق شده و بخش دیگر به ذهنیت مخاطب محول شده است. دکتر خانزاده ‌، نمونه تیپیکال پزشک جوان خجالتی و تنهایی است که در کنار جمعی نامتجانس قرار گرفته و در تضاد کامل با آنها به سر می‌برد. از دل همین تضاد است که کمدی شکل گرفته و شوخی‌ها پرورش پیدا می‌کند. دیگر شخصیت نزدیک به او که در یک جبهه قرار می‌گیرند، پرستاری به نام باریک بین است که حساسیت فوق‌العاده‌ای روی بهداشت و تمیزی دارد.

علاقه او به ازدواج لایه دیگری از این شخصیت را ساخته و پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد که با توجه به مجرد بودن دکتر خانزاده، کنجکاو‌ ‌برانگیز جلوه می‌کند. دکتر رستگار که دوره انترنی خود را در این آسایشگاه می‌گذراند، بدون شک کلیشه‌ای‌ترین شخصیت خلق شده در فیلمنامه است که ملغمه‌ای از چند تیپ به حساب می‌آید. تیپ جوان سر به هوا و از زیر کار دررویی که نمونه‌های آن را پیش از این به وفور در کارهای کمدی شاهد بوده‌ایم و تقریبا هیچ نشانی از شغل و رشته تحصیلی وی در آن به چشم نمی‌خورد! اتفاقی که به نوعی دیگر برای مسئول پذیرش آسایشگاه (سعیده رشیدی) هم اتفاق افتاده و تیپیک بودنش لطمه سنگینی بر آن وارد کرده است. به‌خصوص استفاده بیش از اندازه از تکیه‌کلام‌های محدود مثل: شاید باورتون نشه که از فرط تکرار در هر قسمت مخاطب را خسته و دلزده می‌کند. تیمور را می‌توان جذاب‌ترین شخصیت حالت خاص به حساب آورد که رگه‌هایی از کمدی در آن به چشم می‌خورد و مخاطب نسبت به او حس خوبی دارد. آچار فرانسه آسایشگاه که همه کارهای خدماتی را انجام داده و در عین حال از زرنگی و زیرکی دلنشینی هم برخوردار است. همچنین بخش مهمی از شوخی‌ها توسط تیمور شکل می‌گیرد که به‌ندرت مکمل خوبی داشته و به همین خاطر هم اغلب به ثمر نمی‌نشیند. بهرام، کلیشه‌ای از یک بیمار اعصاب و روان است که خود را سالم‌تر از افراد آسایشگاه دانسته و با تیمور بیش از بقیه ارتباط دارد. شخصیت فروشنده بوفه آسایشگاه که تنها دست‌هایش دیده شده و در قبال خواندن شعر به مشتریان تخفیف می‌دهد، در راستای فرم فانتزی حالت خاص قرار دارد که شوخی‌های بامزه‌ای را شکل می‌دهد و برای مخاطب هم جذاب به نظر می‌رسد.

حالت خاص به سیاق نمونه‌های مشابه پیش از خود، بخش مهمی از کار را به بازیگران و توانایی‌ های آنان واگذار کرده که جز پاره‌ای موارد به نتیجه دلخواه نرسیده است. بیژن بنفشه‌خواه در نقش دکتر خانزاده تقریبا همان بازیگر همیشگی است که در اینجا به کسوت یک پزشک درآمده و چیز تازه‌ای هم به نقش اضافه نکرده است. الیکا عبدالرزاقی هم که در برنامه خندوانه نشان داده که در عرصه کمدی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد در نقش باریک بین بازی کاملا متوسطی را ارائه کرده و تلاش چندانی هم برای نوآوری به خرج نداده است. درست به مانند ملیکا شریفی‌نیا در نقش سعیده رشیدی که بیش از اندازه روی میمیک چهره آن هم به شکلی اغراق‌آمیز تمرکز کرده و این شخصیت را از دنیای واقعی دور کرده است. در این بین تنها پوریا رحیمی سام در نقش تیمور خوب ظاهر شده و شیرینی خاصی هم به نقش تزریق کرده که در ادامه می‌تواند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند.

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها