نگاهی به سریال‌های تلویزیون با محوریت تاریخ

تاریخ از 2 زاویه متفاوت

در میان خیل مجموعه‌های تولید شده در بیش از سه دهه‌ای که از انقلاب گذشته، گهگاه آثاری به چشم می‌خورد که روایتی از یک دوره تاریخی بوده و به اصطلاح در گونه تاریخی جای می‌گیرند.
کد خبر: ۸۶۰۱۴۶
تاریخ از 2 زاویه متفاوت

این گروه از مجموعه‌های تلویزیونی که به لقب فاخر هم مفتخر شده‌اند برای روایت قصه خود از دو روش متفاوت سود جسته‌اند که هر یک از آنها ضعف‌ها و قوت‌هایی داشته‌اند.

نخست دسته‌ای که به تاریخ وفادار بوده و شخصیت‌های مهم و برجسته تاریخ را محور قرار داده و براساس آنها قصه خویش را پیش برده و گسترش داده‌اند.

برای نمونه می‌توان به مجموعه‌های بوعلی سینا ساخته کیهان رهگذار، کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی، دلیران تنگستان اثر همایون شهنواز و معمای شاه ساخته محمدرضا ورزی اشاره کرد که همگی آنها در یک نکته (استفاده از شخصیت‌های شناخته شده در تاریخ) اشتراک دارند.

این‌گونه مجموعه‌ها عموما شخصیت‌محور بوده و قهرمان نقشی اساسی در پیشبرد داستان دارد که در نمونه‌های غیرایرانی نیز به عنوان یک اصل پذیرفته شده است.

اما دسته دوم آنهایی هستند که در آن یک دوره تاریخی خاص برجسته شده و شخصیت‌هایی برگرفته از واقعیت و نیز تخیل فیلمنامه‌نویس درون آن جای می‌گیرند.

شخصیت‌هایی برگرفته از قلب تاریخ که برای مخاطب نام‌آشنا نبوده، اما به واسطه برخورداری از فاکتورهای مختلف مخاطب را به همذات‌پنداری با خویش وادار می‌کنند.

در حقیقت آنها جانشین مخاطب در دوره‌های مختلف تاریخ هستند که برش‌هایی از آن را نشان می‌دهند.

در این قبیل آثار که در قیاس با گروه اول کم‌تعدادتر به نظر می‌رسند، دست نویسندگان فیلمنامه بازتر بوده و تاریخ چندان دست و پاگیر آنها نمی‌شود.

به همین دلیل هم عنصر تخیل در آنها پررنگ‌تر بوده و نیازی هم به بازسازی نعل به نعل تاریخ در آنها احساس نمی‌شود.

برای مثال می‌توان به مجموعه‌های تلویزیونی رعنا اثر داوود میرباقری، در چشم باد ساخته مسعود جعفری جوزانی، شب دهم به کارگردانی حسن فتحی، کیف انگلیسی ساخته سیدضیاءالدین دری،

کیمیا به کارگردانی جواد افشار و... اشاره کرد که تمامی آنها به دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران پرداخته بدون آن‌که قهرمان‌های آن را شخصیت‌های واقعی و شناخته شده تشکیل دهند.

حال در ادامه به آثار یاد شده و موفقیت یا عدم موفقیت آنها در جذب مخاطب نگاهی می‌اندازیم.

یک دوران پرتلاطم

دوران به حکومت رسیدن رضاخان که در نهایت به پادشاهی 50 ساله پهلوی در ایران منجر شد، بسیار مورد توجه کارگردان‌ها و نویسندگان مجموعه‌های تلویزیونی قرار گرفته و به تولید آثار متنوعی در این رابطه ختم شده است.

معمای شاه که این روزها از شبکه یک سیما در حال پخش است، نمونه شاخصی از دسته اول این آثار است که به آن اشاره شده و دوره‌ای چهل ساله با محوریت شخصیت‌های واقعی تاریخی به تصویر کشیده شده است.

کاری که پیش از این در این حجم انجام نشده و تلاش زیادی هم برای مطابقت آن با مستندات تاریخی انجام شده است.

با این حال ورزی از شخصیتی کاملا خیالی به نام دکتر وزیری در متن قصه خود سود جسته و تلاش کرده تا پلی میان این دو گروه آثار تاریخی تلویزیونی بزند.

در واقع وزیری وجدان بیدار جامعه در دوره پرفراز و نشیبی است که حوادث مهمی در آن رقم خورده است.

درست برخلاف کیف انگلیسی که تقریبا در همین دوران می‌گذرد، اما شخصیت‌ها فقط شباهت‌هایی با شخصیت‌های واقعی داشته و بهانه‌ای برای روایت یک قصه جذاب و سرشار از فراز و فرود هستند که در راسشان منصور ادیبان و مستانه پیرایش قرار دارند.

مخاطب به این آثار هم روی خوش نشان داده و هم گاه حتی بیشتر از دسته اول آنها را مورد توجه قرار می‌دهند.

دلیل این امر نیز در باز بودن دست نویسنده و کارگردان برای خلق شخصیت‌هایی با بار دراماتیک بیشتر و بهره گرفتن از تخیل در خلق آنها نهفته است.

در عین حال دری از طریق داستان خود گشتی هم در تاریخ معاصر زده و به دهه پرالتهاب بیست و سی و برخی وقایع و ماجراهای آن پرداخته است.

در این بین نباید از بازی‌های درخشان و هماهنگ علی مصفا و لیلا حاتمی در نقش‌های اصلی کیف انگلیسی به سادگی عبور کرد که علاوه بر باورپذیری، مخاطب را به همذات‌پنداری با آنها نیز وامی‌دارد.

در کنار آنها باید از حضور اندک، اما تاثیرگذار رضا کیانیان در نقش روحانی معتمد شهر کوچک خانواده ادیبان هم یاد کرد که در سه دهه اخیر کمتر نمونه مشابهی داشته است.

میرباقری هم در رعنا به روزهای پرالتهاب منتهی به انقلاب از دریچه نگاه خانواده‌ای متعلق به طبقه متوسط پرداخته و از تضادهای میان شخصیت‌های اصلی، درام جذاب و پرکششی را خلق کرده است.

در این میان شخصیت‌هایی همچون رعنا و برادرش که در دو قطب متضاد قرار دارند، بهتر از بقیه از کار درآمده که در کنار این دو نباید از شخصیت پیچیده و رمزآلود دوست مبارز پسر رعنا که شهید شده غافل شد.

در شب دهم هم که قصه‌اش در دوران حکومت رضاخانی می‌گذرد، حیدر و یاور جاهل‌هایی از طبقه پایین جامعه هستند که در پی یک شرط‌بندی سر از ماجرایی پیچیده و تلخ درآورده و پس از یک تحول درونی عمیق جانشان را بر سر راهی که برگزیده‌اند می‌بازند.

فتحی دستور رضاخان مبنی بر لغو برگزاری تعزیه در دهه اول محرم را بهانه‌ای برای روایت قصه جذاب خویش قرار داده و عاشقانه تماشایی خود را در بستری از تاریخ معاصر روایت کرده است.

وی در شب دهم عمده تمرکز خود را روی شخصیت‌پردازی گذاشته و به همین دلیل هم شخصیت‌ها پیشینه و شناسنامه داشته و صاحب هویت هستند.

برای نمونه می‌توان به حیدر، یاور، فخرالزمان و... اشاره کرد که مخاطب نسبت به آنها حس خوبی داشته و در دل داستان با آنان همراه می‌شود.

برگزاری ده شب تعزیه آن هم در شرایطی که حکومت رضاخانی آن را ممنوع کرده، به بهترین شکل ایجاد تعلیق کرده که در آخرین قسمت به اوج خود می‌رسد.

در عین حال بازیگران مناسبی هم برای ایفای نقش‌ها برگزیده شده‌اند که از شاخص‌ترین‌شان می‌توان به حسین یاری، کتایون ریاحی، رویا تیموریان، محمود پاک‌نیت و پرویز فلاحی‌پور اشاره کرد که به بهترین شکل ممکن به شخصیت‌های یاد شده جان بخشیده‌اند.

از نهضت جنگل تا آزادی خرمشهر

مسعود جعفری جوزانی در مجموعه تلویزیونی در چشم باد تاریخ 60 ساله ایران از نهضت جنگل تا آزادی خرمشهر را به تصویر کشیده و این کار را با محوریت شخصیتی به نام بیژن ایرانی و خانواده‌اش انجام داده است.

بیژن به‌عنوان کوچک‌ترین فرزند میرزاحسن ایرانی شخصیت جست‌وجوگری داشته که به واسطه همین خصوصیت خود را وارد ماجراهای مختلفی کرده و چند بار تا پای مرگ هم پیش می‌رود.

کنش‌مندی را می‌توان دیگر صفت برجسته او نامید که جلوه خوبی به آن بخشیده و مخاطب را هر چه بیشتر به سمتش می‌کشاند.

در اینجا گهگاه شخصیت‌های تاریخ معاصر از رضاخان تا برخی نزدیکان او وارد داستان شده و مخاطب با آنها آشنا می‌شود، اما در نهایت این بیژن ایرانی است که قصه را پیش برده و سر آخر هم پایانی تراژیک خلق می‌کند.

بخش مهمی از قوت در چشم باد در قصه پرفراز و نشیب‌اش نهفته که با مهارت روایت شده و تنها گاه کندی ریتم آن مخاطب را آزار می‌دهد.

حضور پارسا پیروزفر هم در نقش بیژن به کیفیت نهایی کار کمک شایانی کرده که در کنار او نباید از حضور گرم و تاثیرگذار کامبیز دیرباز، اکبر عبدی و سعید نیکپور هم به سادگی عبور کرد.

زنده‌یاد علی حاتمی هم در هزاردستان به سیاق خود به سراغ تاریخ رفته و ماجراهایی واقعی را به سبک خود در آن گنجانده است.

برای مثال می‌توان به قضیه انجمن مجازات و ترورهایش در سال‌های پایانی حکومت قاجار اشاره کرد که در هزاردستان تنها رگه‌هایی از مستندات تاریخی در آن به چشم می‌خورد.

همین‌طور خان مظفر که باوجود تاثیرگذار بودنش در شطرنج سیاست آن سال‌ها، کاملا در سایه بوده و با آدم‌های مختلف همچون مهره‌های شطرنج بازی می‌کند. بدون شک ستاره این مجموعه تلویزیونی خود علی حاتمی است که شاعرانگی همیشگی خود را لابه‌لای قصه‌ای پیچیده و گاه سرشار از خشونت قرار داده و آن را به امضایی ماندگار پای کارش تبدیل کرده است.

شخصیت‌پردازی و بازی‌های یکدست و منسجم از دیگر نقاط قوت هزاردستان است که ماندگاری‌اش را در گذر زمان تضمین کرده و طراوت و تازگی‌اش را حفظ کرده است.

قهرمانان تاریخی

در کنار این دسته از مجموعه‌های تلویزیونی به آثار دیگری هم برمی‌خوریم که قهرمانشان را از دل تاریخ بیرون کشیده و مابه‌ازای واقعی داشته‌اند.

شخصیت‌هایی از تاریخ معاصر ایران که نقش مهمی در رخدادهای به وجود آمده داشته و قهرمان‌های این مرز و بوم به حساب می‌آیند.

میرزا کوچک‌خان جنگلی به‌عنوان نمادی از مبارزه با استعمار ازجمله شخصیت‌های جذابی است که می‌تواند دستمایه تولید یک فیلم یا یک سریال قرار بگیرد.

بهروز افخمی در میانه دهه 1360 این کار را به بهترین شکل انجام داده و کوچک جنگلی را براساس دوره‌ای از زندگی ایشان با توجه به مستندات تاریخی ساخته است که همچنان بهترین منبع تصویری برای علاقه‌مندان به این شخصیت تاریخی به حساب می‌آید.

افخمی برای خلق این شخصیت صرفا به تاریخ اکتفا نکرده و وجوه نمایشی دلنشینی هم به آن اضافه کرده است.

برای مثال تنها کافی است به بخش گلوله‌باران شهر ماسوله و تنهایی و تردید میرزا از خلال گفت‌وگویش با پیرمرد نابینای شمع‌فروش کنار امامزاده توجه کنید.

در عین حال نمی‌توان از خیل بازی‌های درخشان گروه بازیگران کوچک جنگلی حرفی نزد که در راس آنها علیرضا مجلل، مهدی هاشمی، جمشید گرگین و جهانگیر الماسی قرار دارند که شخصیت‌هایی تاریخی را با نقش‌آفرینی‌شان زنده کرده‌اند.

در بوعلی سینا نیز مشابه چنین اتفاقی رخ داده و برای اولین و آخرین بار به زندگی مردی پرداخته که نامش در جهان شناخته شده بوده و حتی فیلمی سینمایی هم براساس زندگی وی ساخته شده است.

رهگذار در این مجموعه قصه‌اش را به شیوه شخصیت‌محور پیش برده و بوعلی سینا را در دل ماجراهای مختلف قرار داده است و به این وسیله مخاطبان را با وضعیت ایران در آن ایام نیز آشنا کرده است.

امین تارخ در نقش بوعلی عالی و متقاعدکننده ظاهر شده و کاملا به باور مخاطبانش می‌نشیند که در کنارش باید به بازی فوق‌العاده و تاثیرگذار فیروز بهجت‌محمدی هم در نقش مامور حکومتی وقت اشاره کرد.

همایون شهنواز هم در دلیران تنگستان به سراغ شخصیتی به نام رئیسعلی دلواری رفته که با استعمارگران انگلیسی مبارزه کرده و سر آخر هم جانش را در این راه گذاشته و به شهادت رسیده است.

این شخصیت دوست‌داشتنی و محبوب خطه جنوب ایران در دلیران تنگستان به خوبی به تصویر کشیده شده و از باورپذیری مطلوبی برخوردار است که بخش مهمی از آن به شخصیت‌پردازی دقیق شهنواز بازمی‌گردد.

همه چیز با محوریت تاریخ

کیمیا ساخته جواد افشار به عنوان نخستین مجموعه صد قسمتی تلویزیون آخرین نمونه به نمایش درآمده با محوریت تاریخ معاصر است که در آن به ماجراهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.

منتها به این شکل که از شخصیت‌های نام‌آشنای این دوره تاریخی دوری کرده و قهرمان‌هایش را از میان مردم کوچه و بازار برگزیده است.

راوی داستان دختر نوجوانی به نام کیمیاست که پدرش درجه‌دار ارتش بوده و به مرور وارد جریان‌های انقلابی که چندان آشنایی هم با آن نداشته، می‌شود.

یک ملودرام انقلابی که ریشه در تاریخ معاصر داشته و مخاطب را از طریق شخصیت‌های خود وارد جریان انقلاب و روزهای ملتهب منتهی به آن می‌کند.

در کیمیا خبری از شخصیت‌های مهم و برجسته تاریخ انقلاب نبوده و قصه با محوریت کیمیا و خانواده‌اش با ضرباهنگ نسبتا خوبی پیش می‌رود.

در این میان تنها ضعف‌هایی در پرداخت شخصیت‌ها به‌خصوص در رابطه با قهرمان‌های داستان به چشم می‌خورد که تا حدودی به کیفیت نهایی کار لطمه وارد کرده است.

صحنه‌های مربوط به راهپیمایی و درگیری‌ها نیز آنچنان که باید از کار درنیامده و از میزان تاثیرگذاری آن تا حدودی کاسته است.

انتخاب آزیتا حاجیان و مهراوه شریفی‌نیا برای ایفای نقش یک مادر و دختر، انتخاب هوشمندانه‌ای بوده که در اجرا کیفیت لازم را پیدا نکرده است.

در کل و پس از بررسی چند مجموعه تلویزیونی در رابطه با تاریخ ایران و میزان استقبال مخاطبان از آنها نمی‌توان گفت که کفه ترازو به سمت کدام‌یک سنگینی کرده و بیشتر مورد توجه آنها قرار گرفته است.

تنها می‌توان آرزو کرد که تولید این‌گونه آثار با توجه به هزینه سنگین و تولید طولانی‌مدتشان همچنان مورد توجه مدیران شبکه‌های تلویزیونی قرار داشته باشد.

محمد جلیلوند

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها