درخواست مزد ۹۷۴هزار تومانی کارگران

دولت و کارفرمایان پیشنهاد ۱۵درصدی دادند

داستان دستمزد بازیگران تلویزیون ایران را در اصل باید از اوایل دهه 20 شمسی آغاز کرد؛ از زمانی که قرار شد در رادیو برنامه‌های ثابت نمایشی و داستانی ضبط شود. (در سال 1319 رادیو فقط هشت ساعت در شبانه‌روز برنامه داشت) در آن مقطع، رادیو اداره‌ای بود محقر، بی‌چیز و جمع و جور با یک سرپرست، معاون، یک کارمند دفتری و یک تایپیست!
کد خبر: ۷۷۳۱۷۸
همیشه پای پول در‌ میان است

بودجه مستقلی هم نداشت و جزو ابواب‌جمعی وزارت پست و تلگراف به‌شمار می‌رفت. در دهه 20، یکی از جدی‌ترین برنامه‌های رادیو بی‌سیم، پخش موسیقی زنده بود، اما بعد از شهریور 1320، امکاناتی فراهم شده بود که به دست‌اندرکاران رادیو اجازه می‌داد ساعات پخش را افزایش دهند و به تولید جدی نمایش‌های رادیویی بیندیشند. همزمان، در خیابان لاله‌زار، تئاتر‌های متعددی افتتاح می‌شد که تئاتر نصر، تئاتر دهقان و فرهنگ از آن جمله بودند.

این تئاتر‌ها برای جذب بازیگر از هنرستان هنرپیشگی مرحوم «نصر» استفاده می‌کردند. رادیو هم به این نتیجه رسید که بهترین راه، دعوت از هنرمندان تئاتر است. این چنین بود که تعدادی از نویسندگان و بازیگران تئاتر جذب رادیو شدند. این بازیگران در بهترین حالت، شبی 25 ریال از مدیر رادیو دستمزد می‌گرفتند! البته غیر از هنرمندانی مثل تفکری و محتشم و دیگر بازیگرانی که توانسته بودند در کار خود، شهرتی دست و پا کنند. بنا بر این از همان ابتدا، سنگ بنای آثار نمایشی رادیو بر رکن ستاره‌محوری استوار شد. به این معنی که ستاره‌های دنیای بازیگری دستمزد بیشتری می‌گرفتند.

این بحث البته مربوط به اواخر دهه 30 شمسی است. در مقطعی که الان درباره آن صحبت می‌کنیم، سال 1322 شمسی، کارکنان رادیو هیچ دستمزدی دریافت نمی‌کردند! بله! بی‌رودربایستی، کار در رادیو برای نویسنده و بازیگر هیچ در آمدی نداشت. پرویز خطیبی در کتابش «خاطراتی از هنرمندان» تعریف می‌کند که چطور در اوایل دهه 20 با تهدید استعفا حسینقلی مستعان سرپرست وقت رادیو را مجبور کرد برای او و گروه بازیگران رادیو حقوقی در نظر بگیرد!

از اواخر دهه 30 شمسی سینما کم‌کم جان گرفت و خیلی زود ستاره‌محوری به آن سرایت کرد، اما تلویزیون بتدریج و با طمانینه بیشتری وارد دنیای آثار نمایشی شد. در سال 1353 دستمزد کارگردانی یک مجموعه 13 قسمتی تلویزیونی، 130 هزار تومان بود یعنی برای هر قسمت، ده هزار تومان. اسناد موجود و خاطرات شفاهی به جا مانده نشان می‌دهد که دستمزد همه عوامل تلویزیونی، معقول و پذیرفتنی بوده است به این شکل که نه‌تنها تلویزیون از سینما دستمزد کمتری پرداخت می‌کرد بلکه تفاوت سطح دستمزد عوامل یک سریال تلویزیونی (از نویسنده بگیرید تا بازیگر و نورپرداز و دکور و طراح لباس) چندان قابل‌توجه نبود. جالب اینجا بود که در آن زمان، تلویزیون برای فیلمنامه سریال، دستمزد جداگانه‌ای پرداخت نمی‌کرد و بودجه آن در کلیت بودجه سریال جا می‌گرفت. بنا بر این، دستمزد بازیگر تلویزیون بین 5000 تومان تا 12هزار تومان برای یک سریال 13 قسمتی متغیر بود. به عنوان مثال، سریال «هردمبیل» (ساخته پرویز خطیبی ‌/‌ 1353) حدود 600 هزار تومان برآورد شده بود و بیشترین دستمزدی که به بازیگر اول آن پرداخت می‌شد 15 هزار تومان بود که نشان می‌دهد بین دستمزد بازیگر و بودجه فیلم، نوعی تناسب و تعادل برقرار بوده است.

بعد از سال 57، شاکله تلویزیون دستخوش تغییر و تحول شد. تغییر سیاست‌ها، از دور خارج شدن تعدادی از برنامه‌سازان، بازیگران و دیگر عوامل تلویزیون و ضرورت توجه به موضوعات جدید باعث شد که دستمزد بازیگران فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی با کاهش مواجه شود. این روند تا اواخر دهه 70 ادامه داشت. در اواخر دهه 70، پایان جنگ، اصلاح ساز وکار سازمان صدا و سیما و افزایش بازیگران جوان و تازه‌کار ـ که در طول ده سال اخیر پخته شده بودند ـ به تلویزیون اجازه داد سیاست‌های خود را برای تعیین دستمزد بازیگران تدوین کند. جالب است که اصول تدوین شده برای تعیین دستمزدها، با آنچه در سال‌های قبل از انقلاب ملاک محاسبه بود، تفاوت چندانی نداشت: همچنان متوسط پرداخت دستمزدهای تلویزیونی از سینما پایین‌تر بود و تلاش می‌شد که از ستاره‌سازی و ستاره‌محوری پرهیز شود؛ سیاستی که تا اواسط دهه 70 ادامه داشت.

اواخر دهه 70 مصادف بود با تعدد شبکه‌های تلویزیونی و افزایش گروه‌های برنامه‌ساز که تولید آثار داستانی را با جهشی بلند روبه‌رو کرد. تمایل به استفاده از بازیگران خوب به تولد نوعی بورس منجر شد. حالا بازیگر می‌توانست چند پیشنهاد را بررسی کند و بهترین آنها را برگزیند. طبیعی بود که این بورس نامرئی، به بازیگر فرصت می‌داد تا بر سر دستمزدش چانه بزند! از این جهت، سریال «روز حسرت» (سیروس مقدم ‌/‌ 1387) شاخص بارزی به شمار می‌رود. این مجموعه، برای اولین بار در طول سال‌های پس از انقلاب، به یکی از بازیگران خود یک میلیارد ریال دستمزد داد!

این خبر تا مدتی حاشیه‌ساز شد. مخالفان این کار، از حرام کردن بیت‌المال، ستاره‌محوری و ایجاد توقع در دیگر بازیگران حرف می‌زدند و موافقان معتقد بودند که پرداخت چنین دستمزدی به یک بازیگر باسابقه سینمایی اصلا زیاد نیست، ضمن این‌که به نظر آنها وقتی بازیگر در تمام طول سال ممکن است بیکار باشد و در مواردی احتمال دارد بیکاری او چند سال طول بکشد، صد میلیون تومان رقمی نیست که این قدر حاشیه‌سازی لازم داشته باشد.

در آن مقطع، بعضی از مدیران سازمان صدا و سیما از جدال بین موافقان و مخالفان دستمزد نجومی بازیگران، نتیجه متفاوتی گرفتند: جای خالی انجمن، صنف، اداره کل یا هر نهاد مسئول دیگری خالی بود. نهادی که بر دستمزد بازیگران نظارت داشته باشد و حقوق آنها را ایفاد کند و مراقب باشد که یک بازیگر، یک سال یا چند سال را بیکار نباشد. تا مدت‌ها در سازمان صدا و سیما این بحث بود و طرح‌های متعددی برای راه‌اندازی چنین انجمنی ارائه شد که به دلایلی هیچ کدام به نتیجه نرسید و کم‌کم سر و صدای موافقان و مخالفان هم فروکش کرد.

اما درست زمانی که عده‌ای فکر می‌کردند همه چیز به روال سابق بر خواهد گشت، ماجرای بورس دستمزد بازیگران تلویزیونی، به گونه‌ای زیرپوستی رشد می‌کرد و از کنترل خارج می‌شد. کمی بعد، یک بازیگر مشهور تلویزیونی به این نتیجه رسید که چرا خودش کارگردانی نکند؟ و کمی بعد فکر کرد که چرا خودش تهیه نکند؟! چنین شد که اسپانسرهای تبلیغاتی با پول فراوان وارد دنیای تولید شدند. ورود سرمایه به دنیای تولید چند نتیجه داشت: دستمزد بازیگران به شکلی انفجاری افزایش یافت و در همان حال، بتدریج، کیفیت آثار نمایشی در مسیر نزولی افتاد! حالا بازیگران هم به جرگه کسانی پیوسته بودند که دنبال اسپانسر می‌گشتند! در این میان، بازیگران خوب، یا کنار کشیده بودند یا عملا کنار زده شده بودند.

کم‌کم تمایل گاه به گاه به استفاده از بازیگران سرشناس سینما در تلویزیون، به یک روند عادی تبدیل شد، برخی مدیران اصرار داشتند که از بازیگران سینمایی برای بازی در فیلم‌های تلویزیونی استفاده شود. چنین بود که یک بازیگر سرشناس در اوایل دهه 90، برای بازی در یک تله‌فیلم 90 دقیقه‌ای، 120 میلیون تومان درخواست کرد و درخواستش هم پذیرفته شد! دستمزدی به اندازه بودجه تولید یک تله‌فیلم!

اکنون، سازمان تلاش کرده جلوی این روند را بگیرد در عین حال، مشکلات مالی و اقتصادی نیز بورس دستمزدها را با مشکل روبه‌رو کرده و نوعی رکود در این بازار حکمفرماست. به نظر می‌رسد این رکود موقتی، فرصت خوبی برای اصلاح اوضاع است. این‌که بگوییم مشکل افزایش نجومی دستمزدها به علاقه مدیران قبلی سازمان به ستاره‌های سینمایی برمی‌گردد ممکن است درست باشد اما دقیق و جامع نیست.

در واقع، مشکل ریشه‌ای است: در اروپا و ایالات متحده، بیش از 60 سال است که نهادی بنا شده برای اداره امور بازیگران. این نهاد مراقب است که دستمزد بازیگران از میزان تورم پایین‌تر نباشد و افزایشی 6 درصدی را در طول سال‌های 1980 تا 2000 پیشنهاد کرده است. در عین حال، موظف است که اعضای خود را به شکلی متناسب و همه‌گیر در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی مشغول کار کند. بنابراین طبیعی است که بازیگران در طول سال به یک اندازه مشغول باشند و به ندرت می‌توان به هنرمندی برخورد کرد که جبرا چند سال بیکار مانده باشد.

این نهاد، در عین حال بر اخذ مالیات از دستمزد بازیگران نیز نظارت می‌کند و در این مورد، بیشتر با اداره مالیات‌های مستقیم همراه است تا با بازیگران. چنین است که مالیات بر در آمد یک فوق ستاره تلویزیونی بسیار بیشتر از بازیگری است که در رده سوم قرار دارد. به نظر می‌رسد که مدل درست، همین باشد. شاید از اساس باید سازمان صدا و سیما متصدی نظارت بر دستمزدها باشد، سازوکار لازم در آن هست به اضافه اطلاعات مورد نیاز و همین‌طور، کادر مجرب، تازه نفس و جدیدی که ضروری است برای این وضع راه چاره‌ای بیندیشد.

امید بهشتی (فیلمنامه‌نویس) / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها