هزاردستان علی حاتمی از نگاه ضیاءالدین دری

علی حاتمی؛ فیلمسازی که نشناختیمش

پخش دوباره سریال خاطره‌انگیز هزاردستان اثر زنده‌یاد علی حاتمی ما را بر آن داشت تا نظر کارگردان صاحب‌نام دیگری که در حوزه آثار تاریخ معاصر فعالیت داشته را جویا شویم. سید‌ضیاءالدین دری کارگردان سریال‌های پرمخاطبی چون «کیف‌انگلیسی» و «کلاه پهلوی» در مطلبی به گوشه‌های کمتر گفته شده از این اثر سترگ می‌پردازد.
کد خبر: ۷۵۸۲۳۴
علی حاتمی؛ فیلمسازی که نشناختیمش

نوشتن یا سخن گفتن پیرامون شادروان علی حاتمی و هنرمندانی شبیه او که طی سالیان اخیر از این دنیا رخت سفر بربستند و به دیار باقی شتافتند، اساسا کار آسانی نیست.

فرهنگ نهادینه شده مرده‌پرستی در جامعه ما ضایعات بسیار زیادی را سبب شده است و معمولا مانع ارزیابی و بررسی و تحلیل و شناخت و در یک کلمه «کسب معرفت» در تمامی مباحث جدی اعم از تاریخ سیاسی ـ اقلیمی یا هنر در وجه کلان آن بوده و هست و به طرزی آزاردهنده نسل جوان و نسل‌های آتی را از موهبت داشتن منابع متنوع و واقعگرایانه در پیرامون شخصیت‌های مشهور در هر قلمرو محروم ساخته و همین آفت مانع رشد جامعه ما در هر زمینه بویژه فرهنگ بوده و هست.

شادروان علی حاتمی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و طی 18سال گذشته عده‌ای به تحسین بی‌چون و چرای او قلم فرسوده‌اند. برخی صاحبنظران واقعگرا نیز محتاطانه مطالبی را مطرح کرده و مسلما هستند بسیاری که از بیم شبه عشاق سینه چاک سکوت را جایز شمرده‌اند و در این میان آنچه که از دست رفته و مورد غفلت قرار گرفته واقعیت «آن سفر کرده» به روایت آثارش است.

از یک‌سو به شما و جریده شما و خوانندگان روزنامه حق می‌دهم که بخواهید به هر بهانه (ولو بازپخش مجموعه «هزاردستان»)‌ مطلبی تازه درباره آن فیلمساز خاص داشته باشید و از دیگر سو فکر می‌کردم سری که درد نمی‌کند، نباید دستمال بست و با ذکر نکاتی خون عشاق (بخوانید شبه عشاق)‌ آن عزیز فقید را به جوش آورده و برای خود دشمنان سوگند خورده و دست به قلم تراشید!

خوب است خوانندگان محترم بدانند که بزرگ‌ترین هنرمندان جهان همواره در کنار محاسن و امتیازاتشان، ضعف‌هایی هم داشته‌اند و همه آنانی که در تاریخ هنر جهان ماندگار شده‌اند ـ در جوامع بدون تعصبات کور و ضد توسعه ـ چه در زمان حیاتشان و چه پس از فوت، مورد نقد و تحلیل جدی و به دور از حب و بغض افراطی قرار داشته‌اند و اتفاقا همین ماندگاری‌‌شان را رقم زده است. ضمنا فراموش نکنید که هرگاه در مورد هر شخصیت شناخته شده مطلبی یا مطالبی خواندید که همه‌اش تحسین و تمجید و ستایش بود، تردید نداشته باشید که نویسنده آن مطلب سراسر مداهنه ... فردی کم‌سواد است که با این روش می‌خواهد برای خود نام و اعتباری کسب کند و به بهانه ستایش از یک شخصیت شناخته‌شده که کم‌وبیش مردم نامش را می‌دانند یا با خدمات او آشنا هستند، برای خودش نام و آوازه‌‌ای بسازد. این قبیل افراد بتدریج به یک ستایشگر متعصب تبدیل می‌شوند و دفاع و ستایش را دکانی می‌سازند برای کسب درآمد و اشتهارو با دامن‌زدن بر تعصب، فرهنگ ملی را نیز به رکود و ایستایی می‌کشانند.

فیلمساز خودساخته

علی‌ حاتمی، فیلمسازی خود ساخته بود. او درس سینما را نخوانده، سینماگر شد. این حسن او به شمار نمی‌رود. چرا که سینما هنری است که باید آن را آموخت؛ چه در کلاس درس آکادمیک یا در صحنه کار اجرایی و حاتمی هیچ‌کدام را انجام نداده بود. حتی روزی که سینما را رسما شروع کرد ـ شاید آثار برجسته سینمای جهان را ندیده و نشناخته بود! زیرا امکانات آن در کشور وجود نداشت. غرض آن که اطلاعات علی حاتمی به اندازه همان محصولات متنوعی بود که در ایران نمایش داده می‌شدند. برخی فیلم‌های آمریکایی و اروپایی و ترکی و هندی ـ البته در بین آنها معدود فیلم‌های ارزشمند هم وجود داشت، بنابراین این امکان وجود نداشته که یک جوان علاقه‌مند بتواند سری آثار فیلمسازان برجسته آن دوران را مشاهده کند، درست بر خلاف امروز.

علی حاتمی با همان میزان داشته‌ها و موجودی در فضای ایران آن سال‌ها، میل به نوشتن داشت. حال می‌توانیم با تحقیق بیشتر و مراجعه به گفته‌های خود او دریابیم که او برای نوشتن یا نویسنده شدن چه راهی را پیمود؟ یا به عنوان یک قصه‌نویس و نه درام‌نویس یا نویسنده رمان، تحت تاثیر چه کسی یا کسانی بوده است؟ یا او تا چه اندازه بر تاریخ ادبیات داستانی ـ رمان‌نویسی یا ادبیات دراماتیک ـ نمایشنامه‌نویسی ـ تسلط داشته است؟ آیا بواقع می‌توان بدون مراجعه به آثار پیشینیان یک تنه نویسنده‌ای روز آمد شد؟ علی حاتمی در مصاحبه‌هایش کمتر به چنین پرسش‌هایی پاسخ گفته است یا من مواجه نشده‌ام که از بابت آن پوزش می‌خواهم. اما به نظر می‌رسد علی حاتمی یخدانی از قصه‌ها و روایات داشته و آنها را از آنجا بر می‌داشته و به شکلی که خود می‌خواسته دخل و تصرف می‌کرده و در صورت امکان تبدیل شدن به فیلم،می‌ساخته است. در نتیجه کمترین نیازی به مراجعه به آثار نویسندگان جهانی نداشته و به اندازه طول عمر کوتاهش مواد خام در اختیار داشته است.

سوءتفاهم نشود؛ منظور این است که شادروان حاتمی روح و سلیقه‌ای داشت که در آن یخدان ـ یا صندوق‌های قدیمی ـ یافته بود. مواد خام موجود در آن صندوق قدیمی البته برگرفته از روایات کهن بوده و حاتمی به علت علاقه‌اش سخت تحت تاثیر آنها سراغ کتب مشابه رفته و کمبودهای خود را از آن طریق جبران کرده است، بنابراین بسادگی می‌توان دریافت با همان روحیه و ذوق در پی ادبیات کهن ایرانی صرف عمر کرده و انرژی سال‌های جوانی‌اش را مصروف داشته و متعاقب آن حتی جذب اسباب و وسائل زندگی روزمره قدیم شده است تا آنجا که خود او تقریبا یک کارشناس آن اشیا و لوازم می‌شد و مسلما بخشی از وقت، انرژی و استعدادش خرج فراگیری آنها و تشخیص اجناس اصل و بدلی می‌شود.

هزاردستان متولد می‌شود

علی حاتمی چرا به این وادی سوق یافت؟ پاسخ به این پرسش از اهمیت خاصی برخوردار است. سینمای ایران آدم این کارها را نداشت و تدارکات امری بسیار سخیف محسوب می‌شد. سینمای بدون متولی ایران درآن سال‌ها، نه انبار داشت و نه انباردار و نه کارشناس‌های درس‌خوانده‌ای که بتوانند با علم و آگاهی در پی امکانات تلاش کنند و حاتمی مجبور بود تا خود کارشناس عتیقه و آنتیک هم بشود. چه بسا پارچه لباس‌های قدیمی فامیل و خانواده‌اش را هم نزد خود آرشیو می‌کرد و با لمس آنها به جنس‌شان پی می‌برده است! در حالی که به عنوان یک فیلمساز و نویسنده در جامعه‌ای که هنر در آن بسامان باشد، این امور ربطی به کارگردان ندارد و خودش تخصصی مهم محسوب می‌شود.

اگر از این منظر به علی حاتمی نگریسته شود، باید او را یک نابغه در دهه 40 به حساب آورد و بواقع چنین هم بود، اما اگر بخواهیم به عنوان یک نویسنده و کارگردان سینما، او را مورد ارزیابی قرار دهیم؛ مسلما یک نابغه نبوده است زیرا بجز طوقی، خواستگار و سوته‌دلان، دیگر آثار او از اصول و قواعد دراماتیک تبعیت نکرده و اساسا در یک قالب روایی باقی می‌مانند، هرچند مثل هر هنرمند فعال، او نیز بتدریج دچار تغییر و تحول می‌شود و همان روند ثابت خویش را با اشکال و فرمی پخته‌تر عرضه می‌دارد. مثل «مادر».

اما مجموعه هزاردستان، بین کارهای حاتمی یک استثناست. مجموعه‌ای که پایه‌های آن در تلویزیون ملی ایران، در رژیم سابق، گذاشته شد و 80 درصد آن پس از انقلاب اسلامی فیلمبرداری شد. به همین علت نتوانست اثری خالص از آب درآید و روند تکوینی آن طی سال‌های طولانی مدام دستخوش تغییرات ‌شد و طبیعی هم بود که چنان سرنوشتی بیابد.

فهم و درک مشکلات موجود در هزاردستان برای اهل فن کار دشواری نیست در نتیجه علی حاتمی تمام توان و انرژی‌اش را صرف به یادگار گذاشتن فضاها و امکانات و لوازمی می‌سازد که خودش می‌دانسته در معرض نابودی کامل قرار داشتند. بنابراین همین تلاش سترگ امروز می‌تواند به عنوان سندی در اختیار فیلمسازان قرار گیرد. فیلمسازانی که به عمرشان آن اشیا، لوازم و فضاها را ندیده‌اند و لمس نکرده‌اند. در عین حال نمی‌توان منکر برخی اشتباهات او نیز شد؛ اشتباهاتی که می‌توان به دیده اغماض نگریست.

قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها