نگاهی به فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»

مجالی برای چشیدن طعم کمدی

سینمای ایران اصولا ارتباطی معنادار با سینمای ژانر ندارد. به بیان بهتر می‌توان گفت سینمای ما اصولا شناختی از سینمای ژانر و تمایلی به آن ندارد و اصولا سراغ گرفتن از آثار سینمایی در گونه‌های مختلف به نتیجه‌ای ختم نمی‌شود.
کد خبر: ۷۱۳۴۷۶
مجالی برای چشیدن طعم کمدی

پیگیری طنز و خنده هم در سینمای ایران چندان ربطی به گونه کمدی ندارد و صرفا جنس خاصی از طنز، از جمیع شیوه‌های پرداخت به مقوله کمدی و طنز در سینمای ایران رایج است. کمدی‌های بزن‌بکوبی رایج در سینمای ایران را قطعا نمی‌توان نماینده تام و تمام سینمای کمدی تلقی کرد، اما فقدان زیرگونه‌های متکثر و متنوع سینمای کمدی در سطح سینمای ایران و غلبه محض زیرگونه کمدی‌های آبکی و بزن بکوبی شاید مخاطب را به این ورطه نادرست هدایت کند که سینمای کمدی همین است و غیر از این نیست.

بهروز افخمی اما با ساخت اثری همچون «سن‌پترزبورگ» و اثر تازه‌اش آذر، شهدخت، پرویز و دیگران جزو آن دسته از کارگردانان است که جنس دیگری از کمدی را به مخاطب عرضه کرده است. فارغ از کیفیت آثاری که نامشان به میان آمد و جدا از انتقاداتی که ممکن است به کیفیت آنها وارد باشد یا نباشد، باید پذیرفت سینمایی از جنس آذر، شهدخت و... گونه‌ای را نمایندگی می‌کند که در سینمای ایران کمتر مجال بروز داشته است. کمترین دستاورد افخمی در فیلم این است که تلاش کرده رویه‌ای دیگر از سینمای کمدی را عرضه کند که تلاش می‌کند از هجو و شوخی‌های دم‌دستی تا حد امکان دوری کند در عین این که در مسیر داستانگویی کاملا کلیشه‌ای‌اش فیلمسازی ژانر را تجربه کند.

اثر تازه افخمی در میان سینمای بی‌قصه و پر از اطوارهای تصویری خالی از نشانه‌هایی برای اقناع میل دنبال کردن قصه در ذهن و روح مخاطب، مجال تنفسی بشدت متوسط تلقی می‌شود. آذر، شهدخت، پرویز و دیگران هر چه را که یک اثر قصه‌گو ـ که هدفی جز سرگرم کردن مخاطب در بستر داستان نه‌چندان عجیب و غریبش را دنبال می‌کند ـ در سبد دارد بجز یک ویژگی و آن فقدان بازی‌های یکدست و هم قد و قواره در میان شخصیت‌های اصلی اثر است.

فیلمنامه این اثر که بر مبنای داستانی نوشته مرجان شیرمحمدی به رشته تحریر درآمده، روایتگر داستان مقطعی از زندگی پرویز دیوان بیگی (مهدی فخیم‌زاده) و همسرش شهدخت (گوهر خیراندیش) است. داستان فیلم با‌وجود روایت سلیس و بی‌اطوارش از فراز و فرودهای قابل اعتنایی در نیمه نخست بهره می‌برد و مخاطب را برای همراهی با خودش قانع می‌کند.

برای نمونه می‌توان به سکانس افتتاحیه که به نوعی سکانس معرفی پرویز هم تلقی می‌شود، اشاره کرد و در شرایطی که پرویز در حال تخلیه خشم و شکستن بشقاب‌های چینی است، راوی داستان فیلم در حال معرفی ابعاد شخصیتی اوست.

نکته قابل توجه درباره این سکانس نمونه حضور همزمان پرویز و شهدخت در یک فضای مشترک است. این روند در ادامه و در طول اثر هم ادامه پیدا می‌کند و تقریبا می‌توان ادعا کرد سکانس‌های مهم و همراهی‌برانگیز فیلم ـ که اثر را از سقوط به ورطه بی‌اعتنایی مخاطب اندکی دور می‌کند ـ سکانس‌هایی است که با حضور پرویز و شهدخت برگزار می‌شود. با این توصیف می‌توان تفاوت سطح جذابیت و همراهی مخاطب با داستان نه‌چندان ویژه و ناشنیده فیلم را در سکانس‌هایی که حضور پرویز و شهدخت را به خود می‌بیند و دیگر سکانس‌ها حس کرد. این نکته را اما نباید دور از ذهن داشت که مهدی فخیم‌زاده در این اثر یکی از بازی‌های به‌یادماندنی خودش را ارائه کرده و چه در لحن و بیان و چه از حیث حرکات فیزیکی و میمیک صورت موفق شده با ارائه بازی قابل قبول، بخش مهمی از بار فیلم را به دوش بکشد.

اما پاشنه آشیل آذر، شهدخت، پرویز و دیگران جدا از فیلمنامه بشدت متوسط ولی بی‌ادعایش، بازی ضعیف و غیرقابل اتکای بازیگران آن است. تفاوت فاحش میان کیفیت بازی مهدی فخیم‌زاده و گوهر خیراندیش با دیگر بازیگران تا جایی پیش رفته که در برخی سکانس‌ها باعث ایجاد حفره و سکته در روایت اثر شده است. قطعا مخاطب این توقع را دارد تا بازیگر نقش اصلی (آذر) کشش و کیفیت بیشتر و بهتری در بازی ارائه کند و در سکانس‌هایی که همراهی پدر یا مادرش را به خود می‌بیند بتواند از پس همراهی و بده و بستان‌های تکنیکی از حیث اجرای بازی در این سکانس‌ها بر بیاید.

این همه باعث شده تا آذر، شهدخت، پرویز و دیگران به اتومبیلی شباهت پیدا کند که با چرخ‌های بی‌باد و پنچر تلاش می‌کند بارش را روی دوش دو چرخ سالم مانده‌اش بگذارد و طی مسیر کند. در پایان باید گفت آذر، شهدخت، پرویز و دیگران می‌تواند مجال تنفسی برای سینمای کمدی ایران باشد در عین این که میل تماشای سینمای قصه‌گو را با رگه‌هایی از کمدی در مخاطب ارضا کند. نقش این فیلم در سینمای کمدی ایران به مثابه مرد یک چشمی است که در قبیله نابینایان می‌تواند پادشاهی کند.

محمدرضا مقدسیان / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها