درباره تصویرآزادگان در تلویزیون به مناسبت 26 مرداد سالروز بازگشت آنها به وطن

تجربه‌های اسارت به روایت تصویر

شاید هنوز تصویری در تلویزیون ایران به اندازه تصاویر بازگشت اسرا به میهن در گزارش‌های خبری آن سال‌ها و مستندهایی که بعدها دیدیم، دارای جذابیت نبوده و مخاطب را به وجد درنیاورده است. گاهی هیچ قصه و روایتی از واقعیت به اندازه نمایش خود آن تاثیرگذار نیست.
کد خبر: ۷۰۶۲۷۶
تجربه‌های اسارت به روایت تصویر
آن سال‌ها یکی از لذت‌های تلویزیون، تماشای این صحنه‌های غرورآفرین و شیرین بود حتی برای آنها که منتظر بازگشت عزیزی نبودند. با این حال واقعیت این است که ردپای آزادگان و اسرای هشت سال جنگ تحمیلی را کمتر می‌توان در مجموعه‌های نمایشی تلویزیون سراغ گرفت، حتی آن دسته از سریال‌هایی که با موضوع دفاع مقدس ساخته شدند. این در حالی است که قصه اسارت و ماجراهای آن، فارغ از تلخی‌ها و سختی‌هایش از حیث دراماتیک دارای قابلیت‌های زیادی برای قصه‌پردازی است و می‌توان همه‌گونه ژانر را از دل آن بیرون کشید، از تراژدی گرفته تا کمدی.

ذات تعلیق‌زایی که در قصه‌های این‌چنینی وجود دارد، بشدت مخاطب‌پسند بوده و در عین گزارش گونگی مستندش، سرگرم‌کننده است، در حالی که سینمای ما کمتر به سراغ این موضوع رفته است. غیر از «بوی پیراهن یوسف» ابراهیم حاتمی‌کیا که بیشتر در پی بازنمایی بصری مفهوم انتظار بود، فیلم «نفوذی» احمد کاوری در سال‌های اخیر ازجمله آثاری است که تا حدودی توانستند قصه آزادگان را در قاب تصویر روایت کنند.

اگر قبول کنیم مقاومت دوران جنگ و دفاع مقدس بخشی از تاریخ و فرهنگ ملت ایران است، آن وقت به این مساله می‌توان اشاره کرد که دفاع مقدس را در فضاها و گستره متعدد می‌توان بررسی کرد، یعنی مجراهای فراوانی هستند که می‌توان در بستر فرهنگ دفاع مقدس از آنها برای انتقال فرهنگ استفاده کرد که یکی از آنها هنر و در دل آن هنر سینما و تلویزیون است که همگی به ماندگاری مفاهیم و تبیین درست این واقعه کمک کرده‌اند.

با این حال شاید یکی از بدیهی‌ترین اتفاقاتی که در پس هر نبرد و جبهه مبارزاتی رخ می‌دهد، پدیده اسارت باشد. اسارت و دربند بودن اتفاقی است که به دلیل داشتن یک موقعیت دراماتیک در شرایطی خاص و احساس‌برانگیز می‌تواند سوژه تاثیرگذاری در سینما و تلویزیون و در عرصه هنر باشد، چراکه تقابل قهرمان قصه با ناگواری‌ها و سختی‌های دوران اسارت و بعد از آن آزاد شدن اسرا و پیامدهایی بعد از آزادی می‌تواند بستر خوبی برای پدید آمدن یک اثر باشد.

در بین سریال‌های تلویزیونی، برخی آثار بودند که قصه اسارت را محور روایت خود قرار دادند و البته مجموعه‌هایی که در بخشی از قصه خود به این موضوع پرداختند یا مثلا یکی از شخصیت‌های قصه جزو آزادگان بوده است. «خاک سرخ» حاتمی‌کیا را می‌توان در ذیل این آثار قرار داد. این در حالی بود که سال‌ها پیش عبدالله باکیده سریال «نبردی دیگر» را با موضوع اسارت رزمندگان ایرانی توسط نیروهای عراقی به تصویر کشیده بود. در این سریال شاهد احمدلو در نقش یک اسیر ایرانی و اکبر سنگی نیز در نقش یک افسر عراقی هنرنمایی کرده بودند. شبکه دو سیما نیز مجموعه تلویزیونی «دولت مخفی» با موضوع اسرا به کارگردانی عبدالحسن برزیده را درکارنامه خود دارد. تصویربرداری این مجموعه در تهران و شهرستان انجام شده و علیرضا جلالی و آخوندی، تهیه‌کننده‌های این مجموعه هستند. همچنین فیلمنامه فیلم تلویزیونی «بازگشته» نوشته آرش برهانی را سعید ابراهیمی‌فر کارگردانی کرده است. فیلم، داستان آزاده‌ای را روایت می‌کند که پس از فروپاشی رژیم صدام در عراق به میهن بازمی‌گردد و پس از ورود به ایران متوجه اتفاقاتی می‌شود که در طول سال‌هایی که حضور نداشته رخ داده و به دنبال کشف حقایق است.

علیرضا سبط احمدی بازگشته را به سفارش گروه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مرکز سیمافیلم تهیه و تولید کرده است. این در حالی است که فیلمبرداری نخستین فیلم سینمایی با مضمون دفاع مقدس درباره یکی از آزادگان زن هشت سال دفاع مقدس آغاز می‌شود. فیلمنامه این اثر سینمایی که نام اولیه آن، «یاس‌های پنهان» است را جهانگیر الماسی بازنویسی کرده و بزودی عوامل ساخت آن انتخاب می‌شوند. جهانگیر الماسی کارگردان این اثر سینمایی است و معتقد است فیلم یاس‌های پنهان، نخستین اثر سینمایی است که داستان آزادگان زن را روایت می‌کند و در این اثر تلاش می‌شود تصویری حقیقی از این قشر ارائه شود.

در مجموعه طنز «خوش‌غیرت» نیز قصه در فضای اسارت روایت می‌شود، اما مهم‌ترین سریالی که به مساله اسارت و آزادگان پرداخته، قفسی برای پرواز به کارگردانی سیدیوسف مهدوی است. «قفسی برای پرواز» براساس فیلمنامه‌ای از محمدرضا گوهری، محور اصلی خود را برمفهوم اسارت قرار داده و داستان جوانی به نام احسان (امین زندگانی) را روایت می‌کند که در شهریار ساکن است. خواهر احسان (شیرین بینا) در خرمشهر زندگی می‌کند و احسان در رفت و آمدهایی که به این شهر دارد به دختر همسایه خواهرش به نام عارفه (نفیسه روشن) علاقه‌مند می‌شود. با آغاز جنگ و محاصره خرمشهر، احسان که با موانع جدی در رسیدن به عارفه روبه‌روست، برای پیدا کردن عارفه به خرمشهر می‌رود، اما آنجا توسط نیروهای عراقی به اسارت در‌می‌آید. درواقع احسان به دو شکل اسیر می‌شود و همزمان به اسارت عشق و عقیده می‌افتد.

اسارت فارغ از تجربه‌های خاص تاریخی و فلسفه‌ای که پشت آن پنهان است یک موقعیت دشوار است که همواره دستمایه ساخت آثار جذابی در سینما و رادیو و تلویزیون جهان شده است. درواقع کمتر سریال ایرانی داشتیم که موضوع اسارت را بستر روایت خود قرار دهد. روایت موقعیت متضادی که برخلاف ظاهرش گاهی به رهایی آدمی منجر می‌شود. وقتی ایمان و اعتقاد به یک آرمان در وجود آدمی مستحکم باشد، آن‌گاه اسارت به معنی در قفس بودن تعبیر نمی‌شود. به قول سعدی «من از آن روز که در بند توام، آزادم». این همان خاصیت عشق و تجربه عاشقانه است که اسارت و رهایی در آن عین همدیگر است.

این مفهوم را از عنوان این سریال هم می‌توان تشخیص داد. اگرچه کارکرد قفس، اسارت است اما اگرپای عشق و ایمان در کار باشد، قفس هم می‌تواند جایی و راهی برای رهایی و پرواز باشد. اسارت لزوما نمی‌تواند بال‌های پرواز آدمی را ببندد، اگر شوق پرواز و پرنده بودن در وی زنده باشد. این مفهوم، هسته معنایی و پیام اصلی سریال است که با ساختار اپیزودیک در فرم با وحدت و یگانگی در قصه به تصویر کشیده می‌شود. به این معنی که سریال از یک قصه خطی برخوردار است، اما آن را در شش فاز روایت می‌کند که در هر فاز یک مرحله از زندگی احسان بازگو می‌شود. این ساختار روایی موجب شده در عین وحدت داستانی، فضایی فراهم شود تا در هر فاز سریال، برخی بازیگران و شخصیت‌های تازه به قصه اضافه و موجب تنوع و جذابیت بیشتر کار شوند.

حال و هوای قصه و شمایل بصری سریال، خیلی به فیلم «روز سوم» محمدحسین لطیفی شباهت دارد، بویژه صحنه مربوط به بمب‌گذاری در بازار خرمشهر که بشدت به سکانس بمب‌گذاری حامد بهداد در روز سوم شبیه است.

جدا از قصه و سوژه دفاع مقدسی سریال، مکان قصه و لوکیشن‌های داستان نیز مجال خوبی است تا با سریالی مواجه شویم که مرکزگرا نبوده و مخاطب با تصاویر متفاوت‌تری از فضای شهری و ساختار بصری قصه روبه‌رو شود. به عبارت دیگر این سریال کمک می‌کند تا یک نوع آشنایی‌زدایی از حیث لوکیشن و فضای بصری کار فراهم شود و با فاصله گرفتن از سریال‌های شیک و پرزرق و برق شهری بویژه پایتخت‌گرایی، تصویر متفاوت‌تری از فضای داستان و موقعیت بصری درام ترسیم شود. خوشبختانه سریال از ریتم و ضرباهنگ مناسبی برخوردار است و در نسبت با سریال دیگری که همزمان به موضوع دفاع مقدس می‌پردازد، دارای جذابیت‌های بیشتری است.

واقعیت این است که اگر سوژه‌های دفاع مقدسی بتواند با روایتی جذاب و قصه‌ای تازه دستمایه سریال‌سازی‌های تلویزیونی قرار بگیرد، همچنان می‌توان در این فضا و با ارجاع به وجوه عاطفی و انسانی جنگ، سریال‌هایی ساخت که برای مخاطب جذاب باشد و بتواند رضایت او را در پی داشته باشد. «قفسی برای پرواز» را می‌توان یک تأویل و تفسیر زیباشناسانه‌ از اسارت دانست که برخلاف ظاهر امر، زیبایی‌های این موقعیت را ترسیم می‌کند.

واقعیت این است که مفاهیم مرتبط با مقوله جنگ، صرفا در آتش و خون و توپ و تفنگ خلاصه نمی‌شود، بلکه مفاهیم عمیق انسانی و معنوی برخاسته از آن علاوه بر ارزش‌های ایدئولوژیک، دارای قابلیت‌های دراماتیک بوده و می‌تواند دستمایه روایت قصه‌های جذاب شود.

در میان این نظام معنایی، شاید دو تجربه و اتفاق مرتبط با جنگ بیش از مفاهیم دیگر واجد جذابیت نمایشی باشد؛ یکی شهادت و دیگری اسارت. اگر شهادت نقطه عطف این قصه و اوج تراژدی و البته حماسه جنگ باشد، اسارت بستر خوبی برای نمایش مقاومت و پایداری انسان‌هایی است که برای دفاع از عقیده و سرزمین خود، دشوارترین شکنجه‌ها و رنج‌ها را تحمل می‌کنند. (سیدرضا صائمی/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها