با عادل بزدوده، سازنده عروسک‌های زی‌زی‌گولو و مخمل

با نگاه یک معمار پیش می‌روم

حالا سال‌ها از زمانی که عروسک‌های مخمل و زی‌زی‌گولو مهمان خانه‌هایمان می‌شد، گذشته است.
کد خبر: ۷۰۶۲۶۹
با نگاه یک معمار پیش می‌روم
هرچند در طول این سال‌ها عروسک‌های مختلفی آمده‌اند و رفته‌اند، اما کمتر کسی است که خاطره آن سال‌ها و عروسک‌هایی را که تماشایشان تنها سرگرمی خیلی از ما بود، از یاد برده باشد. هرچند خیلی از ما تنها عروسک‌های ساده و بامزه را از قاب تلویزیون می‌بینیم، اما عادل بزدوده، سازنده این عروسک‌ها، کار عروسک‌ساز را مثل کار یک جراح می‌داند که اگر کارش را خوب نداند و شناختی نسبت به کاری که انجام می‌دهد نداشته باشد، همه چیز از هم می‌پاشد. او می‌گوید برای ساخت عروسک‌ها مثل یک معمار پیش می‌رود و تمام ظرایف را از سر می‌گذراند.

شما سازنده بسیاری از عروسک‌های ماندگار هستید، به نظرتان چه چیزی یک عروسک را ماندگار می‌کند؟

داستان خیلی طولانی است، اما مهم‌ترین شاخصه‌های آن را می‌توان داشتن یک متن خوب و اتاق فکر قوی که از طراح و سازنده عروسک گرفته تا کارگردان و طراح صدا دانست که با جدیت کنار هم چیده می‌شوند. در حقیقت اگر این شاخصه‌ها با جدیت کنار هم چیده شود و به درستی کار کنند خروجی کار بالا خواهد بود و آن اثر به کاری خاطره‌انگیز تبدیل خواهد شد که بیننده خردسال و بزرگسال را می‌تواند جذب کند. متاسفانه در کارهای اخیر اتاق فکر قوی وجود ندارد، فکر می‌کنیم اگر تنها یک عروسک را بدون فکر و کارشناسی در کاری بگنجانیم، می‌توانیم مخاطب را جذب کنیم، ولی همه این کارها با نتیجه مقبول از آب در‌نمی‌آید. خیلی‌ها فکر می‌کنند عروسک‌ها چیزهای ساده‌ای هستند، اما برای ساخت بسیاری از آنها زمان زیادی صرف شده است.

ایده ساخت عروسک‌ها چطور به ذهنتان می‌رسد؟

در اصل توجه به متن و نقطه نظراتی که خود تهیه‌کننده به موضوع دارد و بحث‌های اجتماعی که در جامعه وجود دارد، همه باعث می‌شود در ذهنم به یک ایده برسم. یادم هست که برای اکثر عروسک‌ها این مسیر را طی کردیم، مثلا از قبل فکر کردیم که مخمل و زی‌زی‌گولو را در چه جایگاهی باید قرار دهیم، درباره تاثیرات روانی آنها صحبت کردیم، این‌که چه تاثیراتی روی بیننده می‌گذارند، بیننده با آنها ارتباط برقرار می‌کند یا نه.

من با نگاه یک معمار پیش می‌روم، همان‌طور که معمار سرخود زمین را نمی‌کند و به المان‌هایی مثل فونداسیون و ظریف‌کاری‌ها فکر می‌کند من هم با همان نگاه پیش می‌روم، چیزی که در کارهای عروسکی این چند وقت دیده نمی‌شود. عروسک‌ها خوش‌آب و رنگ هستند، اما تاثیر اجتماعی و روانی زیادی بر جا نمی‌گذارند. در حالی که ما باید به‌عنوان یک تیم به متن و داشته‌های کارگردان توجه کنیم، ما در شهر موش‌های2 به هرکدام از شخصیت‌ها کلی فکر کردیم و سخت‌ترین نگاه‌ها را در جریان این فیلم از سر گذراندیم، مثلا ماکت ساخته می‌شد و ما روی ماکت هم نظر می‌دادیم، حجم سه‌بعدی کار را می‌ساختیم و گاهی تا 15 روز روی آن شخصیت نظر می‌دادیم. وقتی یک شخصیت ساخته می‌شد آن را رها می‌کردیم، ولی دوباره به سراغ آن می‌آمدیم تا ببینیم کار خوبی از آب درآمده یا نه؟ یکی از آنها مخمل است، گربه‌ای که طراحی بند‌بند صورتش، نگاهش، بازشدگی و گرفتگی صورتش چهار یا پنج ماه زمان برده یا برای طراحی و ساخت تابه‌تا چهار ماه درگیر بودیم، خانم برومند آن موقع‌ها می‌گفت عروسکی می‌خواهد که مثل هیچ‌کس باشد و شبیه همه باشد و بشود از آن برداشتی کودکانه و جامعه‌شناختی داشت. برای ساخت یک عروسک باید عقلانی‌ترین راهی را که ممکن است، در پیش گرفت تا شخصیت او را به شخصیتی ماندگار تبدیل کرد.

چه ساعاتی از روز عروسک می‌سازید، مثل یک نویسنده که باید به یک آمادگی ذهنی برسد تا بتواند بنویسد، شما هم خودتان را برای ساخت عروسک‌ها آماده می‌کنید؟

هر ساعتی از روز را که دریافت‌هایم به واقعیت نزدیک باشد، برای کار انتخاب می‌کنم من با این موجود زندگی می‌کنم و حرف می‌زنم، گاهی آن‌قدر با خمیر کار می‌کنم که از دل آن هزاران موجود دیگر به وجود می‌آید و بالاخره از دل آنها به موجود اصلی مورد نظر دست پیدا می‌کنم، مثلا عروسک تا‌به‌تا را ساعت 12 شب قیچی زدم تا 5 صبح که به موجود اصلی رسیدم. گاهی همه خوابند و من بیدار، چرا که آن موقع برای من بهترین زمان است.

کدامیک از عروسک‌هایی را که ساخته‌اید، بیشتر دوست دارید؟

این سوال مثل این است که بگویی کدام‌یک از بچه‌هایت را بیشتر دوست داری. من همه آنها را دوست دارم، اما این‌که در آخر صدایی که روی آن گذاشته می‌شود یا محیطی که در آن قرار ​می​گیرد و عروسک‌گردان کار، همه برایم مهم است چون با هم یک عروسک را به کمال می‌رسانند، اگر یکی از اینها ناقص باشد ممکن است آن را به اثری ناچیز تبدیل کند، ولی برعکس همه اینها در کنار هم، عین جاودانگی برای دست‌ساخته من است.

چرا بیشتر عروسک‌ها حرف‌های آدم بزرگ‌ها را می‌زنند تا حرف‌هایی که از دهن یک بچه بیرون می‌آید؟

کار عروسکی مختص کودک نیست و وسیله‌ای است که می‌توانید با آن هر پیامی را چه به بزرگ‌ترها و چه به کودکان منتقل کنید، مثلا در مسکو و در کمپانی سرگئی اوبراتسف صبح‌ها برای خردسالان کار می‌کنند، ظهرها برای نوجوان‌ها و شب‌ها برای بزرگسالان. کار، عروسک بزرگ و کوچک نمی‌شناسد. در ذات هر عروسک همذات‌پنداری وجود دارد، در مراسم‌ آیینی و سنتی، کشت و کار، رهایی از مریضی از عروسک‌ها استفاده می‌شود که واسطه‌ای است بین سرچشمه هستی و انسان‌ها.

در قرن نوزدهم بچه‌ها مورد توجه واقع شدند و به دنبال آن موسیقی کودک، ادبیات کودک و مسائل مربوط به او مورد توجه قرار گرفت و به تبع آن عروسک‌ها نیز مورد توجه قرار گرفتند. درواقع به کمک آنها می‌توان خوب و بد، عشق، سوءظن، تنفر و هر چیزی را که مربوط به خلق و خوی انسان باشد، منتقل کرد.

چرا با وجود محبوبیتی که عروسک‌ها دارند، فیلم عروسکی کمتر ساخته می‌شود؟

چون هنوز باور بزرگسالان و سرمایه‌داران این نیست که عروسک‌ها می‌توانند تاثیر بالقوه‌ای داشته باشند. هنوز بعد از 30سال شهرموش‌های2 ساخته می‌شود، هنوز این باور وجود ندارد که به کمک آنها می‌توان جامعه خردسال را با پختگی، آماده پذیرش مسائل و مسئولیت‌های اجتماعی کرد. عروسک آن‌قدر قدرتش زیاد است که مثلا در هند دولت این کشور در‌باره جمعیت و جلوگیری از فرزندآوری از گروه‌های نمایش عروسکی استفاده می‌کند. دولت هند این گروه‌های نمایشی را به روستاهای مختلف می‌فرستد تا به کمک آنها برای کنترل جمعیت به مردم آموزش دهد یا مثلا در چین فلسفه مائوریستی را از طریق عروسک به کودک آموزش می‌دهند، اما ما در اینجا از تاثیر آنها غافلیم. نگاه سطحی ما به همه چیز و ازجمله عروسک‌ها باعث می‌شود سراغ آنها نرویم.

عملکرد تلویزیون در این زمینه چطور بوده؟ چطور می‌شود به بهتر شدن آن کمک کرد؟

تهیه‌کننده‌‌های تلویزیونی از تاثیر اجتماعی عروسک‌‌ها غافل هستند، اوج کارهای عروسکی ما مربوط به دهه 60 بوده است و در دهه 70، 80 و 90 کار ارزنده و قابل دفاع کمتر وجود داشته، چون در همه این کارها تنها یک عروسک و یک عمو، خاله یا دایی وجود دارد. در دهه 60 یک‌هزارم پول و امکانات الان هم وجود نداشت، اما کارها بسیار تاثیرگذار بود و در ذهن بسیاری مانده است. امروز شبکه‌های مختلفی به وجود آمده، ولی باید پرسید سهم کودک و نوجوان در این شبکه‌ها چقدر است. کارهایی تاثیر گذارند که برای آنها داستانی نوشته شود و تو در آنها از زندگی، مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی بگویی، ما به اتاق فکرهای جریان‌ساز‌تر و قوی‌تری نیاز داریم و باید کارشناسانه‌تر جلو برویم.

خیلی‌ها دوست دارند همان مسیری را که شما طی کرده‌اید، دنبال کنند و عروسک بسازند. برای آنها چه پیشنهادی دارید؟

من در دانشگاه درس خوانده‌ام و تمام این مسیر یک مسیر علمی است. کسی که می‌خواهد عروسک بسازد باید ذوق طراحی و ساخت و ساز داشته باشد و مبانی فنی را هم باید یاد بگیرد، کار دقیقا مثل کار یک پزشک است، همان‌طور که او بعد از تحصیلات معمولی تخصص پیدا می‌کند، یک عروسک‌ساز هم باید تخصص داشته باشد و مسیرش مسیر دانشگاه است، ولی پس از آن باید شخص طراحی‌اش را قوی کند و دانش و شعور و خلاقیت پس از آن به خود آن فرد بستگی دارد. آنهایی که ذوق، شناخت، خلاقیت و نگاه هنرمندانه دارند موفق می‌شوند، در طول تحصیل در دانشگاه آشنایی با مسائل فنی شکل می‌گیرد. عروسک‌سازی کار بسیار سختی است، اگر فردی این خصوصیات را نداشته باشد، خیلی زود دلسرد می‌شود. فوم و اسفنج هرکدام عملکرد خاص خود را دارد و وقتی همه اینها را یاد گرفتی، می‌توانی کاری بسازی که تبدیل به یک موجود جاودانه شود. (سحر مظفری/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها