صداوسیما در تعامل با سینما، باعث رونق گیشه‌ها شد

تبلیغ از سیما، توفان در سینما

در دهه 60، هرچند تلویزیون، پول زیاد و قابل توجهی برای خرید فیلم‌های سینمایی داخلی پرداخت نمی‌کرد، اما در معرفی این سینما و دست‌اندرکارانش (که بسیاری از آنها جوان و تازه‌کار بودند) به مردم نقش بی‌بدیلی ایفا کرد.
کد خبر: ۷۰۱۳۴۲
تبلیغ از سیما، توفان در سینما
از طرفی آن زمان اکران‌های دوم به بعد فیلم‌ها با رونق بسیاری توام بود و تهیه‌کنندگان نیز زمانی فیلم‌هایشان را برای فروش و نمایش تلویزیونی به صداوسیما ارائه می‌کردند که درآمد لازم را از اکران‌های پیاپی تهران و شهرستان‌ها کسب کرده بودند و درواقع به چشم ته‌دیگ به پولی که از تلویزیون می‌گرفتند نگاه می‌کردند! نمایش تلویزیونی فیلم‌های ایرانی، به نوعی آخرین ایستگاه برای اکران و دیده شدن آنها بود (البته از نوع پرده کوچک) چراکه تلویزیون داخلی و بی‌رقیب آن سال‌ها هر فیلمی را که نشان می‌داد، بیشتر مردم آن را می‌دیدند و دیگر پتانسیلی برای نمایش‌ در سینماها برای آن فیلم به خصوص باقی نمی‌ماند.

سینمای ایران سال‌های پس از 1362، شکوفایی تازه‌ای را تجربه کرد. ابتدای این شکوفایی، انگار تقدیر سینما و تلویزیون داخلی تا حدی به هم گره خورده بود؛ بویژه آن‌که تلویزیون، ابتدا بازیگران و عوامل فنی و هنری زیادی را به سینمای جدید ایران معرفی کرد و سال‌های بعد نیز متقابلا سینما، گروهی را روانه کار و فعالیت در عرصه سریال‌سازی و برنامه‌های مختلف تلویزیونی کرد. این رویه، البته گاه با سرعت‌هایی متفاوت و به شکل متقابل، هنوز هم به نوعی ادامه دارد.

«سفیر» نخستین فیلم مطرح و پرفروش دوران جدید سینمای ایران بود که با کمک‌های فراوان (و شاید یکجانبه و بدون چشمداشت) مسئولان وقت تلویزیونی در ایران توانست به موفقیت دست پیدا کند.

***

امروز شاید کمتر کسی به یاد داشته باشد که تلویزیون در مطرح شدن و موفقیت یکی از نخستین فیلم‌های سینمای جدید ایران (که از سال 1362 شکل گرفت) نقشی بی‌جایگزین ایفا کرده است. دلیل این فراموشی نسبی نیز چیزی نیست جز رابطه پرنوسان مسئولان تلویزیون با متولیان دولتی سینما در دوره‌های مختلف مدیریتی هر دو طرف.

سفیر اولین فیلم بلند سینمایی فریبرز صالح، روایتگر سفر پرمخاطره و تلاش‌های شجاعانه یکی از دو سفیر مشهور پیشوای سوم شیعیان(ع) در رساندن پیغام ایشان به مردم کوفه است. قیس‌بن مسهر صیداوی، کسی بود که همچون مسلم بن عقیل و با همان هدف، به کوفه روانه شد و عجیب این‌که ـ قبل یا بعد از مسلم ـ سرنوشتی مشابه با او یافت. روایت تلاش‌ها و فرجام قیس را فریبرز صالح که تجربه مشارکتی در کارگردانی سریال «چنگک» را در سال‌های قبل از انقلاب داشت (گویا هریک یا چند قسمت از چنگک را یک نفر ساخته بود) به‌عنوان نخستین تجربه سینمایی‌اش با سرمایه یکی از نهادهای انقلابی و جدید، جلوی دوربین برد.

نویسندگان سفیر، خود فریبرز صالح و زنده‌یاد کیهان رهگذار بودند. رهگذار با تکیه بر تجربه نگارش فیلمنامه همین فیلم و نیز آثاری که در تلویزیون قبل از انقلاب در ساخت‌شان سهیم بود، بسرعت دست به کار نگارش سریال پربیننده «سربداران» شد و سرانجام هم سریال «بوعلی سینا» را ساخت و آن را از خود به یادگار گذاشت.

رهگذار متولد ۱۳۲۶ تهران و فارغ‌التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و سال‌ها در تلویزیون به‌عنوان فیلمنامه‌نویس (و بعد هم کارگردان) به فعالیت هنری اشتغال داشت. او متاسفانه در اردیبهشت ۱۳۷۲ بر اثر سکته قلبی درگذشت؛ در حالی که اگر مرگ زودهنگامش اتفاق نمی‌افتاد، می‌توانست همچنان در عرصه‌های هنری مفید باشد.

فریبرز صالح نیز متولد ۱۳۲۳ تهران بود. او فعالیت‌های سینمایی جسته و گریخته‌اش را از سال ۱۳۴۷ با بازی در معدودی نقش‌های کوتاه سینمایی آغاز کرد. او مدتی هم به کار دوبله فیلم‌ها اشتغال داشت. سرانجام سال ۱۳۴۹ به انگلستان رفت و به تحصیل در زمینه سینما پرداخت. سال ۱۳۵۱ در بازگشت به ایران، فیلم کوتاه کتیبه را ساخت که یکی از نخستین بازی‌های زنده‌یاد خسرو شکیبایی به شمار می‌رفت.

صالح از سال ۱۳۵۳ در تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد و به گفته خودش در جایگاه کارمند تلویزیون، این فیلم را ساخت که نشان از مشارکت وسیع سیما در ساخت آن دارد. صالح در ادامه، فیلم «مرگ پلنگ» (۱۳۶۸) را کارگردانی کرد که آن هم پرفروش بود و پس از ساخت حدود نیمی از سریال «شیخ مفید» در ۱۳۷۴، ادامه کار را به سیروس مقدم سپرد و حالا سال‌هاست از او بی‌خبریم.

صحنه پریدن سر یکی از راهداران ابن‌زیاد که چند نفری می‌کوشند سد راه قیس شوند، در قالب آنونس سفیر بسیار موثر از کار درآمد (البته به صحنه‌هایی که با هدف تبلیغ و معرفی برای این فیلم پخش ‌شد، نمی‌توان عنوان آنونس اطلاق کرد. آن زمان هنوز پخش تیزر و آنونس از تلویزیون به راه نیفتاده بود و صحنه‌های برگزیده و جذاب سفیر نیز در قالب قسمتی کوتاه به‌عنوان حمایت از فیلمی منتسب به سینمای انقلابی و مذهبی پخش ‌شد) و اتفاقا در میان این دو سه قسمت کوتاه پخش شده از فیلم، یک سکانس در کشاندن خیل تماشاگران به سینماهای نمایش‌دهنده فیلم بسیار موفق عمل کرد و سفیر در کنار «رهایی» پرفروش‌ترین فیلم‌های سال 1362 نام گرفتند. آن سکانس مشهور، همان صحنه‌ای بود که راهدار سرپریده و در حال مرگ، در عین این‌که خون از گردن بی‌سرش فوران می‌زند، دو سه قدمی راه می‌رود و سپس بی‌جان بر زمین می‌افتد. این صحنه، بینندگان تلویزیونی را غافلگیر کرد و در نوروز 1362 و ماه‌های بعد به سینما کشاند، اما تماشاگران فقط جذب همین یک سکانس نشدند و سفیر به‌عنوان یک آغازگر، قصه‌گوی خوبی هم بود و داستان مربوط به صدر اسلام خود را خوب روایت می‌کرد.

همچنان که آن سال‌ها معمول بود، سفیر نیز چندی پس از اکران توفانی‌اش در سینما از تلویزیون سردرآورد و علاوه بر میلیون‌ها تماشاگری که در سینما آن را دیده بودند، این‌بار شمارگان تماشاگر چند ده میلیونی را تجربه کرد. فیلم - که به نسبت آثار سینمای ایرانی قدری طولانی‌تر بود - ابتدا در یکی از ماه‌های رمضان آن سال‌ها در قالب سریالی سه قسمتی به نمایش درآمد و در ادامه به شکل متعارف و با زمان معمولش در قالب واقعی خود (فیلم سینمایی) بارها پخش شد و اقبال عمومی را برانگیخت.

آن زمان، صدابرداری سر صحنه هنوز در سینمای ایران جدی گرفته نمی‌شد (عجیب این‌که تا سال‌ها بعد، حتی بسیاری از سریال‌هایی که در تلویزیون به طریقه ویدئویی صدابرداری می‌شدند نیز بدون صدابرداری صحنه، سرانجام برای دوبله به استودیوها و مدیران دوبلاژ تحویل داده می‌شدند). در چنین شرایطی و در دوران اوج هنر دوبله در ایران، دوبلورهای سفیر نیز به اصطلاح سنگ تمام گذاشتند.

با وجود موفقیت این فیلم، صدای منوچهر اسماعیلی، دوبلور کارکشته و توانا، تا سال‌ها بر چهره قریبیان شنیده می‌شد. بازیگری که با تکیه بر همین نقش و دیگر نقش انقلابی‌اش در سینمای قبل از انقلاب «گوزن‌ها» ساخته مسعود کیمیایی، تقریبا تا دوره‌ای به قهرمان بلامنازع سینمای دهه 60 تبدیل شد و بتدریج از همان سال‌ها نیز به تلویزیون روی‌ خوش نشان داد و سریال‌هایی را بازی کرد (نخستین سریالی که قریبیان در آن ظاهر شد «تاریخ قشم» ساخته علیرضا داوودنژاد بود که سال‌های 4ـ1363 به نمایش درآمد و اثری مستند ـ داستانی بود.)

فیلم دیگری که تلویزیون در معرفی آن به جامعه نقش تعیین‌کننده‌ای داشت، «عقاب‌ها» ساخته معروف زنده‌یاد ساموئل خاچیکیان بود که زمانی بر پرده رفت که نقطه اوج جنگ ایران و عراق بود.

عقاب‌ها فیلمی اکشن و البته خوش ساخت بود که از دو ستاره آن روزهای سینما بهره می‌برد. سعید راد و جمشید هاشم‌پور، دو بازیگر نام آشنای این فیلم بودند که اتفاقا خیلی خوب از پس ایفای نقش برآمدند. تیزر معروف این فیلم که بارها از تلویزیون پخش شد با این عبارت شروع می‌شد: «و این تندر خصم است که فرو می‌ریزد خشم» و بلافاصله چهره کودکی نمایان می‌شد که چند بار فریاد می‌کشید.

درواقع این فیلم به دلیل حمایت‌های بی‌دریغ تلویزیون، آنچنان جایگاهی در بین مخاطبان یافت که به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ در کشور تبدیل شد. سعید راد یکی از افتخاراتش را حضور در این فیلم و فروش بی‌نظیر این فیلم عنوان کرده بود. حتی در یکی از برنامه‌هایی که از تلویزیون پخش شد و به نقد این فیلم ارتباط داشت، بیننده‌ای درباره ویژگی‌های این فیلم گفته بود: «... فیلم خوبی بود.

از بسیاری از فیلم‌هایی که درباره اعتیاد و مسائل اینچنینی بود بهتر بود، ولی در صحنه آخر یک اشتباه رخ داد و آن این بود که وقتی آقای هاشم‌پور تیر می‌خورد و به شهادت می‌رسد، (بعد از شهادت) چشم‌هایش پلک می‌زند.» یعنی حتی مخاطب از به اشتباه پلک زدن هاشم‌پور هم نگذشته بود. سال‌ها بعد که این فیلم از تلویزیون نمایش داده شد باز هم مخاطب با همان ولع دیدار نخستین به استقبال این فیلم رفت.

بجز این دو فیلم، تلویزیون در نمایش تیزر فیلم «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی نیز راه متفاوتی در پیش گرفت و البته به همان میزان هم توانست مخاطب را با خود همراه کند. تیزر فیلمی که از قرمز پخش شد فقط چند عکس بود که صدای گوینده‌ای،‌ آن را همراهی می‌کرد. همین ابتکار باعث شد این فیلم نیز فروش فوق‌العاده‌ای داشته باشد و ستاره‌های این فیلم به لطف تلویزیون حسابی بین مردم معروف شوند.

می‌شود این‌طور نتیجه‌گیری کرد که رد پای صدا و سیما در فروش بالای سینما و موفقیت در گیشه را می‌توان رصد کرد. هر جا صداوسیما برای کمک به سینما شتافته نتیجه خیره‌کننده بوده است. نمونه آخر این تعامل خیره‌کننده بین سینما و تلویزیون را می‌توان در سه‌گانه «اخراجی‌ها» و البته «رسوایی» و «معراجی‌ها» دید که فروش این آثار به خودی خود جایگاه رسانه صداوسیما را میان مخاطبان بیش از پیش نمایان می‌کند. (ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها