ازدواج بیرون آمدن از پوسته تنهایی است، وقتی مجردی در لاک تنهایی فرو رفته‌ای؛ ازدواج شریک کردن یک نفر دیگر در همه زندگی خودت است، وقتی مجردی شریکی نداری؛ ازدواج تولد یک خانواده جدید است، وقتی مجردی خانواده‌ات همانی است که بود؛ ازدواج هویتی جدید برای مرد و زن است، وقتی مجردی چیزی جز دختر و پسر خانواده نیستی؛ ازدواج یک دنیا وظیفه و تعهد است، وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی که مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.
کد خبر: ۵۴۱۵۴۹

باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبت‌هایشان را مو به مو گوش داد و آن وقت نتیجه گرفت که دنیای تاهل جذاب‌تر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی که سفره دلشان را پهن کرده‌اند راست گفته باشند و از احساسات واقعی‌شان پرده برداشته باشند. بیشتر آدم‌ها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی می‌رسند باز هم افسوس گذشته را می‌خورند یا نگاهشان به داشته‌های دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف می‌زنند دچار همین حس می‌شوند برای همین است که حرف آدم‌ها در مورد این دو دوره از زندگی را نمی‌توان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحث‌ها آنچه که نمی‌شود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج‌ سهم آدم‌ها می‌شود و محدودیت‌هایی که پس از ازدواج دست و پای آدم‌ها را می‌بندد.

وقتی ازدواج می‌کنی از زندگی قبلی‌ات کنده می‌شوی از تمام چیزهایی که پدر و مادرت برایت خواسته‌اند و همه‌شان دلخواهت نبودند، آن وقت خودت خانم یا آقای یک خانه می‌شوی درست مثل پدر و مادرت با همان خوبی‌ها و البته بدی‌ها و نقص‌هایی که نمی‌خواهی میراث‌دارشان باشی. وقتی ازدواج می‌کنی اگر عاشق همسر و زندگی جدیدت باشی، طعم خوش زندگی 2 نفره را حس می‌کنی و حاضر نمی‌شوی دیگر به دوران تنهایی‌ات برگردی؛ دورانی که مجرد بودی و هیچ وقت هویت جداگانه‌ای از خانواده‌ات نداشته‌ای. وقتی ازدواج می‌کنی دیگر خودت هستی و همسرت با یک دنیا مسوولیت و تعهد که هیچ کس جز خودت و او نباید زیر بارشان برود. در خانه متاهلی همه وظایف روی دوش زن و مرد خانه است و بهتر می‌شود اگر آنها خودشان دست به دست هم، کارها را پیش ببرند چون انتظار کمک از دیگران فقط به زیبایی و استقلال زندگی متاهلی ضربه می‌زند. اگر حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی هم باشد دیگر شرایط پیچیده‌تر می‌شود، ولی با وجود همه این پیچیدگی‌ها زندگی متاهلی معجزه‌ای دارد که دوران تجرد با همه آزادی‌ها و خوشی‌هایش به پای آن نمی‌رسد، البته اگر تو بازیگر ازدواجی موفق باشی و در کنار همسرت دومین بال یک پرنده برای پرواز رو به سوی اوج باشی.

تجرد، فرصتی برای رشد

همانقدر که یک ازدواج خوب می‌تواند آدم‌ها را رشد بدهد دوران مجردی هدفمند هم می‌تواند باعث اوج گرفتن آنها بشود. اگر در یک خانواده مهربان و وظیفه‌شناس که همه اعضای آن به خاطر خوشبختی هم تلاش می‌کنند به دنیا آمده باشی و خودت هم این‌گونه آفریده و رشد کرده باشی حتما دوران تجرد خوبی خواهی داشت. تا وقتی یک دانش‌آموز هستی و وظیفه‌ای جز ساختن خودت نداری ماندن در خانه پدر و مادر فرصت خوبی است که تا می‌توانی رشد کنی و برای روزهای بهتر آماده شوی. وقتی راه دانشگاه و داشتن حرفه‌ای مناسب را هم در پیش گرفتی مجرد بودن می‌تواند عصای دستت برای پیشرفت باشد چون آن وقت هم دغدغه‌ای جز موفق شدن نداری. در دوران مجردی می‌شود آرزوهای خوبی برای آینده طراحی کرد، می‌شود در دنیای نیامده آینده، نقش شاهزاده‌ای را بازی کرد که همه چیز وفق مرادش پیش می‌رود و کسی سر راهش پیدا نمی‌شود که مانع بتراشد و سنگ‌اندازی کند. در این دوران می‌شود تا جایی که ممکن است خوشحال بود و از نعمت زیر سایه پدر و مادر بودن استفاده کرد‌.

اما این احساسات زیبا هم تا زمانی خوب هستند و رویاها تا یک سنی آدم‌ها را ارضا می‌کنند، شاید وقتی ما آدم‌ها به این مرز احساسی می‌رسیم همان زمانی باشد که تاریخ مصرف دوران مجردی تمام شده و حس تاهل از زیر پوسته کهنه تجرد قصد خودنمایی دارد.

دختر مجرد، پسر مجرد؛ کدام بهتر است

آدم‌ها همانقدر که به هم شبیه‌اند به همان اندازه باهم فرق‌ دارند، برای همین است که یک نسخه ثابت در یک جامعه انسانی هیچ وقت برای همه جواب نمی‌دهد. باید جای تک‌تک آدم‌ها بود و از دریچه چشم و احساسشان به دنیا نگاه کرد تا فهمید از شرایطی که دارند لذت می‌برند یا نه. ولی با این حال آدم‌ها هر چقدر هم با هم فرق داشته باشند چون آدم بودن وجه مشترک همه آنهاست. پس حتما در هر دوره از زندگی احساسات مشابهی پیدا می‌کنند، درست مثل پسران و دختران مجرد.

حتما اینها از تنها بودنشان لذت می‌برند، از این‌که جز به پدر و مادرشان نباید به کس دیگری جواب بدهند، به خاطر این‌که فقط بار زندگی خودشان را به دوش می‌کشند و وقتی سرشان را روی بالش می‌گذارند فقط به خودشان و دنیایشان فکر می‌کنند. حتما آنها خوشحالند که هنوز وارد زندگی‌ای نشده‌اند که آنها را مجبور به تسلیم شدن کند، شرایطی که دست و پایشان را ببندد و آرزوهایشان را محدود کند. دختران و پسران مجرد حتما از این‌که از عشق پدر و مادرشان سیراب می‌شوند، شادند و لذت می‌برند از این‌که کسانی هستند که به جای آنها خودشان را به آب و آتش بزنند و زندگی را با همه موانع سر راهش سر و سامان بدهند.

اینها حقیقت دوران تجرد است، البته برای آنهایی که در خانه پدری با مهر او و فداکاری مادر زندگی می‌کنند، چون دوران مجردی این قبیل آدم‌ها با آنهایی که سختی زندگی به جدا شدن از خانواده وادارشان کرده حتما فرق دارد. در این میان شرایط دختران و پسران مجرد هم تفاوت‌های زیادی با هم دارد. در فرهنگ ما همیشه پسرها آزادتر از دختران بوده‌اند این موضوعی است که از همان کودکی در خانواده‌ها به بچه‌ها دیکته می‌شود، کسی که همیشه برای کوچک‌ترین تصمیمش باید اجازه بگیرد دختر است و کسی که اگر بی‌اجازه نیز کاری کرد، کسی پاپی‌اش نمی‌شود پسر است. همین طرز برخورد با بچه‌ها از آنها نوجوانان و جوانان متفاوتی می‌سازد و تا دوران بزرگسالی و میانسالی‌شان نیز ریشه می‌دواند تا آنجا که زندگی برای پسران مجرد مصائب کمتری نسبت به زندگی دختران مجرد دارد. دکتر انور صمدی‌راد، جامعه‌شناسی است که در پژوهشی با عنوان بررسی مسائل و مشکلات زنان و دختران بدون همسر به مشکلاتی که دختران مجرد مجبور به رویارو شدن با آنها می‌شوند اشاره کرده است. تحقیقات او نشان می‌دهد که رفتار نابهنجار برخی مردان ـ تحقیرها، متلک‌ها و رفتارهای دور از اخلاق ـ نسبت به دخترانی که پس از بیست و چند سالگی هنوز مجرد مانده‌اند، باعث آزار روحی و سلب اعتماد و امنیت روانی آنها و خانواده‌هایشان می‌شود؛ این در حالی است که به گفته او مجرد ماندن یک گناه نابخشودنی نیست، چراکه دختران در جامعه ما به دلایلی چون نداشتن تحصیلات کافی، نداشتن کار و درآمد، نداشتن خانواده آبرومند، نداشتن جمال و اندام متناسب، نداشتن امکان معاشرت و آشنایی با افراد مناسب برای ازدواج و داشتن معلولیت‌های ذهنی و جسمی موفق به ازدواج نمی‌شوند یعنی عواملی که بیشتر آنها از حیطه اختیار آنها خارج است و به جبر محیطی مربوط می‌شود.

درست است که بیشتر عواملی که باعث مجرد ماندن دختران می‌شود به خاطر اشتباهات آنها نیست، ولی بیشتر خانواده‌ها این موضوع را درک نمی‌کنند. آنهایی که دختر مجردی در خانه دارند که سنش در حال بالا رفتن است بدون آن که خواستگار مناسبی برایش پیدا شود، او را بشدت تحت فشار می‌گذارند مثل این‌که اگر کسی او را برای ازدواج انتخاب نمی‌کند تقصیر خودش است.

برای همین در این قبیل خانواده‌ها دختران مجرد یا راه ناسازگاری با خانواده را در پیش می‌گیرند و مخصوصا اگر درآمدی داشته باشند راهشان را از خانواده جدا می‌کنند یا برای فرار از حرف‌های خانواده و شنیدن نگرانی‌های آنها به ازدواج با اولین کسی که به سراغشان آمد، تن می‌دهند؛ یعنی تصمیمی که پیامدهای منفی‌اش از هرگز ازدواج نکردن بیشتر است.

دختران مجرد در یک نگاه

خانواده‌هایی که دختر مجرد در خانه دارند با بالا رفتن سن او نگرانی‌هایشان نیز بیشتر می‌شود. آنها این موضوع را شنیده‌اند که اگر نیازهای جنسی افراد در سن مناسب از راه ازدواج بر‌آورده نشود، روش‌های انحرافی و خارج از شرع و عرف جلوی راه آنها سبز می‌شود، همچنین این خانواده‌ها باور دارند که اگر پزشکان می‌گویند با بالا رفتن سن ازدواج آمار ناهنجاری‌های مادرزادی و عقب‌ماندگی‌های ذهنی بالا می‌رود، حتما این موضوع حقیقت دارد برای همین نمی‌توانند ‌ از فشار آوردن بر فرزندشان برای زودتر ازدواج کردن دست بردارند. این خواسته خانواده‌هاست، اما آیا خواسته دختران هم هست؟ بی‌شک همه دختران مجرد مثل خانواده‌هایشان فکر نمی‌کنند، از نظر آنها مجرد ماندن آنقدرها هم ترسناک نیست و زندگی مجردی به حدی آزاردهنده نیست که برای فرار از آن بخواهیم با هر کسی که از راه می‌رسد ازدواج کنیم. اما این اختلاف‌نظرها تا یک زمانی در خانواده قابل تحمل است چون یا دختر کم می‌آورد یا خانواده‌اش که نتیجه هر دو اضطراب و از دست رفتن آرامش و امنیت خاطر است.

البته مشکلات دختران مجرد فقط به محیط محدود نمی‌شود، چون آنهایی که به جای ازدواج مشغول شدن به یک حرفه را انتخاب کرده‌اند نیز در محیط کارشان با مشکلاتی روبه‌رو هستند. مسعود رستمی، جامعه‌شناس، در گفت‌و‌گویی با شبکه ایران به این مشکلات نامرئی دختران اشاره می‌کند و می‌گوید: در محیط‌های کاری خصوصی و دولتی تبعیض علیه زنان وجود دارد، ضمن این‌که محیط‌های خصوصی برای بروز آزارهای جنسی زنان و دختران مجرد مستعدتر است این در حالی است که اگر از آزارهای جنسی بگذریم به دلیل فرهنگ سازمانی ویژه‌ای که در جامعه ما وجود دارد، دختران مجرد بیشتر از دیگران زیر ذره‌بین قرار دارند. به همین خاطر رفتارهایی که در آدم‌های متاهل حساسیت‌برانگیز نیست برای دختران مجرد باعث بروز نگاه و توجه ویژه اطرافیان می‌شود.

اما فارغ از سختی‌هایی که دیگران برای دختران مجرد پیش می‌آورند خودشان نیز مرتکب اشتباهاتی می‌شوند که مانع از ازدواج و ورودشان به دنیای تاهل می‌شود. بیشتر دختران مجرد معمولا با دخترانی که می‌شناسند چشم و هم‌چشمی دارند و مثلا اگر دختری از فامیل با مردی دارای مزیت‌های چشمگیر ازدواج کرده باشد آنها هم برای این‌که به چنین موقعیتی برسند و از او عقب نمانند به تمام موقعیت‌های ازدواجشان پشت می‌کنند، چون معتقدند آنها چیزی از او که ازدواج خوبی داشته کم ندارند. بیشتر دختران مجرد معمولا همه مردها را با یک چوب می‌رانند و مثلا اگر دیده‌اند مردی با ظاهری خاص آدم خوبی برای زندگی از آب درنیامده، همیشه از چنین آدم‌هایی دوری می‌کنند. در حالی که همه را با یک چشم نگاه کردن کاری اشتباه است. بیشتر دخترانی که مجردند ممکن است در باطن خود به ازدواج تمایل داشته باشند، اما همین که خواستگاری از راه می‌رسد و نسبت به آنها ابراز علاقه می‌کند سعی می‌کنند از او دور شوند. این چیزی است که بیشتر خانواده‌های این قبیل دختران را هم نگران می‌کند، چون به اعتقاد آنها یک دختر مجرد فقط تا سنی خاص مورد توجه است و امکان ازدواج پیدا می‌کند. البته این نگرانی‌ها نمی‌تواند زیاد هم بیراه باشد چون زندگی دخترانی که تا آخر عمر مجرد مانده‌اند، صحت این نگرانی‌ها را تایید می‌کند. مجرد ماندن باعث خوشبختی مطلق نمی‌شود، درست مثل این‌که ازدواج کردن موجب سعادت ابدی نمی‌شود. کسی که مجرد است یا متاهل خوشبخت یا بدبخت مطلق نیست چون چه تجرد و چه تاهل، 2 دوره از زندگی است که بسته به این‌که چگونه به آن نگاه کنی می‌تواند تلخ یا شیرین باشد.

متاهل بودن به معنی رسیدن به همه چیز نیست، همان‌طور که مجرد بودن باعث از دست دادن همه چیز نمی‌شود به شرط آن که دختر مجرد سمبل توانایی، استقلال و هوشمندی باشد و تنها ماندنش مترادف با اندوه، افسوس و فرو رفتن در لاک وابستگی به دیگران نشود.

مریم خباز /جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها