جام جم سرا: من ۱۷ سال دارم و درکم از موضوعات خیلی بالاست. بعضی مسائل را بیشتر از آنچه باید فهمید می‌فهمم؛ یعنی در ذهنم برخی مسائل خیلی ساده و بی‌اهمیت را نیز تجزیه و تحلیل می‌کنم. حالا طوری شده‌ام که به همه چیز شک دارم و به هیچ چیز اعتماد ندارم و این موضوع عذابم می‌دهد.
کد خبر: ۷۷۹۱۹۲
دیگر اعتمادم را به همه چیز، از دست داده‌ام

پاسخ مشاور:‌ داشتن درک بالا و بی‌اعتمادی به همه چیز دو موضوع متفاوت است. درک بالا و قدرت تجزیه و تحلیل نشانه‌ای از هوش بالاست در حالی که بی‌اعتمادی اختلالی است که از نحوه فکر و ذهن ما نشات می‌گیرد.

اینکه شما برخی مسائل ساده و بی‌اهمیت را بار‌ها و بار‌ها در ذهنتان تجزیه و تحلیل می‌کنید، نشان می‌دهد که گفت‌و‌گوی ذهنی زیادی دارید.
گفت‌و‌گوی ذهنی‌‌ همان حرف‌های بی‌پایانی است که هر روز به ذهن شما می‌آید. بعضی از این گفت‌و‌گوهای درونی با دلیل و منطق همراه است و برخی دیگر بی‌سروته و ناامیدکننده است که در اثر نگرش و اطلاعات نادرست و حتی کمبود اطلاعات به وجود آمده‌اند.
اگر بیشتر افکاری که به ذهن شما خطور می‌کند، منفی باشد مسلما دیدگاه شما هم نسبت به زندگی منفی و بدبینانه می‌شود و به طور مثال به همه چیز شک می‌کنید.


چرا به همه چیز شک دارید؟

اینکه گفته‌اید به همه چیز شک دارم، بیانگر این است که بیشتر افکار شما منفی است. گفت‌و‌گوی ذهنی منفی به این معناست که شما یک دیدگاه درست را انتخاب نکرده‌اید و فاقد اطلاعات و ایده‌های لازم برای بالا بردن ظرفیت و دستیابی به زندگی مثبت هستید اما از هر زمان که اراده کنید می‌توانید چرخه زندگیتان را تغییر دهید.
بعضی از دلایل داشتن گفت‌و‌گوهای ذهنی و افکار منفی عبارت است از:


فیلتر کردن نکات مثبت:
شما تنها به نکات منفی یک موضوع توجه می‌کنید و تمام نکات مثبت آن را فیل‌تر می‌کنید و نادیده می‌گیرید.

همیشه خود را مقصر دانستن:
وقتی یک اتفاق ناخوشایند رخ می‌دهد، شما خودتان را سرزنش می‌کنید و تقصیر را به گردن خودتان می‌اندازید.

از کاه کوه ساختن:
خودبخود، بد‌ترین را پیش بینی می‌کنید. ممکن است از بیرون رفتن با دوستانتان اجتناب کنید از ترس اینکه مبادا خطایی از شما سر بزند یا اگر یک کار کوچک در شروع برنامه‌های روزانه شما با مشکل مواجه شود، این فکر به ذهن شما می‌آید که عجب روز وحشتناکی در انتظار من است، همه چیز از همین شروع روز مشخص است.

نگرش سیاه و سفید به همه چیز:
ممکن است که شما همه چیز را به طور مطلق خوب یا بد یا به عبارت دیگر سیاه یا سفید ببینید و هیچ حد وسطی را در نظر نگیرید. در این حالت شما اعتقاد دارید باید همه چیز کامل باشد و باید از هر لحاظ کامل و ایده آل باشید در غیر این صورت احساس می‌کنید که بازنده‌اید و کلیه توانایی‌هایتان را نادیده می‌گیرید.


راه حل مشکل، تصحیح فکرتان است

به طور مرتب طی روز لحظاتی فکرتان را متوقف کنید و ببینید مشغول فکر کردن به چه چیزی هستید. اگر متوجه شدید که بیشتر افکار شما منفی است، سعی کنید یک نکته مثبت در آن‌ها پیدا و فکرتان را تصحیح کنید.
هر روز مثبت فکر کردن را تمرین کنید. اگر بدبین هستید و افکاری منفی دارید، توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبت نگر و خوش بین تبدیل شوید اما با تمرین کردن گفت‌و‌گوی ذهنی شما، کم کم مثبت می‌شود و از حالت خودانتقادی بیرون می‌آید و خودپذیری جای آن را می‌گیرد و همین طور درباره جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت و زیبا‌تر به نظرتان خواهد آمد. وقتی حالت ذهنیتان مثبت باشد، قادر هستید از پس هر مسئله‌ای هرچه قدر هم استرس زا و ناراحت کننده باشد، به نحو موثری برآیید. (نسیم احمدی، کار‌شناس ارشد روان‌شناسی /خراسان)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها