جام جم سرا: بچه که بودیم، یکی از زیباترین پدیده‌های زندگی ما، عید و تعطیلاتش بود. تنها چیزی که از مفهوم آن می‌دانستیم این بود که قرار است دو تا سه هفته از مدرسه رفتن خلاص شویم، لباس‌های نو بپوشیم، جعبه‌های شیرینی و شکلات و پاکت‌های آجیل وارد خانه‌هایمان شود و ما هم هر از گاهی به آنها ناخنکی بزنیم، فامیل و آشنا را ببینیم، عیدی بگیریم و برای خرج کردنش نقشه‌ها بکشیم.
کد خبر: ۷۷۶۳۵۶
نوروز را برای خودتان زهر‌ نکنید

آن دوران خیلی با مساله‌ای به نام مسئولیت آشنا نبودیم و فقط می‌دانستیم عید نوروز از راه می‌آید تا عالمی از زیبایی و شادی را به ما هدیه کند، مانند پیکره‌ای خوش‌تراش و چشمنواز که پرده‌ای روی آن قرارگرفته و آن را پوشانده و حالا چیزی به اسم عید می‌خواهد آن پرده را از جلویش به کناری بزند و آن پیکره بی‌نظیر را در اختیارمان قراردهد.

اما آیا همچنان همان حس را درباره نوروز داریم. آیا مانند دوران کودکی از دو ماه قبل از عید روزشماری می‌کردیم تا به سال تحویل نزدیک شویم و به آرزوهایی که چشم انتظارشان بوده‌ایم دست یابیم، یا روزهای آخر سال برای ما معنایی متفاوت پیداکرده و به جای آن که اوقاتی خوش و خرم را برایمان همراه داشته باشد، پر از استرس و دلنگرانی شده است؟

الهه، زنی سی و هفت ساله، متاهل و صاحب دو فرزند، دل‌خوشی از شب عید ندارد. شوهرش از آن دسته مردهاست که توقع دارد در ماه اسفند خانه‌اش تکانده شود و برق بیفتد، اما به بهانه مشغولیت‌های زیاد به هیچ‌وجه حاضر نیست کوچک‌ترین کمکی در انجام کارهای خانه بکند و هربار که الهه از او می‌خواهد هزینه یک یا دو روز دستمزد کارگر را بپردازد، یادآوری می‌کند که او هنوز جوان است و اگر قرار است یک زن خانه‌دار نتواند کارهای خانه‌اش را انجام دهد، پس دیگر چه کاری از دست او برمی‌آید؟ خلاصه این که الهه مجبور است یک‌تنه شیشه‌ها را تمیز کند، پرده‌ها را بشوید و آویزان کند، فرش‌ها را به ایوان ببرد و به جانشان بیفتد، رومبلی‌ها را شست‌وشو کند، وسایل داخل کابینت‌ها را بیرون بیاورد و یکی‌یکی گردگیری کند و سر جایشان بگذارد، تک‌تک اتاق‌ها را زیر و رو کند، آینه‌ها را تمیز کند، بوفه و کتابخانه را نظم و ترتیبی جدید بدهد، کاشی‌های دیوار آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی را برق بیندازد، و هر کار ریز و درشت دیگر که در آن خانه وجود دارد، انجام دهد تا از دید شوهرش، وظایف زنانه‌اش را‌ انجام داده باشد.

ماجرای مرتضی هم از او بهتر نیست. او متاهل و صاحب یک فرزند کوچک است. همسرش او را هرسال تحت فشار قرار می‌دهد که تغییری در دکوراسیون دهد، هزینه لباس‌ها‌ی بسیار شیک و مارک‌دار را برای هر سه عضو خانواده ‌ بپردازد و آنها را به مسافرتی ویژه ببرد. مرتضی، توانایی تامین همه این مخارج را ندارد، اما به محض آن که کلامی مخالف نظر همسرش بر زبان آورد، زن به او یادآوری می‌کند که یک‌سال در آن خانواده سختی کشیده و تلاش کرده و انواع زخم زبان‌ها و کنایه‌ها را از قوم شوهر شنیده و حالا وقت آن رسیده که با این تنوع‌های کوچک، کمی شارژ شود.

امین هم از استرس ماه اسفند شاکی است. او در یک شرکت در قسمت پخش مواد بهداشتی کار می‌کند. هر سال در هفته‌های آخر، مدیر شرکت فشار کاری شدیدی به کارمندان وارد می‌آورد و اصرار دارد یک‌سری کارها باید تا پیش از اتمام سال انجام شوند. او هیچ عذر و بهانه‌ای را نمی‌پذیرد و کلی منت بر کارمندان خود می‌گذارد که دستمزد اضافه کاری‌ها را می‌پردازد. درست است که همه طالب هستند، اما شب عید اعضای خانواده احتیاج بیشتری به یکدیگر دارند و امین هم دوست دارد فرصت کافی برای خانواده داشته باشد.

حوریه تا چند سال پیش در تهران زندگی می‌کرد، اما مدتی است که به خاطر بیماری تنفسی شوهرش به شهرستانی در شمال ایران نقل مکان کرده است. او دوست دارد شکفتن شکوفه‌ها در روزهای نخست بهار را در باغچه زیبای خانه‌اش تماشاکند و از عطر یاس‌های آن لذت ببرد، اما نمی‌تواند روزهای عید را در منزل خود به سر برد، زیرا فامیل تهرانی‌اش به این نتیجه رسیده‌اند که راحت‌ترین و کم‌هزینه‌ترین روش مسافرت عید این است که خانه حوریه را نشان کنند و در آنجا کنگر بخورند و لنگر بیندازند. حوریه و شوهرش در سنی نیستند که توانایی پذیرایی از تعداد زیادی مهمان را به مدت چند روز داشته باشند. برای همین مجبورند در روزهای عید، فرار را بر قرار ترجیح بدهند و از مهلکه‌ای که اقوام برایشان در نظر گرفته‌اند، بگریزند.

از ماست که بر ماست. اگر به این چند نمونه دقت کنید، متوجه می‌شوید یکی باید فدا شود تا دیگری از عید لذت ببرد. مردی می‌خواهد خانه و زندگی‌اش ‌تمام و کمال تمیز شود، اما خود حاضر به همکاری نیست. زنی از شوهرش درخواست مبالغی هنگفت را دارد تا بتواند به مخارج تجملاتی‌اش رسیدگی کند. مدیری بی‌منطق که جز سودرسانی شرکت خود به چیز دیگری نمی‌اندیشد و اقوامی بی‌ملاحظه که ترجیح می‌دهند به جای پرداخت هزینه و اقامت در هتل یا مسافرخانه به خانه زن و مرد بروند و چند روز آنجا خوش بگذرانند. خانه‌تکانی سنتی نیکو و پسندیده برای اقوام مختلف ایرانی است. تمام خانواده‌ها به این سنت اهمیت می‌دهند و تا آنجا که برایشان مقدور است به نظافت زندگی‌شان می‌پردازند. اما قرار نیست تمام کارهای سنگین در شب عید انجام شود. برخی کارهای سخت مانند تمیزکردن دیوارها و شستن فرش‌ها که در سال یک‌بار انجام می‌شود ، به جای شب عید، به اواسط سال، آن هنگامی که سرتان خلوت‌تر است موکول کنید. به خاطر داشته باشید که خانه‌تکانی سنگین از عهده یک نفر خارج است و اگر می‌خواهید در عید در منزلی تمیز و درخشان از مهمانان‌تان پذیرایی کنید، کارها را بین اعضای خانواده تقسیم کنید و هریک به نحوی در انجام وظایف بکوشید. به این ترتیب خانه‌تکانی سریع‌تر انجام می‌شود و فشار کار کاهش خواهدیافت.

تحمیل هزینه‌های سنگین در شب عید، عبث و بی‌معناست. در دوران قدیم، تعداد بچه‌های خانواده زیاد بود و به همین دلیل پدر و مادر، دل کودکان را به لباس نوی شب عیدشان خوش می‌کردند. اما امروز که خانواده‌ها کم جمعیت‌تر شده‌اند، سهمیه لباس و کفش به مراتب افزایش یافته؛ پس چه نیازی است که هر کدام از اعضای خانواده به طور کامل برای خود خرید کنند، در حالی که عید خود به خود یک‌سری هزینه‌ها را در بر دارد؟!

از این گذشته، تنوع در دکوراسیون الزاما به معنی خرج کردن مبالغ گزاف نیست و یک زن بادرایت می‌تواند با کمترین هزینه‌ها، به زندگی تنوع ببخشد. حتی تغییر رومیزی‌های پلاستیکی یا دوختن کوسن‌هایی نو از پارچه‌های باقی مانده نیز می‌تواند ظاهری جدید به منزل شما ببخشد. اگر هم اهل مسافرت هستید می‌توانید طرح یک مسافرت کم‌هزینه و لذت‌بخش به نواحی اطراف شهر را بریزید. لطف و لذت سفر کم‌هزینه به مراتب بیش از مسافرت سراسر تجملات است.

اگر قوم و خویشی در شهرستانی خوش آب و هوا دارید، برای اتراق در خانه‌اش خط و نشان نکشید. به همان دلیل که شما مایلید چند روز را آنجا بگذرانید، او مایل به پذیرایی از شما نیست. تنها در صورتی راضی به این کار شوید که خودتان هم متقابلا در ماه دیگری از سال او رادر منزل‌تان به مدت چند روز بپذیرید.

سال خوبی در پیش داشته باشید و همواره این نکات را آویزه گوش‌تان کنید که لذت بردن از بهار را با این استرس‌ها عوض نکنید. به افکارتان در سال نو بهبود ببخشید و مطمئن باشید با تغییر در ذهن خود می‌توانید زندگی را آسان و شیرین کنید.

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها