«صدیقه سیدابراهیمی» برای سنندجی‌ها نامی آشنا است. وی ۳۷ سال از عمرش را با دانش‌آموزان پایه اول دبستان گذرانده است؛ برای خیلی از سنندجی‌ها او معلمی فداکار و مهربان است.
کد خبر: ۷۵۵۸۴۲
شیوه متفاوت معلم سنندجی: ۳۷ سال الفبای عاشقی

او در تدریس خود ساختار خشک لحن و بیان مونولوگ تدریس را به دیالوگ تغییر داد و در نظام جدید هم مشارکت گروهی و عاشقانه دانش‌آموزان در فرآیند نمایشنامه خوانی، قصه گویی، روایت داستانی و شعرخوانی را از رمزهای موفقیت در الگوهای تدریس می‌داند. همین مسأله موجب شد که به لطف دوستان و قضاوت و ارزیابی کارشناسان آموزش و پرورش به علت قبولی بیش از 96 درصد دانش‌آموزان در ثلث اول، در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 موفق به کسب عنوان معلم برتر در روش‌ها و الگوهای تدریس در استان و منطقه شود. این آموزگار در استراتژی تدریس هیچ تمایزی بین دانش‌آموزان قائل نیست و در مکتب خانه او همه یکسانند.
او تبحر بسیاری در ابداع شیوه‌های نوین آموزشی دارد. کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش‌ تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی واستعداد این بانوی آموزگار در روش‌ تدریس است. ابراهیمی نظر متفاوتی درباره کتب درسی پایه اول دبستان دارد: «مفاهیم کتب پایه اول ابتدایی در نظام آموزشی قدیم به لحاظ محتوا وپیام ارزشمند بود و اکثر دانش‌آموزان اشعار و نثرمنظوم دروس را حفظ می‌کردند و با نمادهای مفهومی آن ارتباط کنش و واکنش برقرار می‌کردند.
اکثر کودکان دانش‌آموز در نظام قدیم با درونمایه اصلی مفاهیم که راوی ایثار دهقان فداکار، همکاری امین و اکرم به پدر در ساخت خانه، رعایت حقوق شهروندی در صف نانوایی، اقتصاد کشاورزی در درس داس - سبد وآیین‌های نوروزی وفرهنگ عیادت از بیمار وآشپزی در درس نمک- نمکدان و دیگر عناصر درون وبرون متن زندگی همذات پنداری می‌کردند و درگفتار و رفتار دانش‌آموزان نمود عینی می‌یافت.»
او همچنین درباره تدریس و ارزشیابی نظام قدیم در میزان ارتقای یادگیری و آموزش دانش‌آموزان می‌گوید: «در نظام قدیم رابطه روحی ملموس‌تر بود و رابطه بین دانش‌آموز ومعلم یک رابطه فرا استادی و تلمذی بود فرآیند آموزش دانش بیشتر مبتنی بر یادگیری مستقیم و درس پس دادن بود. در اسلوب تدریس نظام قدیم روش ارزشیابی و عشایری مرسوم بود مثلاً کل ساختار یک کلمه از بخش کردن تا صداکشی با رویکرد «کل به جز» توسط محصل انجام می‌شد اما در نظام جدید روش تدریس و پایش توصیفی است در این شیوه از پروسه تدریس، دانش‌آموز با مشاهده تصاویر، بحث وگفت‌و‌گو، داستان سرایی، قصه‌گویی، شعرخوانی ونقاشی پیرامون موضوع درس به صورت گروه‌‌بندی مشارکت می‌کند اما یکی از معایب این دوره از نظام آموزشی فقردانش‌آموزان در املا وانشانویسی است که حذف انشا به نوعی چشمه جوشش خلاقیت و استعداد دانش‌آموزان را خشکانیده است.
امروزه ذهن وفکر دانش‌آموزان با ابزارهای مدرن گره خورده است واین آسیب بحران زا مانع ظهور و بروز استعدادهای خلاقه ذاتی برخی از دانش‌آموزان شده است.» او البته درباره تنبیه دانش‌آموزان، نظری متفاوت دارد: «از تنبیه بدنی وحتی تحقیر لفظی دانش‌آموزان متنفرم، کاشتن تخم کین در ذهن پاک ومعصوم یک کودک هفت ساله عمل زشتی است که با الفبای آموزش زندگی وخط بطلان بیسوادی و روشن کردن مشعل روشنایی منافات دارد واز منظر من هرکس در هر مقام و منزلتی به چنین روشی متوسل شود به آیینه ناشفاف هویت خود سنگ زده است. در طول این 37 سال تنها یک بار آن هم در نخستین سال تجربه تدریس در اوایل دهه 50 در دبستان روستای صلوات آباد که محیط روستا در زمستان آغشته به گل ولای بود کفشی نو به پا داشتم که درحین املا گفتن به دانش‌آموزان وچرخیدن در محیط کلاس یکی از دانش‌آموزان که دختری زیبا رو با لباس مندرس بود مدام نوک کفش نایلونی گل آلودش را به کفشم می‌سایید ومن نیز با لحنی تند شماتتش کردم که تا سال‌ها زخم این گفتار تند بردلم ماند وهرگز داغمه نبست.»
گفته می‌شود که از پنج فرزند او، چهار فرزند ذکورش در اول دبستان شاگرد مادر بوده‌اند اما او در ردای معلم از تفرعن فرزندش گذشت نکرده است و یکی از فرزندان او که امروز از چهره‌های مشهور نوازندگی در هنر موسیقی است می‌گوید «روزی از سر نافرمانی و عصیان دفتر املایم را به عمد جا گذاشتم و هنگامی که مادرم در کسوت معلم از من پرسش کرد که دفترت کجاست؟ سر به زیر چشم به نوک کفش‌های پاشنه تختش دوختم و غرغر و لابه‌کنان گفتم خانم معلم یادم رفته است او با مهربانی اما با لحنی جدی از من خواست که هرچه سریع‌تر به منزل بروم و دفترم را بیاورم و با قاطعیت گفت تو اینجا دانش‌آموز هستی نه فرزند من، میان جهان خانه و جهان مدرسه از این جهان تا آن جهان فاصله است این پند را آویزه گوش‌ات کن»
صدیقه در گفتارش صادق است و از عمق چشمان عاشقش هویداست که در طول دوران تدریس با لبه تیز خط کش و نهال چوب نمدار خیس عرعر و بلوط بر فرق سر وگودی کف دستان کوچک کودکان نکوفته است و تعادل جسمی و شخصیت هیچ دانش‌آموزی را با گونه‌های سرخگون پای تخته سیاه سر به زیر با اعمال تنبیه روی یک پا ایستادن به صلابه نکشیده و با فشردن سفت خودکارسخت، ولای انگشت دست هیچ دانش‌آموزی را سیاه و کبود نکرده است.
او با این اوصاف در جذب قلب کوچک دانش‌آموزان گریزپای پایه اول از محیط دبستان استاد است و به تبحر در ابداع شیوه‌های نوین و شیرین آموزشی مشهور است و کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی و استعداد این بانوی آموزگار در روش تدریس است.(شیروان یاری/ایران)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها