آقای مشاور می‌گوید خیلی از مشتریهایش زنهایی‌اند که به او پول می‌دهند تا آنها حرف بزنند و او فقط بشنود. اولش فکر می‌کنم چقدر باید زنی غمگین و تنها باشد که پول بدهد تا حرفهایش را بشنوند. بعد فکر می‌کنم خیلی از زنها همیشه دنبال گوش می‌گردند؛ آنقدر همیشه حرف دارند که انگار مدتهاست حرف نزده‌اند و تنها بوده‌اند و حرفهایشان هیچ وقت تمام نمی شود؛ اما چرا؟ چرا هیچ وقت دلشان خالی نمی‌شود؟
کد خبر: ۶۵۴۱۳۵
الهی لالی زنانه نگیری!

نویسنده وبلاگ عقل و زندگی می‌نویسد: شاید زنها حرفهایی که دلشان می خواهد را نمی زنند. برای همین است که وراجی می کنند. شاید چیزی که در دلشان است آنقدر سنگین است، آنقدر زن را در خود بلعیده که زن نمی تواند درست درکش کند چه رسد که از آن بگوید.اما وزنش هست و زن حرف می زند و حرف می زند با این امید که کسی یا خودش ناگهان به واژه ای برسد که او بتواند با آن ، آن امر محیط را درک کند. شاید زنها با مادری شان چنین اند.

گاهی هم می دانند شنیده نشده اند. با مردها که حرف می زنند وقتی جدی گرفته نمی شوند، وقتی تماشا می شوند، وقتی فهمیده نمی شوند، خب آن حرفها به حساب نمی آید .

شرم هم هست. شرم زنانه ای که همیشه هست. زن حرف می زند چون نمی تواند حرفش را بزند. حرف میزند با این امید که آن را فراموش کند یا با این هوس که لحظه ای غفلت کند و حرفش را بزند و بعد دوباره شرم بیاید و زن خجالت بکشد و یک جای دلش خوشحال شود که بالاخره راحت شده، حرفش را زده است. و اگر از بخت خوش طرف مقابلش زنی باشد که آن حرف را بفهمد و با هم بگویند و بگویند، آن وقت زن از یک بار بزرگ آزاد می شود.

زنها حرف می زنند چون با همه چیز زیاده درگیر می شوند. بسیاری از زنها از بسیاری از مردها شنیده اند که: بس است دیگر. اینقدر فکرش را نکن. این قدر حرفش را نزن.

زنها فراموش هم نمی کنند. چون آنقدر عمیق، درگیر چیزهای بسیار می شوند که دیگر خلاصی شان دشوار می شود. زنها می خواهند بس کنند اما نمی توانند. شاید برای همین است که مردهایی دوست دارند زنشان را دور از همه چیز و همه کس در خانه نگه دارند از بس که زنها درگیر می شوند، درگیر تصادف صبح، اینکه آیا گدای کنار خیابان واقعا دست نداشت، اینکه آقای همکار بد نگاه نکرد، غذا خوب شده است، عاقبت مصر به کجا می کشد، دخترک بالاخره با شوهرش آشتی کرد...

در مقایسه با حرفهایی که زنها توی دلشان دارند اصلا نمی شود گفت که حرف می زنند.|مهرخانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
وراج
-
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۹
۰
۰
دقیقا منم همینجوریم همش فكر میكردم چرا اینقدر زیاد حرف میزنم حالا متوجه شدم كه هنوز نتونستم كسی رو واقعا پیدا كنم كه حرف اصلی دلمو بهش بزنم
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها