جامعه خبری تحلیلی الف، نوشتاری را به قلم دکتر یاسر سبحانی فر منتشر کرده که در آن از یک آسیب، یک بحران اجتماعی در آینده نزدیک خبر داده. بحرانی که به گفته نویسنده در حال گسترش است و ظاهراً بناست که زندگی، سبک زندگی، نگاه و فرهنگ جامعه ایران را تحت تأثیر قرار دهد. جام جم سرا بدون تایید یا تکذیب، یا دخل و تصرفی، به منظور اطلاع رسانی و آگاهی خوانندگان خود آن را در ادامه بازنشر می‌کند.
کد خبر: ۶۴۸۵۳۷
سونامی نزدیک است: بحران در راه

جام جم سرا: لطفا قبل از خواندن متن به نکات زیر توجه شود:
۱- این نوشته به دنبال این نیست که بگوید تقصیر کیست. سیاستگذاران ، دانشگاه ها یا مردمی که حق دارند از چیزی خوششان بیاید یا شرایط اجتماعی. این نوشته در حال بیان یک واقعیت و توصیف آن است.
۲- نوشته به دنبال این نیست که بگوید تمام افرادی که به خاطر پول و مقام مدرک می خواهند انسانهای بدی هستند.آنها در این رفتار در حال لطمه زدن به خود و جامعه خود هستند. در رفتارهای دیگر ممکن است مملو از خوبی و نیکی باشند.
۳- این نوشته هشداری است برای آینده و اجتماع و بنابراین توصیه اش به دستگاههای فرهنگی کشور این است که باید این میل نا متقارن به گونه ای فروکش کند. با فیلم ، سریال ، نوشته و یا هر روش دیگری نه اینکه با تاسیس دوره ها و رقابت به این میل دامن زده شود.باید سبک دیگری برای موفقیت در زندگی غیر از ادامه تحصیل بد هدفانه ترویج شود.
۴- شاید بدبختی اینجاست که برخی ( نه همه ) سیاستگذاران فرهنگی و سیاسی هم خود بشدت در این عرصه بوده و شاید میلشان برای مدرک کمتر از بقیه ما مردم نباشدو شنیده ها از افرادی که در این دوره ها می آید متاسفانه این فرض را بشدت تقویت می کند.و شاید و احتمالا این گونه است که می گویند: مردم بر دین و روش حاکمان و مدیران خود رفتار می کنند. آنها هستند که روشی را در جامعه خود رواج می دهند.

***

دانشجویانی هستند که در نوشتن پایان نامه ارشد خود در مانده اند. واضح است که پولی به جیب دیگران فروریخته تا پایان نامه ای را بر قامت خود بدوزند و با آن نانی بخورند. در کمال حیرت این دانشجویان هم تمام همتشان برای گرفتن دکتری است و جالب اینکه نه با تلاش بلکه با پیچاندن و دور زدن با آسان ترین راه.
دور نیست و همین ۱۰ سال پیش بود که سالانه ۱۰۰۰ نفر در تمام رشته ها دکتری پذیرفته می شدند و گفته می شود که در حال حاضر این مقدار تنها در دانشگاه تهران بیش از این مقدار شده است.نه روزانه و با امتحان که با پول و به صورت مجازی و پردیس و با رقم ۴۰ تا ۷۰ میلیون تومانی بسته به اسم دانشگاه .
هر فرزندی که در ایران به دنیا می آید بالقوه یک دکتر است و آرزوی دکتر شدن در پیشانی او نوشته شده . و از این رو کمتر دیده ایم دانشجوی لیسانس سال اولی که قصد دکتر شدن نداشته باشد.
دانشگاهها نه تنها در دروه روزانه بلکه پردیس پولی و مجازی بسرعت در حال کسب درآمد و فروش مدارک صوری دکتری و فوق لیسانس هستند .این آغازی است برای یک دردسر اجتماعی جدید. دردسری که البته پس از دهها سال به تعادل طبیعی خود خواهد رسدی ولی دردسرهایش در دهه های نزدیک پیش روی جامعه ماست.دردسر هایی که می توان برخی رئوس آن را به صورت زیر فهرست نمود:
الف ) راه عوض خواهد شد/ میلی طبیعی به دکتر شدن که به زودی خاموش خواهد شد
این نخواهد پایید . این سیل در غرب روزی آمده و رفته. خود به تعادل می رسد. روزی که نسلهای بعدی ببینند که بزرگترهایشان دکتری گرفتند و تا ۳۰ سالگی دویدند و برخی پیچاندند تازه باید بروند کارمند شوند و چیز بیشتری از درس نخوانده ها کسب نکردند، آن وقت انتخاب طبیعی این میل شدید را به ضعف خواهد کشید و اوضاع طبیعی خواهد شد.ولی این هنگامی اتفاق خواهد افتاد که دکتر شدن نتواند اهداف را برآورده سازد و این البته به مدد وفور دکتری و رقابت کامل به زودی فرا خواهد رسید.خصوصا برای دکتران کم عمقی که فقط مدرک دارند نه سواد .
ولع دکتر شدن برای جامعه امروز شاید طبیعی باشد. دورانی لیسانس گرفتن رساندن فرد به کار و شغل مناسب بود. دیدند نمی شود به سراغ فوق لیسانس رفتند . حال دیده اند نمی شود به سراغ دکتری می روند. اما این سقف کار است وقتی جامعه ببیند که نشد دیگر راه بالاتری وجود ندارد پس ناگزیر باید راه را عوض کرد. برای شغل نباید درس خواند. راه دیگر را باید امتحان نمود.
ب ) کنترل و اداره سخت کشور در آینده
با اینکه این ولع روزی به طور طبیعی به پایان خواهد رسید ولی تا رسیدن آن دوران مشکلاتی وجود خواهد داشت.اولین آن اداره سخت کشور است . در این شرایط که همه دکتر خواهند شد هر کس مصداق " ان رجل " خواهد بود و هر کس مجتهد و متفکری است برای خود !
کیست که بتواند هر خود بزرگ بینی را تحت کنترل و یک پرچم اجتماعی درآورد؟همه مدعی هستند. کسی برتری کس دیگر را به رسمیت نخواهد شناخت و این آغاز فروپاشی نظم اجتماعی و اداره است. جامعه ای که در حال حاضر بقال و لبو فروش و بی سوادش با اعتماد به نفس برای مشکلات کشور نسخه می دهد اگر تبدیل به جامعه ای شود که همه دکتر ( چه بی سواد و چه باسواد، چه از دانشگاه خوب چه از پشت کوه، چه دوره روزانه و چه از پردیس و مجازی، چه از دانشگاههای معتبر خارجی و چه از هند و مالزی و تاجیکستان و دانشگاههای پولی و مدرک فروش و دهن پر کن اروپایی و آمریکایی و کانادایی ) هستند ، چگونه قابل کنترل خواهد بود؟چگونه نظم اجتماعی و اجماع ملی برای کاری در آن شکل خواهد گرفت ؟ الله اعلم !
ج) چو دزدی با چراغ آید/تخریبهای کلان تصمیم گیری
مشکل بزرگ دیگری که فروش مدرک و سیل دکتر سازی ایجاد می کند همانا تخریبهای کلان ملی است. در گذشته تصمیم گیرندگان در سطح لیسانس حرف می زدند و در همان سطح کارها را خراب می کردند. حال اگر این خریداران مدرک از دروه های پردیس و مجازی که به قطع سوادی نداشته و فقط برای کسب و کار و سیاسیت به دنبال مدرک صوری هستند به دکتری خود برسند از این به بعد باید شاهد وکیل و وزیران مدرک به دستی باشیم که با مدعای دکتری از دانشگاههای برتر کشور ( بدون لو دادن نوع مجازی و پردیس ) به تصمیم گیریهای اشتباه پرداخته و در سطح کلان با ادعای بالا کشور را به تخریب می کشانند. محققانی که با ادعای مدرک ولی بدون سواد تحقیق و پروژه های علمی را به اشتباه جلو می برند و کشور را به اسم علم دچار خسران های بزرگ می کنند کم نخواهند بود.
د ) توقعات انفجاری/ پول و عمر و روان از دست رفته
بعد از اینکه همه در کشور دکتر شدند یا باید بتوانند پولهای کلان را از پاروی خود بالا رفته ببینند یا اینکه در مقامات عالی کشور به صدارت و وزارت مشغول باشند و یا اینکه در بهترین و طبیعی ترین حال بر کرسی استادی دانشگاهی مناسب نشسته باشند. بعد که به علت وفور نعمت دکتری و رقابت بالا برای اکثریت افراد این اتفاق نیفتاد می شوند ناراضی از زمین و زمان و حق خود را بلعیده می بینند.
دیگر کیست که ایشان را بر کارهای عادی و غیر از این سه حوزه بگمارد. نخواهند رفت. و از آنجا که خود را مغز پر مغزی می بینند احساس ظلم فوران کرده و از طرفی پستهای و شغلهای عادی کشور روی زمین خواهد ماند و لابد باید از خارج کارگر عادی وارد کشور دکتران شود و این دکترها نخبه پندارانه به خارج از کشور بروند که حیف در آنجا قبل از اینجا همه چیز پر شده و بی سواد نمی خواهند .ملاک در آنجا به درستی خروجی است و بهره وری نه مدرک. این آینده ایست محتمل و خطرناک برای قشری که عمر و پول و وقت و روان خود را صرف دکتر شدن بیهوده در دوره های مجازی ، پردیس و دانشگاههای درجه چندم و مدرک فروش کشورهای اروپایی ، آمریکایی و کانادایی و گاه کشورهای درجه پایین علمی مثل آذربایجان ، تاجیکستان و هند و مالزی و غیره ) می کنند.
ر ) علم جویانی که علم را برای پول می خواهند
وقتی با برخی از این افراد صحبت شود کاملا مشخص است که دکتری را برای پول و مقام می خواهند. اگر کسی ( نه همه ایشان و برخی هم ممکن است برای علم تلاش می کنند ) ۷۰ میلیون می دهد تا کاغذی مبنی بر دکتری بگیرد باید از کنارش صدها میلیون مقام یا پول به دست بیاورد. علم ابزاری است برای پول درآوردن.این افراد شان علم را هم پایین آورده اند و این گونه شده است که گاهی فرد بی سوادی از یک استاد درجه اول و با سواد می پرسد چقدر می گیری؟و وقتی پاسخ می گیرد به فکر فرو می رود که خوب فلان شغل آزاد که از این بیشتر درآمد دارد پس این شغل به چه دردی می خورد. توگویی که علم برای پول است و جز پول چیزی نیست
حتی قبل از این هم بودند اساتید باسوادی که مقام خود را از نظر پول با ورزشکار و بازیگر مقایسه می کردند. و نمی دانستند که شان آنها به پول نیست و اگر به این باشد آنها به اشتباه به این وادی افتاده اند که بدترین راه پول درآوردن همان درس خواندن است
و البته کم نیستند اساتید باسوادی که شان استادی خود را حتی برای یک روز به صدها میلیارد تومان نمی فروشند و حتی حاضر نیستند با گرفتن میلیاردها تومان دانشگاه خود را عوض کنند و این جایگاه و خود علم است که ارزش غایی آنهاست.
خاک ایران یکسر از دکتر پر است/هرکه دکتر نیست نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران/این‌قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ هم/کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ هم
عابران هر خیابان دکترند/دانه‌های برف و باران دکترند
هم وزیران هم مدیران دکترند/بیشتر از نصف ایران دکترند
هرکه پستی دارد اینجا دکتر است/دیپلم ردی‌ست، اما دکتر است
هرکه شد محبوب از ما بهتران/هرکه شد منصوب بالا دکتر است
هرکه رد شد از در دانشکده/یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بُوَد/تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است/مجری اخبار سیما دکتر است
در جهانی که پر است از نابغه/دکتری چندان ندارد سابقه
بی‌سبب افسرده‌ای، غم می‌خوری/سرزمین ماست مهد دکتری
خط‌مان وقتی شبیه میخ بود/ای‌بسا دکتر در آن تاریخ بود
این‌همه آدم که در عالم نبود/آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرموده‌اند/رخش و رستم هردو دکتر بوده‌اند
گرچه باشد قصه‌ها پشت سرش/دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری/بی‌گمان دارند هریک دکتری
شعله‌های عشق چون گر می‌گرفت/آتشی در خیل دکتر می‌گرفت
عشق با دکتر نظامی قصه‌گو/عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی/نام پایان‌نامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند/سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و غیره دکترند/تاجر و دهقان و کاسب دکترند
بحث‌های جعل مدرک بربری‌ست/بهترین سرگرمی ما دکتری‌ست
عده‌ای مشغول دکترسازی‌اند/عده‌ای سرگرم دکتر‌بازی‌ند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها