ازدواج یکی از وقایع مهم و حیاتی در زندگی افراد جامعه است و از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد. یکی از این زوایا سن شروع ازدواج است که می‌تواند تبعات جمعیتی اجتماعی و روانی فراوانی به همراه داشته باشد.
کد خبر: ۵۷۴۱۷۳
ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می‌کند و به خاطر اهمیت و تاثیری که دارد به عنوان هنجاری پذیرفته‌شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می‌آید.

دکتر غنچه راهب، مددکار اجتماعی مهمترین بحث وارد شدن فرد به ازدواج را داشتن شرایط لازم ذکر می‌کند که عوامل زیستی، شناختی، اجتماعی، روانی و اقتصادی بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. وی شرایط زیستی ازدواج را «بلوغ» ذکر می‌کند که فرد باید نهایتا بر مبنای آن تصمیم‌گیری کند.

این مددکار اجتماعی با بیان این‌که برای رسیدن به امر ازدواج باید به بلوغ فکری، روانی، اجتماعی رسید، اظهار می‌کند: رسیدن افراد به «هویت» یکی از نکات حائز اهمیتی است که در این راستا نباید فراموش شود، یعنی اگر فردی بتواند هویت خود را بدرستی شکل دهد و شناخت دقیقی در مورد خود و هدف‌های خود داشته باشد و توانایی پاسخ به این سوال را که «من که هستم؟» و «برای زندگی چه اهدافی دارم؟!» را داشته باشد، می‌تواند یک انتخاب بهینه را هم داشته باشد.

براساس پژوهش‌های انجام شده، سن ازدواج می‌تواند تبعات اجتماعی و روانی به همراه داشته باشد مثلا ازدواج در سنین بالا به آن معناست که جوانان باید دوره‌های طولانی‌تری را در خویشتنداری جنسی بگذرانند که این خود باعث وارد شدن فشار روحی، روانی، افسردگی، اضطراب و سایر امراض روانی در آنها می‌شود.

همچنین ازدواج در سنین بالا علاوه بر عوارض یادشده باعث ایجاد فاصله میان والدین و فرزندان هم می‌شود که به موجب فاصله نسلی، شکاف و در مواردی تضاد نسلی به وجود می‌آید و همین امر با بزرگ شدن بچه‌ها اختلاف سلیقه و نگرش‌های متفاوتی را در درون خانواده به ثمر می‌رساند و در عوض با بالا رفتن سن ازدواج، به افزایش سرمایه‌های اجتماعی کمک می‌شود و فرد با دید بازتر و اندیشمندتری همسر خود را انتخاب می‌کند.

دکتر راهب سنین نوجوانی را سن سوالات برای فکر کردن به سوالات من چه کسی هستم، می‌خواهم در آینده چگونه زندگی کنم، ویژگی ارتباطی من با افراد دیگر چگونه است و ... ذکر می‌کند و می‌گوید: نکته مهم در ازدواج «همخوانی» نسبی فرد با طرف مقابلش است که این همخوانی شامل: ویژگی‌های شناختی، عاطفی، روانی، ارتباطی و دینی است.

به نظر وی بلوغ فکری  روانی زمانی در فرد ایجاد می‌شود که فرد بتواند به سوالات اساسی خود پاسخ داده و به شناخت درستی در مورد خودش برسد.

این مددکار اجتماعی سن بروز شناخت را در دوره‌های مختلفی از زندگی فرد ذکر و ابراز می‌کند: ممکن است فردی در سن 22 سالگی به این شناخت دست پیدا کند و فرد دیگری در سن بالاتر و یا حتی پایین‌تر به این شناخت رسیده و هویت فرد را بسازد که البته این هم بستگی به اهدافی دارد که فرد می‌خواهد در آینده آن را دنبال کند، مثلا اگر فردی علاقه به ادامه تحصیل و پیشرفت‌های علمی، شغلی و ... داشته باشد، طبیعتا باید تا مقطعی از زمان با این علایق پیش برود و سپس اقدام به ازدواج کند که بتواند برای خانواده و همسرش وقت لازم را صرف کند، پس بهتر است مساله را این طور بیان کرد که تصمیم‌گیری برای سن ازدواج امری نسبی است و نمی‌توان شاخصی را برای آن مشخص کرد و گفت ازدواج کردن در فلان سن خوب و در فلان سن اشتباه است بلکه این امر بستگی به هدفمان دارد، اگر هدف از ازدواج تربیت فرزندانی سالم و خوب باشد و فرد حوصله برقراری ارتباط مطلوب داشته باشد، بهتر است وی در سنین جوانی ازدواج کند، یعنی در فاصله سنی بین 20 تا 35 سال.

ازدواج در سنین پایین، بله یا خیر؟

پژوهشگران بر این اعتقادند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی دارد و می‌تواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند. باید یاد‌آور شد که در بسیاری از مواقع، افزایش بیش از حد سن ازدواج باعث ‌سرخوردگی‌های عاطفی و روانی فرد می‌شود که حتی توانمندی‌های فردی هم نمی‌تواند این سرخوردگی‌ها را درمان کند.

در اصطلاح کلی می‌توان گفت که ازدواج فرد می‌بایست در سن مطلوب انجام شود؛ نه آن قدر زود که صرفا مبتنی بر غرایز جنسی و یا اجبار‌های اقتصادی و اجتماعی باشد و نه آن‌قدر که منجر به بروز اختلالات روانی و یا حتی آسیب‌های اجتماعی شود. راهب با بیان‌ این‌که برخی از سنین باعث بروز محدودیت‌هایی برای طرفین می‌شود، می‌گوید: ازدواج در سنین پایین می‌تواند مانعی برای پیشرفت‌های اجتماعی و شناختی باشد، چرا که وقوع ازدواج در سن پایین نمی‌تواند آن حرکت‌های اجتماعی که در مجردی هست را داشته باشد و بالعکس ازدواج در سن بالا ممکن است احتمال این را ایجاد کند که فرد نتواند فرزندی داشته باشد و یا فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهد.

به گفته این مددکار اجتماعی آن چیزی که حائز اهمیت است، آن است که وقتی فرد به آینده‌اش می‌نگرد، باید ببیند چه چیزی برایش از اهمیت بیشتری برخوردار است. پس آن چیزی که تفکر فرد را در مورد ازدواج می‌سازد، هدفی است که وی دنبال می‌کند.

جایگاه مادیات در ازدواج

به نظر می‌رسد مسائل اقتصادی در دامن زدن به ابعاد اقتصادی بی‌تاثیر نیست. بیکاری و گسترش این معضل در سطح جامعه، همراه با بالا رفتن انتظارات اقتصادی خانواده‌ها، قسمت اعظمی از انرژی جوان را کاهش می‌دهد.
این کاهش انرژی اولین نمونه در بالا رفتن سن ازدواج است و هر روز شاهد آن هستیم که بسیاری از دختران و پسران جوان متاثر از همین نگاه اولویت اصلی خود را در انتخاب همسر بر پایه چنین مسائلی قرار می‌دهند. به گفته غنچه راهب، درآمدزایی و داشتن یک شغل خوب از سوی جوانان، در گذران زندگی یک اصل است که براساس آن بتوانند زندگی را اداره کنند.

همچنین وی می‌افزاید: هم‌اکنون مشکل بسیاری از خانواده‌ها این است که از نظر اقتصادی قادر به «تامین» لازم برای گذران زندگی‌شان نیستند. طبیعی است که هر چه زودتر ازدواج صورت بگیرد، این نا توانایی در حد یک زندگی عادی کمتر اتفاق می‌افتد بنابراین شرایط «پایه» برای برآورده کردن سطح نیازهای اولیه زن و مرد لازمه یک زندگی است و در این میان برخی فکر می‌کنند اگر خانواده‌شان این شرایط را برایشان مهیا کنند به زندگی مطلوبی دست خواهند یافت ولی باید این موضوع را به خاطر سپرد که «ما ازدواج می‌کنیم تا بتوانیم به استقلال دست یابیم و اگر قرار باشد پس از ازدواج نیز به استقلال اقتصادی و... نرسیم و هنوز وابستگی‌های عمیق روانی و عدم جداسازی شخصیتی ما را در بند خود قرار داده، طبیعتا خواهیم دید که این سن، سن مناسبی برای ازدواج ما نخواهد بود.

محدودیت سنی‌

با توجه به این که جامعه ما جامعه‌ای در حال گذاراست و خیلی از باورهای فرهنگی در حال تغییر هستند از جمله مساله بالا رفتن سن ازدواج که هم در دختران و هم پسران در حال اتفاق افتادن است، حال ممکن است رنج بالا رفتن سن در دختران و پسران، با هم تفاوت‌هایی داشته باشند مثلا میانگین سن ازدواج در دختران به 28 سال و در پسران به 35 سال برسد. دکتر راهب با اشاره به این که هم‌اکنون شاهد بالا رفتن سن ازدواج در هر دو قشر به صورت همسان هستیم، می‌گوید: مسائلی که با بالا رفتن سن ازدواج در شرف پدید آمدن است برای هر دو طرف است چرا که ازدواج قطعا امری دوطرفه است نه یک‌طرفه، پس می‌توانیم هر دوی آنها را در کفه ترازو و گذاشت و گفت که این دو با هم همخوانی و برابری دارند، پس چیزی نیست که بگوییم این مساله به تنهایی گریبانگیر دختران است بخصوص که امروزه شاهد شرکت دختران در تمامی کارهای اجتماعی از قبیل تحصیلات، شغل و... هستیم و اگر این معضل بار منفی داشته باشد برای هر دو طرف است و اگر بار مثبت داشته باشد نیز برای طرفین است ولی تنها چیزی که در این میان مطرح است، به لحاظ زیستی و به میان آمدن مساله بارداری است که برای دختران دشواری‌های فراوانی را به همراه خواهد داشت، پس می‌توان به این نتیجه رسید که مساله محدودیت، بیشتر در زنان محسوس است.

حال با توجه به مساله محدودیت سنی زنان و بروز مشکلات و مسائل مختلف پس از ازدواج در سنین بالا، نباید مشکلات ازدواج در سنین پایین را نیز فراموش کرد، چرا که در این سنین نیز دختران به دلیل عدم رشد و بلوغ جسمی، با مسائل و مشکلات جدیدی روبه‌رو خواهند شد که کم از مشکلات سن ازدواج بالا ندارد. همچنین این مددکار اجتماعی در پایان با توجه به حائز اهمیت بودن سن ازدواج برای جوانان یادآور می‌شود: «هدف» و شناخت «هویت» هر فردی بهترین راهنما برای تعیین سن ازدواج اوست و هر وقت فرد توانست به سوالات به ظاهر آسان «من کیستم؟ هدفم چیست؟ می‌خواهم چه کاره شوم؟ آیا می‌توانم کسی را همخوان با خود بیابم؟ و ....» پاسخ بدهد، آمادگی ازدواج کردن را نیز خواهد داشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
رابو
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
۰
۰
حرفهای خانم دكتر راهب قابل تامل وشنیدنی بود. سپاس
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها