روز قشنگی بود و جان می‌داد برای یک تفریح حسابی. مکان تفریحی که علی محرابی و همسرش تصمیم گرفتند برای پیک‌نیک به آنجا بروند، پارک شلمزار بود. پارکی در دوکیلومتری جنوب منطقه شلمزار در شهرکرد، با یک رودخانه مرموز در حوالی آن که کلی حرف و حدیث ترسناک در موردش وجود دارد.
کد خبر: ۵۴۹۳۶۹
نجات از اعماق آب

زن و شوهر جوان هم آن روز به طور ناخواسته پا به دایره مرگی گذاشتند که برایشان گسترده شده بود، اما درست در ثانیه‌های پایانی زندگی‌شان، فرشته نجاتی از راه رسید و آنها را از دهان رودخانه مرگ بیرون کشید.

تا پارک شلمزار و خوردن یک ناهار دلچسب چیزی باقی نمانده بود، اما روشن و خاموش‌شدن بی‌دلیل برف‌پاک‌کن خودرو باعث شد علی کنار جاده نگه دارد تا ببیند ایراد کار کجاست، اما یادش رفت ترمزدستی ماشین را بکشد و دقایقی بعد ناگهان ماشین به حرکت درآمد و به سمت رودخانه منحرف شد. طوری که همسر علی فرصت نکرد خودش را به بیرون از خودرو پرت کند.

علی با تمام قدرت به سمت خودروی در حال حرکت دوید تا متوقفش کند، اما هرکاری کرد نتوانست و فقط توانست به داخل اتومبیل بپرد و هر دو داخل رودخانه سقوط کردند.

عمق رودخانه زیاد بود و خودرو را مثل باتلاق بسرعت به درون خود می‌کشید. درهای ماشین به خاطر فشار زیاد آب قفل شده بودند و فریاد کمک‌‌خواهی زن و شوهر جوان به گوش کسی نمی‌رسید. دقایق دلهره‌آور آغاز شده بود. رودخانه انگار ته نداشت و ماشین همین‌طور آرام آرام به داخل آب فرو می‌رفت.

مرد جوان از شدت ترس و دلهره از هوش رفت، اما زن نمی‌خواست تسلیم مرگ شود و به دنبال راهی بود تا جان خود و همسرش را نجات بدهد. خیلی طول نکشید که آب به داخل ماشین نفوذ کرد و ته‌مانده امید زن جوان هم به یاسی مرگبار تبدیل شد.

زندگی‌مان را مدیون سعید هستیم

هر ثانیه‌ای که می‌گذشت، آب بیشتری وارد خودرو می‌شد و زن جوان با ناامیدی به دور و برش نگاه می‌کرد تا شاید کسی به کمک آنها بیاید.

مرگ جلوی چشمانش رژه می‌رفت. در همین لحظه مردی وارد ماجرا شد و زن و مرد را به فاصله چند ثانیه از خودرو بیرون کشید.

این مرد که سعید فرد نام دارد، کشاورز جوانی است که 200 متر دور‌تر از محل حادثه شاهد سقوط خودرو درون رودخانه بود. سعید می‌گوید: «کارمند یکی از کارخانه‌های تولید آب معدنی هستم که در نزدیکی آن رودخانه قرار دارد. آن روز شیفتم نبود و برای همین تصمیم گرفتم به مزرعه بروم و به پدرم در زراعت کمک کنم. سرم حسابی گرم کار شده بود و اصلا متوجه گذر زمان نبودم. تا به خودم بیایم دیدم ساعت دو بعدازظهر است. تصمیم گرفتم کمی استراحت و دوباره کار را شروع کنم. جایی را انتخاب کردم که درست روبه‌روی رودخانه بود. مشغول استراحت بودم که یکدفعه از دور پرایدی را دیدم که بسرعت داخل رودخانه سقوط کرد. مات و مبهوت مانده بودم که چه کنم. دیر می‌جنبیدم سرنشینان خودرو جانشان را از دست می‌دادند. تمام نیرویم را در پاهایم جمع کردم و به سمت رودخانه دویدم. به رودخانه که رسیدم زن و مرد جوانی را داخل خودرو دیدم. زن از شدت درماندگی با دست به شیشه می‌کوبید.»

 نبرد عجیبی میان مرگ و زندگی درگرفته بود. درهای عقب پراید که ابتدا خارج از آب بود، کم‌کم به زیر آب کشیده شد و با این اتفاق علی و همسرش به خط پایان زندگی رسیدند.

سعید که بخوبی به فن شنا آشنا بود، بسرعت به رودخانه پرید. او توضیح می‌دهد: «به خاطر فشار زیاد آب فکر می‌کردم در خودرو باز نشود، اما خوشبختانه ماشین هنوز به طور کامل به درون آب فرو نرفته بود. بسرعت در را باز کردم و مرد را که بیهوش شده بود از ماشین بیرون کشیدم و بسرعت او را به ساحل رساندم. ثانیه‌ها را نباید از دست می‌دادم. دوباره شناکنان به سمت ماشین برگشتم. آب تقریبا خودرو را پرکرده بود و زن جوان برای این‌که خفه نشود، سعی کرده بود سرش را از سطح آب بالاتر بگیرد. زن را هم نجات دادم و دوباره به سمت مرد برگشتم تا او را به هوش بیاورم. با اورژانس هم تماس گرفتم و خیلی طول نکشید که از راه رسیدند و هردو را تحویل اورژانس دادم.»

با فداکاری کشاورز جوان، علی و همسرش از چنگال مرگ نجات یافتند. یک هفته بعد از وقوع حادثه، زن و شوهر جوان آدرس خانه سعید را پیدا کردند تا از او برای فداکاری بزرگی که انجام داده بود، تشکر کنند.

علی می‌گوید: «اگر شجاعت سعید نبود من و همسرم حتما جانمان را از دست می‌دادیم. او جان و زندگی خودش را به خطر انداخت تا ما را نجات بدهد و در شرایطی من و همسرم را نجات داد که هر لحظه ممکن بود به خاطر گیرکردن لابه‌لای گیاهان رودخانه‌ای جانمان را از دست بدهیم. زندگیمان را مدیون او هستیم.»

جاده مرگبار

سعید یکی از بومیان منطقه شلمزار است و بخوبی با این منطقه آشناست و می‌داند چه خطراتی مسافران ناآشنا به این مکان خطرناک را تهدید می‌کند. آن اتفاق، اولین بار نبود که رخ می‌داد و او از دوران کودکی‌اش بارها شاهد این حادثه دردناک بوده است.

به گفته سعید بیشتر کسانی که در دام این رودخانه می‌افتند، از اهالی شلمزار نیستند و مسافران عبوری هستند که یا فوت می‌کنند یا زخمی می‌شوند. خانواده محرابی هم جزو مسافرانی بودند که با این جاده و رودخانه آشنایی کافی نداشتند و درگیر این اتفاق ناگوار شدند.

سعید می‌گوید: «این اولین و آخرین باری نیست که چنین اتفاقی برای مسافران می‌افتد و بیشتر وقت‌ها وقتی مسافران به درون رودخانه سقوط می‌کنند کسی آن دوروبر نیست که نجاتشان بدهد. تازه اگر هم باشد تا به خودش بجنبد و به کمک افراد حادثه دیده برود، آنها جانشان را از دست داده‌اند. کسانی که می‌خواهند به پارک شلمزار بروند چاره‌ای جز عبور از این جاده پرپیچ و خم و خطرناک ندارند. در این منطقه چند کارخانه وجود دارد و کامیون‌ها  و تریلی‌ها برای رفتن به کارخانه‌ها چاره‌ای جز عبور از این جاده خطرناک ندارند. جاده گاردریل و حفاظ فلزی ندارد و به همین دلیل بعضی از رانندگان بی‌احتیاط از مسیر منحرف می‌شوند و به داخل رودخانه که عمق زیادی هم دارد سقوط می‌کنند. سرعت و فشار حاصل از سقوط به حدی زیاد است که باعث می‌شود درهای خودرو قفل و در نتیجه سرنشینان خودرو خفه شوند. اگر مسئولان به این مساله رسیدگی نکنند، این اتفاق تلخ باز هم تکرار می‌شود.»

مرگبار بودن این رودخانه و جاده حاشیه آن، موضوع امروز و دیروز نیست و سابقه‌اش به 50 سال پیش برمی‌گردد؛ به زمانی که فرزند یکی از کشاورزان شلمزار به درون رودخانه افتاد و جانش را از دست داد. چند سال پیش هم همین اتفاق دردناک برای پسرجوانی افتاد که با خودروی پیکانش در حال تردد در این منطقه بود و به درون رودخانه سقوط کرد و از بخت بدش بین دو صندلی گیر کرد و در آب خفه شد.

دیگر نجات یافتگان این هفته

ریزش ناگهانی دیوار مجتمع تجاری هفت طبقه در حال ساخت که اسکلت بتونی آن کامل شده بود، دو کارگر جوان را زیر خروارها خاک گرفتار کرد؛ اما آتش‌نشانان تهرانی بعد از رسیدن به محل حادثه، آن دو را نجات
 دادند.

مرد بیست و نه ساله‌ای هنگام سوار شدن به آسانسور ساختمانی در خیابان سهرودی جنوبی به درون چاهک آسانسور سقوط کرد؛ اما از مرگ حتمی نجات یافت.

انفجار مواد محترقه در فلکه تختی تبریز دو جوان را که این مواد را تولید می‌کردند گرفتار حادثه کرد؛ اما آن دو به طور معجزه‌آسایی نجات یافتند.

جوان کرجی که میان شعله‌های حریق خانه‌اش در نزدیکی میدان طالقانی گرفتار شده و در آستانه مرگ بود با تلاش آتش‌نشانان نجات یافت. 

لیلا حسین‌زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
سارا
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۳
۰
۰
واقعا جالب بود . احسن به این پسر
ش
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
۰
۰
اگر ماشین با سرعت میرفته پس حتما علی از شیشه پریده داخل ماشین.پس اگر شیشه باز بوده همون اول باید ماشین پر از آب میشده.این داستان ساختگی خیلی تناقض داره داستاناتونو دقیق تر بنویسید
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها