بیژن مقدم / مدیر مسئول

بازی در زمین آمریکا

موضوع رابطه ایران و آمریکا، بیش از سه دهه در ادبیات سیاسی دو کشور، بحث‌های دائمی را دامن زده و این روزها نیز همزمان با رقابت‌های انتخاباتی دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، به چالشی برای کسب آرای بیشتر تبدیل شده است.
کد خبر: ۵۱۳۰۹۳

بدیهی است برای نامزدی که درصدد است به مردمش القا کند ایران را سرجایش نشانده یا تسلیم کرده، موضوع «تمایل به مذاکره» یا حتی «انتشار خبرهای کذب» در زمینه «انجام مذاکره» ـ آن هم از طریق مطبوعات آمریکایی ـ می‌تواند دستاویز مناسبی باشد.البته روی دیگر این سکه را نیز باید مورد توجه قرار داد: «ایجاد اختلاف در داخل کانون‌های تصمیم‌گیر ایران بر سر موضوع مهمی چون مذاکره با آمریکا.» متاسفانه برخی مطبوعات داخلی و سایت‌های وابسته به جریان فتنه نیز، در این دام سیاسی و با مصرف تبلیغاتی، گرفتار شده و ضمن باز نشر همان سناریو، تصور کرده‌اند گویا ماجرای مک فارلین در حال رقم خوردن است. غافل از این که اگر در آن ماجرا، عده‌ای در درون مجلس و بیرون آن، گرفتار گرداب و سناریوی اختلاف‌افکنی داخلی شدند، بلافاصله با نهیب و هشدار امام مواجه گردیدند و امروز نیز، این افراد هستند که از سر آگاهی یا غفلت، همان راه را دوباره می‌پیمایند.

در این باره نکاتی چند قابل تامل است:

رابطه ایران و آمریکا نه از سوی ایران، بلکه از سوی ایالات متحده قطع شد و تمام دولت‌های پس از انقلاب و روسای جمهور ـ با وجود اختلاف سلایق ـ این رابطه را به تغییر رفتار آمریکا در مقابل ملت ایران و عذرخواهی از خیانت‌ها و ظلم‌ها، باز پس دادن حقوق مادی و آزاد کردن همه دارایی‌های بلوکه شده ایران و پرهیز از اقدامات خصمانه علیه کشورمان مشروط کرده‌اند. آیا امروز آمریکا در این جهت حرکت کرده یا برعکس، بر تلاش‌های خصمانه و غیرانسانی خود افزوده است؟

مشکل آمریکا با ملت ایران نه ربطی به دولت‌های پس از انقلاب دارد و نه به موضوع هسته‌ای مرتبط است. مساله بر سر بود و نبود نظامی است که با نام اسلام، با اتکاء به مردم و روشی نوین و استقلال‌طلبانه، پایه‌گذاری و رفته رفته به الگویی در منطقه و جهان تبدیل شده است. لذا این که بپنداریم اگر از همه حقوق هسته‌ای خود دست برداریم و تجهیزات هسته‌ای را نیز بار کشتی‌ها کنیم و برایشان بفرستیم ـ درست همانند کاری که در لیبی رخ داد ـ بی‌تردید باز هم، مساله آمریکا با ایران پایان نخواهد یافت و هر تصوری جز این، برپایه تحلیلی ساده‌انگارانه استوار است.

آمریکا از انقلاب اسلامی ایران زخم خورده است؛ چرا؟ شکست هیمنه آمریکا در سراسر جهان و از بین رفتن ابهت ابرقدرت جهانی نزد افکار عمومی، همان زخم عمیقی است که بر تن سردمداران کاخ سفید نشسته است. از این روست که واشنگتن برای «بازیابی حیثیت از دست رفته» به هر اقدام جنایت‌آمیز دست می‌زند.

موضوع مذاکره با آمریکا در داخل ایران «برگ برنده» هیچ جناح و جریان سیاسی نمی‌تواند تلقی شود. سرنوشت کسانی که در دوره اصلاحات «مذاکره مستقیم» را فریاد کردند، می‌تواند درس عبرتی باشد برای دیگرانی که امروز تصور می‌کنند قادر خواهند بود احیانا از این نمد برای خود کلاهی دست و پا کنند. چنین تصوری، زمینه‌ساز بازی در زمین کانون‌های تصمیم‌گیر آمریکاست. بی‌تردید این برخورد دستاوردی جز «بازی مستقیم» به جای «مذاکره مستقیم» را در پی نخواهد داشت.

مراقب باشیم یکی از محورهای وحدت ملت ـ مبارزه با استکبار و آمریکا ـ به محور اختلاف ـ آن هم در شرایط حساس کنونی ـ تبدیل نگردد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها