یکی از پل‌های منحصر به‌فرد ایرانی که روزگاری به دلیل قرار گرفتن در مسیر بین‌المللی و جهانی جاده ابریشم (شاهراه بزرگ خراسان) از بناهای کلیدی در تبادلات تجاری و فرهنگی برای اتصال شرق به غرب جهان قلمداد می‌شده، پل تاریخی پلدختر در 20 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان میانه در استان آذربایجان شرقی است.
کد خبر: ۵۰۵۰۷۰

با توجه به شواهد و مدارک تاریخی، این حوزه تمدنی حدود قرن هفتم قبل از میلاد تحت استیلای اقوام مانایی (ماناها و مایانا) قدیمی‌ترین دولت معتبر ایرانی بوده که قلمروی نسبی‌شان از یک سو به شهر کنونی تبریز و دریاچه ارومیه و از سوی دیگر تا حدود کرمانشاه و قسمتی از کردستان می‌رسیده است. این مردمان همچون مادها که در دوران بعد، این نواحی را با نام ماد کوچک (ماد آتروپاتن یا آذربایجان) تحت سلطه داشتند، شاخه‌ای از اقوام آریایی بودند، اما با این تفاوت که نسبت به سلسله مورد نظر از قدمت تاریخی بیشتری برخوردار بودند.

میانه‌ که‌ به‌ عربی‌ آن‌ را میانج‌ می‌نامند، از شهرهای‌ مهم‌ و قدیمی‌ آذربایجان‌ است‌‌. براساس اعتقاد برخی باستان‌شناسان ظاهراً نام میانه (میانا) بر خلاف آنچه تصور می‌شود، ارتباطی به قرار گیری آن مابین شهرهای زنجان و تبریز ندارد و این لقب تنها برگرفته از نام اقوام مانایی است. در متون و نوشته‌های جغرافی‌نویسان و نویسندگان دوران اسلامی مکرر به نام میانه برمی‌خوریم؛ آثار ارزشمند نویسندگانی همچون ابن حوقل، مقدسی، یاقوت حموی و حمدالله مستوفی که همگی به نیکی از آن یاد می‌کنند. علاوه بر نوشته‌های آثار مکتوب، وجود محوطه‌های متعدد تاریخی، از تل و تپه‌های باستانی پیش از تاریخی گرفته تا سازه‌های معماری قبل و بعد از اسلام، همگی مدلل پیشینه تاریخی کهن و دیر پای این شهرستان‌ هستند.

پلدختر بر سر راه زنجان به میانه در دامنه قافلان‌کوه روی آب قزل اوزن بنا شده است و نمونه‌ای از پل‌های محکم و معتبر قدیمی بوده که تاریخ ساختمان اصلی آن را باید متعلق به قرن هشتم هجری قمری برشمرد.

پل سنگفرش پلدختر که ظاهراً در دوران ایلخانی (888 هجری قمری) احداث شده، پایه‌هایی از سنگ و سه چشمه بزرگ دارد که روی آب برهای سنگی قرار داده شده است. در طرفین پایه وسطی، کتیبه آجری مربع شکلی به خط زیبای نسخ خود نمایی می‌کند. خط کتیبه از بین رفته و شاید متن آن شامل تاریخچه ساخت پل بوده باشد. کتیبه دیگری نیز از سنگ مرمر به خط نستعلیق در طرف چپ پل دیده می‌شود که تاریخ تعمیر بنا را سال 933 هجری قمری معین می‌کند. این پل در طول حیات خود بارها مورد بازسازی قرار گرفته است، از جمله تعمیراتی که توسط دختری به نام شاه بیگم بنت محمد بیگ موصلی به انجام رسید و در نتیجه، بسیاری وجه تسمیه بنا را به این دلیل می‌دانند.

در این خصوص لازم به توضیح است علاوه بر پل مذکور، در نقاط مختلف ایران پل‌های متعددی با عنوان پلدختر معروف‌اند که گروهی از باستان‌شناسان این وجه تسمیه را بر گرفته از الهه آناهیتا، فرشته موکل آب در ایران باستان می‌دانند و حتی معتقدند در گذشته تندیسی از این ایزد بانو در طرفی از پل‌ها قرار داده می‌شد تا به یمن قداست این الهه، آب رودخانه طغیان نکند و سبب انهدام پل نگردد.

مادام دیولافوا، سیاح فرانسوی که از سال 1881 میلادی نقاط مختلف ایران را مورد بازدید قرار داده در سفرنامه خود در مورد پلدختر میانه چنین می‌نویسد: «این پل دارای طاق بزرگ هلالی شکل است به طول 24 متر و در طرفین آن دو طاق مسطح دیگر دیده می‌شود که هر یک 17 متر طول دارد و آب از زیر آنها با عمق زیادی می‌گذرد. عبور از خود رودخانه در مدت شش ماه از سال امکان‌پذیر نیست. طاق بزرگ مرکزی دارای کتیبه‌ای است با حروف طلایی که روی زمینه آبی‌رنگ نوشته شده است. این کتیبه قشنگ با رنگ آجرهای کهنه پل هماهنگی دارد و به مجموع بنا که میان دو کوه واقع شده عظمت مخصوص می‌دهد. نقشه این بنا بسیار منظم و با کمال مهارت ترسیم شده است. خلاصه آن‌که در تمام اوضاع آن هوش خردمندانه و فکر استادانه‌ای دخالت داشته است. مهارت استاد و مهندس آن از اینجا معلوم می‌شود که پایه‌ها را طوری ساخته‌اند که بتواند سنگینی طاق را تحمل کند. این پایه‌ها به ریشه‌ای تکیه دارند که بالای آن قوس مضاعفی است و می‌تواند در تمام نقاط در برابر سنگینی سقف مقاومت نماید و فشار مصالح همه‌جا متناسب باشد. کتیبه‌ای که آن را زینت داده ممکن است تاریخ بنای پل را معین کند.»

نکته: مسائل فنی در احداث و مرمت پل‌ها پیچیده‌تر از هر بنای سنتی دیگر است. زیرا این دست‌سازه نه‌تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی مقاومت کند، بلکه بدنه آن نیز باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب و سنگ‌های غلتان تاب تحمل داشته باشد

این یادگار دیرین سرزمین ایران در کنار سایر بناهای تاریخی موجود در این شهرستان مانند قلعه دختر، قلعه نجفقلی‌خان، کاروانسرای جمال آباد و پل شهر چای، روزگاری طولانی شاهد آمد و شد کاروانیان، تجار و مسافران ایرانی و خارجی بسیاری بوده که قرن‌ها مشغول نقل و انتقال فرهنگ و هنر در سایه‌سار داد و ستد به فلات ایران و سایر نواحی جهان بودند. به این طریق پل مزبور در امر بازبینی اعصار گذشته و احیای شاهراه ابریشم نقش شایان توجهی به عهده دارد و از این منظر دارای ارزش فراوانی است و باید با سیاست‌ها و راهکارهای ویژه‌ای برای حفظ و صیانت از آن کوشید.

اما به واقع این بنا که همچون سایر بناهای تاریخی کشورمان از صحنه سوانح و حوادث به دور نمانده و سیر تکاملی متعددی را در احیا و مرمت به خود دیده، به طور عجیبی مورد بی‌مهری‌های بسیار میراث‌داران فرهنگی واقع شده است.

جای شک نیست که مسائل فنی در احداث و مرمت پل‌ها پیچیده‌تر از هر بنای سنتی دیگر است. زیرا این دست‌سازه نه‌تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، نزولات جوی، یخبندان و نوسان درجه حرارت مقاومت کند، بلکه بدنه آن نیز باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب، سیلاب‌های خروشان متناوب و سنگ‌های غلتان داخل رودخانه نیز تاب تحمل داشته باشد. این موارد در کنار محاسبات درست فنی و مهندسی، از فاکتورهای مهم در زمینه تعمیرات و احیای پل‌های کهن محسوب می‌شود؛ ولی با کمال تأسف موارد فوق در مورد این بنا جدی گرفته نشده است.

سازمان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی که طی سال‌های گذشته اقدام به تعمیر این پل تاریخی کرده بود، با استفاده از کارشناسان و معماران خود پس از پیش‌بینی‌ها و محاسبات ناکافی و غیرعلمی، فعالیت مرمت را آغاز کرد. اما با کمال شگفتی، روند کار به یک پنجم نرسیده بود که دهانه و چشمه وسطی پل به علت تخریبات و شکاف‌های ناشی از مین‌گذاری سال 1325 شمسی فرقه دموکرات‌ها به طور کامل ویران شد و به این ترتیب قسمت اعظمی از بنا را با خود به رودخانه کشید و این امر وضعیت پل را از آنچه بود وخیم‌تر کرد.

آنچه از شواهد و قراین پیداست، مرمتگران و معماران فرهنگی این استان، آشنایی اندکی با علم مرمت و دستورالعمل‌های مرمتی و بازسازی اماکن تاریخی داشته‌اند و همچون بنایان مبتدی، کار را به سرانجام فاجعه‌آوری سوق دادند. دستور العمل‌هایی چون بررسی و شناخت وضع موجود، تهیه و تدوین طرح‌های متنوع و آنالیز و سنجش آنها و در نهایت انتخاب یکی از آنها، جمع‌بندی و تهیه طرح و نقشه‌های اجرایی مرمت، تحقیق و درک فناوری‌های کهن، آشنایی با واکنش مواد و اجزای متشکله یک اثر در برابر عوامل گوناگون محیطی، شناخت و فرآیند فرسودگی و روش‌های مورد استفاده در حفاظت و مرمت آثار و بهینه‌سازی‌های آنها و تلفیق روش‌های سنتی و بومی حفاظت و مرمت با شیوه‌های جدید در یک نگاه کلی، عدم توجه و استحکام بخشی شکاف‌های موجود در بطن سازه آن هم در بدو کار، آسیب‌های ناشی از فرسایش‌های محیطی در داخل شکاف‌ها و نقاط آسیب‌دیده، سنگین‌سازی پایه‌های پل توسط بالشتک‌ها و پشتبند‌های بتونی، انجام فعالیت مرمت در خارج از فصل کار به علت عدم دریافت تسهیلات و بودجه مرمتی و در نهایت عرض کم پل، همگی در کنار هم سبب شدند تا دهانه وسطی پل یکباره فرو بریزد و سازه منهدم شود.

در هر صورت پلدختر با وجود پرداخت هزینه‌های هنگفت و به شیوه‌ای بسیار غیرتخصصی و ناکارآمد، بازآفرینی شد، اما براستی آیا کسی پاسخگوی چرایی این تخریب‌ها که دامنگیر بسیاری از آثار باستانی و تاریخی کشورمان است، هست؟

بی‌گمان اصلی‌ترین عامل تمام تخریب‌هایی از این دست، بی‌توجهی‌های سازمان میراث فرهنگی است.

وقتی قرار است یک بافت تاریخی تجدید حیات و استحکام بخشی شود، هدف اصلی چیزی فراتر از اقدامات کالبدی و فضایی است؛ چراکه لزوم حفظ و حراست آثار معماری و حتی اشیای موزه‌ای صرفاً برای نمایش و بازدید از آنها نیست، بلکه این‌گونه میراث‌ها، گزینه‌های مناسبی برای جذب گردشگر و همچنین نشان دادن هویت فرهنگی غنی و تمدن پربار ایران هستند.

مهدیس نجف‌زاده ‌/‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها