در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این گفته مشهور محافل نظامی را همه شنیدهاند که «جنگ امتداد سیاست است»؛ یعنی این که هدف همه جنگها رسیدن به منظوری سیاسی است، منظوری که بدون توسل به جنگ تحقق نمییابد. بنابراین هر جنگ باید یک هدف سیاسی روشنی داشته باشد.
براساس این منظور سیاسی، ارتش «هدف نظامی» خود را تعیین میکند؛ بنابراین آشکار است که اگر هدف سیاسی بقدر کافی روشن و صریح نباشد ارتش در تعریف هدف نظامی خود دچار اشتباه خواهد شد.
آمریکا با هدف سیاسی اعلام شده «نابودی و انحلال القاعده و رهبری آن، تغییر رژیم افغانستان برای برکناری رژیم سرکوبگر طالبان» که به اسامه بنلادن و القاعده پناه داده بود، به این کشور حمله کرد و این شاید هدفی اخلاقی و قابل تمجید بود. اگر انگیزههای پنهانی دیگری نیز مانند به دست آوردن پایگاههای استراتژیک برای محاصره خرس روسیه و تهدید در حال ظهور چین و همچنین دسترسی به منابع بکر آسیای میانه در کار بوده باشد، چه بهتر برای آمریکاییها.
اما اگر این صرفا یک هدف سیاسی بود، نمیتوانست به معنی اعلام جنگ با مردم افغانستان یا به بردگی کشیدن آنان باشد. علاوه بر این یک رژیم را فقط با روشهای مردم آن کشور میتوان تغییر داد و اگر قرار بود انگیزههای پنهانی آمریکا تحقق یابد تنها با رضایت مردم از آمریکاییها میسر میشد. به هر حال، مداخله سال 2001 آمریکا رویدادی خوشایند برای افغانهایی بود که از ستم طالبان به ستوه آمده بودند.
به این دلیل، در ابتدا همه چیز درست بود: محیط مناسب بود، افغانها میخواستند از شر طالبان خلاص شوند؛ حتی پاکستان و عربستان، حامیان سرسخت طالبان، به هر دلیلی، از حمله آمریکا حمایت کردند.
اما کارها بخوبی پیش نرفت. باید گفت که جنگیدن با نیروهایی که با مردم محلی قابل تفکیک نیستند دشوار خواهد بود، اما در این مورد اگر نیروهای مهاجم به مردم محلی اعتماد میکرد مردم مشتاقانه حامیان طالبان را به نیروهای مهاجم در 2001 معرفی میکردند اما متاسفانه آنان به مردم اطمینان نکردند و تا امروز دارند بهای آن اشتباه را میپردازند.
دولتی متکبر
آمریکاییها معمولا مردمی با رفتار دوستانه و بیتکلف هستند اما در مجموع دولت آمریکا به حدی باورنکردنی متکبر و پرنخوت است و ارتش آن از این نظر حتی بدتر است. بنابراین طرحهای نظامیاش معمولا براساس چارچوبهای فکری عنوان شده تنظیم میشود: ما از هر نظر از همه برتریم؛ ما نسبت به کشتار مردم محلی بیتفاوت هستیم؛ تلفات آمریکاییها باید به هر قیمتی در حداقل ممکن باشد و با هر نشانه خطری باید به عنوان خطر جدی برخورد کرد و با استفاده از حداکثر زور و فشار به آن پاسخ داد؛ ماشین نظامی ما مرگبارترین سلاحها را دارد که با تشخیص و صلاحدید همه سطوح فرماندهان میتوان از آنها استفاده کرد و چون ما قدرت بسیاری داریم باید بتوانیم دشمن را در کوتاهترین زمان نابود کنیم.
آخرین تدبیر از تدابیر پنجگانه فوق را معمولا با حیلههای سیاسی ترکیب میکنند. در مورد افغانستان، بوش (که میخواست تصویری از یک «رئیس جمهوری زمان جنگ» از خود ارائه دهد) به ارتش آمریکا فشار میآورد هرچه سریعتراین کار را به انجام برساند.
اگر به جای بوش، آدمهای صبورتر و عاقلتری حاکم بودند، حمله به افغانستان را چند ماه به تاخیر میانداختند تا اطلاعات دقیق درباره افراد و محل استقرار آنان پیدا کنند اما در حمله بوش از ارزشمندترین بخش تمامی عملیات نظامی یعنی اطلاعات، خبری نبود. آنان اگر قبل از حمله، زمانی را صرف یافتن محل اختفا و استقرار افراد بخصوصی میکردند لازم نبود به آن همه حملات پرخرج بیهوده برای رهبری القاعده و طالبان دست بزنند. آنگاه با حمایت فعالانه مردم محلی، حامیان طالبان شناخته و دستگیر میشدند.
اما آمریکاییها بدون هیچ مطالعه و بررسی قبلی وارد افغانستان شدند و دست متحدان خود را هم باز گذاشتند که همچون نیروهای مهاجم، افغانها را قتلعام کنند. کسانی هم که کشته نشدند، تحقیر شدند. نیروهای آمریکایی حتی نمیدانستند که در دسامبر 2001 ملا عمر را در روستایی نزدیک قندهار محاصره کردهاند چون ملاعبدالغنی برادر، با گذاشتن چادر زنانه روی سر ملاعمر او را با موتورسیکلت فراری و نجات داد. امروز آمریکا و دولت دستنشانده کرزای در کجای افغانستان ایستادهاند؟
گروهبان «دیوید برام» و سرجوخه جرمی مورلاک در صبح زیبایی در سال گذشته تصمیم گرفتند افراد بیگناه افغانی را بکشند. آنان به این منظور در طول گشت خود یا عملیات به صف کردن و جستجوی بدنی عدهای افغانی را انتخاب کردند، آنان را داخل گودالی انداختند و به سویشان تیراندازی کردند، سپس انگشتان آنها را برای یادگاری بریدند و صدها عکس گرفتند.
مارک بول از رولینگ استون که 27 مارس امسال این جنایت گروه کشتار را افشا کرد میگوید، بسیاری از اعضای گروهان که بعد به دو همقطار خود پیوستند در این کشتار شرکت داشتند. همه اعضای گروهان براوو سرخوش و خوشحال بودند و از یکدیگر در کنار اجساد افغانها در حالی که میخندیدند و سیگار میکشیدند، عکس گرفتند.
به گفته بول، ژنرال مک کریستال فرمانده نظامیان توماس و حامد کرزای رئیسجمهور افغانستان می سال گذشته از این ماجرا با خبر شدند اما هر دو در حالی که کشتار ادامه داشت با نابود کردن همه اسناد، سیدیها، سختافزارها، نرمافزارها، عکسها و هر مدرک مربوط به این جنایت، سعی کردند آن را پنهان کنند. تک تیراندازان آمریکایی سوار بر بالگرد سال گذشته 9 کودک را که در روستایی در نزدیکی قندهار مشغول جمعآوری هیزم بودند، به ضرب گلوله کشتند. یک تفنگدار سابق آمریکایی بلافاصله این اقدام را جنایتی عمدی توصیف کرد و گفت با فناوری موجود امکان نداشت تک تیرانداز دوره دیده آمریکایی، بچههای 9 تا 13 سالهای را که در حال جمع کردن هیزم بودند با شبهنظامیان مسلح عوضی بگیرند.
توهم دور از واقعیت
بعد از تقریبا یک دهه ارتکاب چنین جنایاتی آیا کسی میتواند تصور کند که آمریکا بتواند با مشتی دلار یا شکلات محبت افغانها را خریداری کند؟
در مقالهای با عنوان «چرا جو بایدن شتابان به پاکستان رفت؟» توضیح داده شد که چگونه ارتش پاکستان دارد با افغانها همکاری میکند تا برای رسیدن به راهحل مشترکی برای مشکل خود به آنان یاری دهد و در نظر دارد پای آمریکاییها و پاکستان را از این ماجرا بیرون بکشد.
مشکل واقعی این است که پنتاگون و سیا حاضر به خروج نیستند و به نظر میرسد اوباما نمیتواند به آنها دستور بدهد چنین کنند. اگر آمریکا به ماندن در افغانستان ادامه دهد نه فقط عده بسیاری از مردم افغانستان به علت افزایش نفرت از آمریکا به سمت طالبان خواهند رفت و تروریسم در پاکستان ادامه خواهد یافت، بلکه احساسات ضد آمریکایی همه جا را فرا میگیرد و در نتیجه فعالیت تندروهای طالبان بیشتر خواهد شد. به این دلیل نباید اجازه داد رهبران سیاسی و سیاستمداران حاکم بر آمریکا با این شعار مردم را فریب دهند و بگویند آنان از ما (آمریکاییها) نفرت دارند چون به آزادی ما حسادت میکنند. شما که از آزادی چیزی باقی نگذاشتهاید در واقع مردم جهان از شما به خاطر آزادیای که زمانی نیاکانتان داشتند متنفر نیستید برای این متنفرند که آزادی آنان را دارید میگیرید.پس آمریکاییها باید از افغانستان بروند، وقتی آنها بروند کرزای هم در حالی که در یکی از هواپیماهای باری
C-130 نظامی پنهان شده است خواهد رفت.آری بروید. همین حالا.
سایت آنتیوار
مترجم: علی کسمایی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: